أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
در روزهی یوم الشک، دو دسته روایت داریم، که مرحوم صاحب وسائل روایات را در باب 5 و 6 از ابواب وجوب صوم نقل فرمودهاند. در جاهای دیگری هم هست اما در این دو باب، 35 روایت نقل کردهاند.
یک دسته از روایات، دلالت میکند بر این که اگر کسی یوم الشک به نیت رمضان روزه گرفت، روزهاش باطل است و باید قضای این روز را به جا بیاورد. معمولاً این روایتها در باب 6 نقل شده و دو نمونه از روایتها را دیروز مباحثه کردیم که میگفت در یوم الشک به نیت رمضان روزه نگیرد، زیرا روزه باطل است ولو اینکه مطابق با واقع هم درآید. مثلاً نیت رمضان کرده و بعد فهمید که رمضان است و مطابق واقع درآمد. در هر دو روایت این حرف بود، ولو اینکه نیتش مطابق واقع درآید، روزه باطل است و قضا دارد.
یک دسته از روایات هم میگوید: روزه صحیح است. اگر به نیت رمضان روزه گرفت و مطابق واقع درآمد، روزه صحیح است. باید بگوییم: همه روایات باب 5 بر این صحت دلالت میکند. در این باب5، کم روایت داریم که دلالت بر صحت نکند. حالا برخی از روایات باب 5 را میخوانیم، تا ببینیم چطور رفع تعارض کنیم.
بزرگان گفتهاند: بین این دو دسته روایت تباین کلی هست.
مرحوم سید در مسألهی بعد میفرمایند: روزه یوم الشک به چهار قسم منقسم میشود: یک قسمت اینکه نیت شعبان کند، در این صورت روزه درست است و وقتی فهمید ماه رمضان است، نیت را تغییر میدهد. یک صورت هم فرمودهاند: یوم الشک نیت رمضان کند که روزه باطل است و اگر بخواهد تجدید نیت کند، نمیشود. یک قسمت هم به نحو تردید روزه میگیرد، که اگر ماه رمضان است، این روزهی ماه رمضان باشد و اگر شعبان است، این روزهی شعبان باشد. مرحوم سید میفرمایند: این درست است و تردید در منوی است، نه در نیت و آن عزم و نیت روی یک امر تعلیقی و تردیدی آمده است.[1]
روایاتی را میخوانیم که دلالت بر صحت دارد، روایتی هم شاهد جمع است، ببینیم آیا میتوان حرف سید را پذیرفت یا نه.
صحیحه كاهلي: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِنْ شَعْبَانَ، قَالَ: لَأَنْ أَصُومَ يَوْماً مِنْ شَعْبَانَ، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أُفْطِرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ.»فرمود: باید روزه بگیرم و اگر نگیرم و ماه رمضان باشد، روزهی ماه رمضان از بین میرود و اگر بگیرم، روزه ماه رمضان را گرفتهام و دوست دارم و برای من بهتر است که روزهی ماه رمضان را بگیرم و روزه از دستم نرود.
از اینجا معلوم میشود که اگر نیت رمضان کند، روزهاش درست است. دلالت میکند بر اینکه اگر روزهی تعلیقی بگیرد، روزهی ماه رمضانش درست است. میگوید روزهی ماه رمضان بگیرم، بهتر است برای من، تا اینکه روزهی مستحب بگیرم و نیت رمضان میکنم و اگر رمضان شد، روزه رمضان باشد و الاّ هیچ. یا اینکه میتوانم نیت تعلیقی کنم و اگر رمضان شد، روزهی رمضان و اگر نشد، روزه شعبان باشد. بالاخره دلالت میکند بر اینکه در یوم الشک میتوان نیت رمضان کرد، یا جزماً و یا تعلیقاً. نمیشود نیت تعلیقی و نیت جزمی نباشد و خود به خود ماه رمضان شود؛ بالاخره باید نیت رمضان باشد، یا جزماً نیت رمضان میکند و اگر مطابق واقع شد، روزه رمضان میشود و یا تعلیقی نیت رمضان میکند و آنوقت اگر رمضان شد، روزهی رمضان و اگر نشد، روزهی شعبان میشود. اما نمیشود نیت روزهی شعبان کرد و آنوقت روزه رمضان شود.
