عنوان: حکم فراموش کردن رمی جمرات
شرح:

أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي.

 

در مسأله پنجم فرموده­اند: اگر رمی جمرات را نسیان کرد، مثلاً از مشعر به منی آمد و باید رمی جمره عقبه کند، اما یادش رفت، یا اینکه در روز دوازدهم که باید بماند و رمی جمرات کند، یادش رفت، می‌فرمایند: باید قضاء کند. لذا می‌فرمایند: مثلاً فردایش بیاید و دو رمی جمرات بکند حالا اگر وقتش گذشته باشد، که وقتش روز یازدهم و دوازدهم و سیزدهم یعنی ایام تشریق است، چه کند؟ می‌فرمایند: سال آینده، باید یا خودش یا نایبش از طرف او رمی جمرات کنند، برای اینکه رمی جمرات مختص به ایام تشریق است.

ادعای اجماع می‌کنند، روایات فراوانی هم دارد و مسأله بلااشکال است. فقط اشکالی که هست، اشکال سیالی است که بیش­تر از نسیان اتفاق می‌افتد و آن مسأله جاهل مقصر است. در مسأله معذور، بعد می‌فرمایند: اگر کسی نمی‌تواند رمی جمرات کند، نایب بگیرد و اگر اصلاً نمی‌تواند و حتی نیت هم نمی‌تواند بکند، برای او نایب بگیرند و رمی جمرات را در ایام تشریق برایش به جا بیاورند. لذا صورت معذورش معلوم است، صورت ناسی را هم فرموده­اند و اما اشکال در جاهل مقصر است که آیا کالعامد است یا کالناسی است.

و آن دایرمدار فتوای شماست که جاهل مقصر را در باب حج معذور بدانید و یا به عامد ملحق کنید، یعنی مثل کسی بدانید که عمداً رمی جمرات نکرده باشد. اما این مسأله هست که اگر عمداً رمی جمرات نکرده، آیا حج او باطل است؟ یا اینکه رمی جمرات به ذمّه‌ او است و اگر می‌تواند در ایام تشریق به جا آورد و اگر نمی‌تواند، یا خودش و یا نایبش به جا بیاورند؟

ظاهراً اگر ما بگوییم که این روایات عامد را هم می‌گیرد، اما معلوم است که گناه کرده است، چون درحالی که باید در ایام تشریق رمی جمرات کند، اما نکرده است، پس گناه کرده، اما ظاهراً دلیلی نداریم برای این­که حج باطل باشد. اما فقها، مشهور و الان هم مناسک نویس­ها مسلّم گرفته­اند که اگر عمداً رمی جمرات نکرد، اگر می‌تواند، در ایام تشریق رمی کند و اگر نمی‌تواند حج او باطل است.

عمده اشکال مسأله همین جا است که آیا جاهل مقصر ملحق به ناسی است، یا ملحق به عامد است و آیا عامد فساد حج دارد یا نه و اما اصل مسأله را، هم قدما و هم متأخرین فرموده­اند، روایات زیادی هم داریم. طبق فرمایش ایشان، اصلاً وقتی طواف نساء تمام شد، حج تمام شده و رمی جمرات یک چیز مستقلی برای خودش است و اگر عمداً به جا نیاورد، گناه کرده، اما حج او باطل نیست. اما عجب اینجا است که بزرگان و اصحاب این را نفرموده­اند و متعرض این مسأله که خیلی هم مهم است، نشده­اند.

حالا اصل مسأله این است: «ولو نسي بل ترک مطلقاً رمي يوم، قضاه من الغد.»[1] صورت نسیان را متعرض شده­اند، اما صورت عمد و جهل و عذر را در این مسأله اصلاً متعرض نشده­اند.

مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند: اجماع بقسمیه روی این مسأله است؛ هم اجماع محصّل داریم و هم اجماع منقول داریم و می‌فرمایند: روایت هم به اندازه استفاضه داریم.[2]

صحيحة عبد الله بن سنان: «قَالَ‏: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ‏رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ جَمْعٍ، حَتَّى انْتَهَى إِلَى مِنًى فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَلَمْ يَرْمِ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ. قَالَ: يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ أَحَدُهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.»[3]

 

همین­طور که مرحوم محقق فرمودند: «لو نسی رمی یوم قضاه من الغد»، عرفا نیز روایت را به نسی معنا کردند. روز عید تمام شد وکسی رمی جمره عقبه نکرد. حالا در شب که نمی‌تواند رمی کند، پس، فردا در روز یازدهم دومرتبه رمی کند؛ صبح یک رمی کند برای آن­که قضا شده، عند زوال الشمس هم دومی را رمی کند.

مرحوم محقق می‌فرمایند: این فاصله و تفکیک باید باشد، اما تا ظهر لازم نیست و مستحب است. لذا تفکیک را واجب می‌دانند، یعنی این بخواهد 14 ریگ برای دو روز بزند، نمی‌شود، بلکه باید تفکیکی باشد. مثلاً صبح برای رمی جمره روز گذشته به عنوان قضا بزند و روایت دارد که ظهر هم برای همان روزی که می‌خواهد رمی جمره کند. مرحوم محقق فرموده­اند: این تفکیک باید باشد، اما این­که باید ظهر باشد، لازم نیست.  

اشکال مسأله این است که روایت در یک جمله واقع شده است و ما بخواهیم مقداری از آن را حمل بر استحباب کنیم و مقداری را حمل بر وجوب کنیم، کار مشکلی است؛ برای این­که می‌فرماید: «فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَلَمْ يَرْمِ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ. قَالَ: يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ أَحَدُهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.» مرحوم محقق فرموده­اند: «أحدهما بُكرة، وهي للأمس والأخرى عند زوال الشمس»؛ یعنی باید تفکیک باشد، اگر بخواهد با هم رمی جمرات کند، نمی‌شود، اما تا ظهر واجب نیست و اگر یک ساعت فاصله افتاد، کفایت می‌کند. در کلام واحد، یک حکم واجب بفهمیم و یک حکم مستحب بفهمیم، انصافاً زور است.

لذا اگر کسی بگوید این روایت که می‌گوید: یکی صبح و یکی ظهر، هیچ­کدام از اصحاب نگفته­اند این­قدر فاصله باشد و حمل بر استحباب کرده­اند، پس اصل تفکیکش هم حمل بر استحباب شود. لذا مثلاً اگر 14 ریگ به عنوان دیروز و امروز رمی جمرات کرد، باید درست باشد. ولی اصحاب این را نفرموده­اند، یعنی مرحوم محقق نفرموده­اند و مرحوم صاحب جواهر و همچنین کسانی هم که شرایع را شرح کرده­اند، این حرف مرحوم محقق را پذیرفته­اند و گفته­اند: باید فاصله باشد و با هم نمی‌شود. لذا گفته­اند: باید این تفکیک باشد و اما تفکیک تا ظهر لازم نیست. اگر مثلاً 7 مرتبه رمی جمره کرد، برای جمره عقبه دیروز، بعد استراحتی کرد و دوباره رمی جمره اولی و ثانیه و ثالثه را هم به جا آورد، گفته­اند: این کفایت می‌کند. لذا گفته­اند: تفکیک واجب است، اما این­که تا ظهر باشد، واجب نیست و اگر یک ساعت هم فاصله باشد کفایت می‌کند. اما اگر به قرینه روایاتی که می‌گوید یک ساعت کفایت می‌کند[4]، حمل بر استحباب کنیم، در اینجا تفکیک را نیز باید حمل بر استحباب کنیم. حضرت فرمودند: «يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ أَحَدُهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.» و این «وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ» مستحب است، بنابراین تفکیک هم مستحب است. اما فقها گفته­اند: تفکیک باید باشد و باید یک ساعت طول بکشد و اگر با نیت بخواهد بگوید یکی برای دیروز و یکی برای امروز باشد، نمی‌شود.  

اشکال مهم­تر از این، همان اشکالی بود که گفتم صورت عمد و صورت جهل را چه کنیم. قوم و اصحاب در اینجا صورت اضطرار را نفرموده­اند، اما در جاهای دیگر گفته­اند: اگر کسی از رمی جمرات معذور باشد، می‌تواند نایب بگیرد.