صحیحه سعید اعرج: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: إِنِّي صُمْتُ الْيَوْمَ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ فَكَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَ فَأَقْضِيهِ؟ قَالَ: لَا هُوَ يَوْمٌ وُفِّقْتَ لَهُ.»
نیت رمضان کرده، ولی نمیداند رمضان است یا نه؛ حضرت فرمودهاند: نیت رمضان خود به خود میآید و کافی است. در یوم الشک به عنوان رمضان روزه گرفتم. حضرت فرمودند: قضا نکن، برای اینکه نیت تو قهراً وجود خارجی پیدا کرد. نیت رمضان کردی و بعد رمضان شد.
صحیحه بشیر نبّال: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ يَوْمِ الشَّكِّ، فَقَالَ: صُمْهُ فَإِنْ يَكُ مِنْ شَعْبَانَ كَانَ تَطَوُّعاً وَ إِنْ يَكُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَوْمٌ وُفِّقْتَ لَهُ.»
ظاهراً نیت تردیدی را میگوید، برای اینکه طبیعی صوم نمیشود. بعضی از بزرگان میگویند: نیت طبیعی صوم کرده و این نمیشود، برای اینکه ما طبیعی صوم نداریم و سابقاً صحبت کردیم و گفتیم: باید معنون به عنوان شود و مرحوم سید گفتند: علاوه بر اینکه نیت میخواهد، نیت عنوان هم میخواهد. پس طبیعی نمیشود، یا نیت شعبان کرده، یا نیت رمضان کرده و یا علی سبیل تردید گفته است: اگر رمضان است، روزهی رمضان و اگر شعبان است، روزهی شعبان باشد. علی کل حال حضرت فرمودهاند: روزهی رمضان است و روزهی تو قهراً مطابق با واقع شده و کفایت میکند. روایت این است: «سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ يَوْمِ الشَّكِّ، فَقَالَ: صُمْهُ فَإِنْ يَكُ مِنْ شَعْبَانَ كَانَ تَطَوُّعاً وَ إِنْ يَكُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَوْمٌ وُفِّقْتَ لَهُ.»
آقایان معنا میکنند که طبیعی روزه را نیت کرده و حضرت فرمودهاند: طوری نیست، برای اینکه اگر شعبان باشد، خود به خود شعبان واقع میشود و اگر رمضان باشد، خود به خود رمضان واقع میشود.
اما نمیتوان این را گفت، برای اینکه طبیعی روزه نداریم. حکم روی طبیعت آمده، مثل اینکه حکم روی نماز آمده، اما اگر بخواهیم وجود خارجی به آن بدهیم، باید معنون به عنوان کنیم. یا نیت شعبان کرده، گفتهاند رمضان است و یا نیت تردیدی کرده که گفتهاند درست است و علی کل حال حضرت فرمودهاند: اگر نیت رمضان کرده باشد، قهراً واقع شده و درست است و بیش از این سه فرض هم نداریم.
صحیحه معاویة بن وهب: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: الرَّجُلُ يَصُومُ الْيَوْمَ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَكُونُ كَذَلِكَ، فَقَالَ: هُوَ شَيْءٌ وُفِّقَ لَهُ»؛ تو نمیدانستی رمضان است یا نه و رمضان واقع شد، توفیقی برای تو درست شد که ماه رمضان روزه گرفتی.
لذا دو دسته روایت داریم: یک دسته میگوید: نمیشود نیت رمضان کنی و باطل است و نیت تو فایده ندارد و یک دسته میگوید: میشود و این دو دسته با هم متباین است. اما یک روایت داریم که رفع تباین میکند و نمیدانم چرا بزرگان نفرمودهاند. دیروز به رفع تباین اشاره کردم که روایاتی که میگوید نمیشود، حمل بر تقیه میشود، یعنی عامه میگویند: نباید روزه گرفت؛ حتی مثلاً در بعضی از کلماتشان دارند که کفر است و در بعضی از کلماتش دارند که مثل روز عید است و یوم الشک نباید روزه گرفت.