لذا درحقیقت این­طور می‌شود و از روایات استفاده می‌کنیم که اگر کسی رمی جمرات نکرد، اگر سهواً باشد، طوری نیست و اما باید به جا بیاورد و اگر عذرا باشد طوری نیست، اما باید به جا بیاورد، به این معنا که نایب بگیرد. می‌ماند صورت جهل که آیا ملحق به نسیان می‌شود و یا ملحق به عمد می‌شود.

در صورت عمد مثل این­که مفروغٌ عنه گرفته­اند که نمی‌شود، اما متعرض نشده­اند که آیا حج باطل است و یا حج صحیح است، اما تا سال دیگر به ذمه او است. در روایت داریم که اگر خودش به جا نیاورد، ورثه باید به جا بیاورند. مثل کسی که واجب الحج باشد و بمیرد و حج را به جا نیاورده باشد، چطور باید حج او را به جا بیاورند، رمی جمره هم این­گونه است و باید برایش به جا بیاورند.

اما نمی‌دانم چرا به مسأله اهمیت داده نشده و طبق روایات اهل بیت علیهم السلام جلو آمده­اند و این صورت نسیان چند روایت دارد و همه مربوط به نسیان است و فقها هم صورت نسیان را متعرض شده­اند و اما صورت عمد را متعرض نشده­اند و ماییم که باید با قاعده جلو بیاییم. صورت جهل را هم متعرض نشده­اند و ماییم که باید با قاعده جلو بیاییم و ببینیم آیا صورت جهل ملحق به عامد است و یا ملحق به ناسی است. اما مثل این­که فقها مفروغٌ عنه گرفته­اند که اگر عمداً باشد، حج او باطل است و اگر جهلاً باشد، ملحق به نسیان است و بر روی هم می‌توانیم این­طورگردن اصحاب بگذاریم. البته اگر در اینجا نفهمیم، جاهای دیگر را ملحق کنیم و بگوییم یک قاعده کلی این­که صورت جهل ملحق به نسیان و صورت عمد موجب بطلان است.

مسأله پنجم: فرموده­اند: «و لو نسی رمی الجمار حتی دخل مکة، رجع و رمی.»[5]

یعنی رمی جمره را نسیان کرده است. در آن مسأله «لو نسی رمی یوم» بود و صورت عمد را متعرض نشدند و مثل این­که مفروغٌ عنه گرفتند که حج باطل است و در صورت جهل هم اختلاف است، در اینجا هم متعرض نشده­اند و مرحوم صاحب جواهر گاهی جهل را ملحق به عمد می‌کنند و گاهی هم به قاعده رفع ملحق به ناسی می‌کنند. اختلافِ در آن­جا در این­جا هم می‌آید. مسأله پنجم هم این است که اگر کسی رمی جمرات نکرد تا وقتش تمام شد، چه کند؟

گفته­اند: رمی جمرات در روز یازدهم و دوازدهم است و اگر وقتش گذشته است، باید سال آینده رمی جمرات کند. اگر خودش می‌تواند، خودش انجام دهد و اگر نمی‌تواند نایبش و اگر مرده باشد، ورثه باید از اصل مال بردارند و به جا بیاورند.

باز در اینجا صورت عمد و جهل را متعرض نشده­اند، صورت عذر را هم متعرض نشده­اند و صورت عذر را در مسأله دیگری متعرض می‌شوند. اما اصحاب صورت جهل و عمد را در این مسائل اصلاً متعرض نشده­اند، درحالی­که که مسأله فوق العاده مهم است.  

اگر کسی عمداً رمی جمرات نکرد، آیا حجش باطل است و حج به ذمه او است و مثل واجب الحج می‌شود و یا این­که به حج سرایت نمی‌کند، بلکه گناه کرده است؟

ما از حرف­های سابق می‌گوییم: در صورت عمد گناه کرده، اما حج باطل نیست و صورت جهل را مثل ناسی می‌بینیم که معمولاً از ارکان نیست و یا باید قضایش را به جا آورد و یا اصلاً قضا ندارد و در صورت عذر هم مسلماً در همه جا، باطل نیست و نوبت به نیابت می‌رسد. یک قاعده کلی در حج این است که اگر کسی نتواند جزیی از اجزای حج را به جا بیاورد، نایب بگیرد. چنانچه الان هم رسم است که کسی که نمی‌تواند طواف کند، دیگری برای او  طواف می‌کند، یا کسی که نمی‌تواند رمی جمرات کند، از طرف او رمی جمرات می‌کنند و یا کسی که نمی‌تواند ذبح کند، نایب می‌گیرد و از طرف او ذبح می‌کنند. صورت عذر را هم متعرض نشده­اند، اما الان خیلی واضح است و مثل این­که از جای دیگر استفاده کرده­اند و یک قاعده کلی در اجزا و شرایط حج است. در صورت جهل هم اختلاف است، اما ما این­طور مشی کردیم و از صاحب جواهر استفاده کردیم که جاهل را به ناسی ملحق کردیم و اما صورت نسیان را در اینجا متعرض‌اند.

مسأله این است: «و لو نسی رمی الجمار حتی دخل مکة، إن بقی أیام التشریق رجع و رمی و اما لو تمت أیام التشریق فقد فات عنه ولکنه یجب علیه الرمی فی القابل مباشرة او استنابةً.» یعنی اگر روز اول و دوم یادش رفت و به مکه آمد و الان یادش آمده، برمی‌گردد و در روز سیزدهم رمی جمرات می‌کند. مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع می‌کنند و تقریباً مسئله تمام است. اما مرحوم صاحب جواهر در روایتش مانده است.

صحیحه عمر بن یزید: مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند: این روایت به خاطر محمد بن عمر بن یزید ضعیف السند است و اما این محمد بن عمر بن یزید از کسانی است که «له کتابٌ»، یعنی این یکی از آن 400 کتابی است که شاگردان امام صادق عليه السلام نوشته­اند، و ما از شاگردان امام صادق عليه السلام استفاده می‌کنیم و کتب اربعه ما از آن 400 کتاب گرفته شده است. مرحوم نجاشی به همین جمله او را توثیق می‌کند و می‌فرماید: «له کتاب».[6] لذا سند روایت خوب است، دلالتش هم خوب است.

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ أَغْفَلَ رَمْيَ الْجِمَارِ أَوْ بَعْضِهَا حَتَّى تَمْضِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ، فَعَلَيْهِ أَنْ يَرْمِيَهَا مِنْ قَابِلٍ فَإِنْ لَمْ‏يَحُجَّ رَمَى عَنْهُ وَلِيُّهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ، اسْتَعَانَ بِرَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَرْمِي عَنْهُ فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ رَمْيُ الْجِمَارِ إِلَّا أَيَّامَ التَّشْرِيقِ.»[7]

باید 7 تا ریگ می‌زده و 5 تا زده است. حضرت فرموده­اند: باید سال آینده بیاید و رمی کند و اگر مُرد، ولیّ او از طرف او رمی کند. اگر هم ولیّ به معنای ورثه نباشد، یک مسلمان به این رحم کند و برای او رمی جمرات کند، تا رمی جمرات به ذمه او نماند.

روایت خوبی است، دلالتش هم خوب است، تجاوز از آن هم به موارد دیگر خوب است.

وصلی الله علی محمد و آل محمد



[1]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص206، ط استقلال.

[2]. جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج20، ص24.

[3]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حر عاملی، ج14، ص267، ابواب العود الی منی، باب6، حدیث1، شماره19162، ط آل البیت.

[4]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حر عاملی، ج14، ص262، ابواب العود الی منی، باب3، حدیث2، شماره19148، ط آل البیت.

[5]. شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص206، ط استقلال.

[6]. رجال نجاشی، احمد  بن علی نجاشی، ج1، ص364.

[7]. وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حر عاملی، ج14، ص263-262، ابواب العود الی منی، باب3، حدیث4، شماره19150، ط آل البیت.