روایت 7: صحیحه محمد بن حکیم است، که درباره محمد بن حکیم اختلاف است، مشهور او را توثیق کردهاند، اما علی کل حال مرحوم ابن ولید و دو تا از شاگردان ابن ولید در رجال و درایه یعنی مرحوم صدوق دوم و مرحوم ابی داود که کتاب رجال دارد، او را توثیق کردهاند. اما بالاتر از آن، اجلاّی اصحاب از محمد بن حکیم روایت نقل میکنند. ابن ابی عمیر از او روایت نقل میکند، هشت نفر از اصحاب اجماع از محمد بن حکیم روایت نقل میکنند و لذا روایت صحیحه است و با روایات قبلی تفاوت ندارد.
صحیحه محمد بن حکیم: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ فَإِنَّ النَّاسَ يَزْعُمُونَ أَنَّ مَنْ صَامَهُ بِمَنْزِلَةِ مَنْ أَفْطَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَقَالَ: كَذَبُوا إِنْ كَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهُوَ يَوْمٌ وُفِّقَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ مِنْ غَيْرِهِ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مَا مَضَى مِنَ الْأَيَّامِ»؛از موسی بن جعفر (علیه السلام) سوال کردهاند که عامه میگویند چنین روزهای نمیتوان گرفت.حضرت فرمودهاند: آنها دروغ میگویند.
معلوم میشود دو روایتی که گفت روزه نگیر ولو مطابق با واقع شود، باز فایده ندارد و حمل بر تقیه میشود؛ برای اینکه عامه هستند که میگویند یوم الشک باید بخورید و روزه نگیرید. بالاخره این روایت محمد بن حکیم میگوید: من در یوم الشک روزه بگیرم یا نه؟ حضرت فرمودهاند: بله. گفت: عامه میگویند: روزه نگیر، حضرت فرمودند: دروغ میگویند و بدعت میکنند، برای اینکه اگر نیت رمضان کنی و رمضان درآید، وفّق له؛ حتی اگر رمضان درنیاید، روزه مستحبی است و میتوانی قبل از ظهر تجدید نیت کنی. اگر خیلی کوتاه بیایید و بگویید این روایات باب 5 صورت تردید را میگوید، بگوییم: روایات باب 5 به ما یاد میدهد که بگو: خدایا روزه میگیرم، قربة الی الله و اگر ماه شعبان باشد، روزهی مستحب و اگر ماه رمضان باشد، روزه واجب شود. این تردید در منوی و تعلیق در منوی است و طوری نیست. مثل انشاء است، که انشاء تعلیق بردار نیست، اما مُنشَأ تعلیق بردار است و انشاء روی منشأ تعلیقی مانعی ندارد. بنابراین روایاتی را که دیروز خواندیم، طرد کنیم. اما اصحاب این روایتها را طرد کردهاند. شما آن روایات را طرد کنید و بگویید روایاتی که گفته روزه نگیر، زیرا کفر و حرام است و فایده ندارد، طرد کن. حالا روایات باب 5 باقی میماند و همهی این روایتها میگوید: روزه یوم الشک صحیح است. اگر ظهورش را بخواهید، اگر نیت رمضان کند،باز صحیح است.
آقایان میفرمایند: تشریع و حرام است و نهی در عبادات موجب فساد است.
درحالی که نهی در عبادات نیست، بلکه اجتماع امر و نهی است. اگر گفته بود روزه نگیر، مثل اینکه به زن حائض میگوید: «دَعِي الصَّلَاةَ أَيَّامَ قُرْئِك». اما یک وقت میگوید: تشریع نکن و یک دسته روایت هم میگوید: تشریع کن و این اجتماع امر و نهی میشود و تشریع حرام است و الان در روزه آمده است. آنوقت حرمت تکلیفی میشود و نه حرمت وضعی. آقایان میگویند حرمت تکلیفی است، اما چون راجع به عبادت است، نهی در عبادت است و موجب فساد است. ما میگوییم: بگویید باب اجتماع امر و نهی است و در باب اجتماع امر و نهی کسانی که مثل ما مجوزی هستند، میگویند کتک میخورد، ولی نماز درست است. در اینجا هم اگر تشریع شود و یک آدم بیخود پیدا شود و در مقابل خدا تشریع کند، «ما لیس فی الدین» را بگوید در دین است، که البته این خیلی نادر است و خیلی بعید است که روایتها را حمل بر فرض نادر کنیم. الان کسانی که صوم نوشتهاند، میگویند: چون نهی در عبادت است، پس موجب فساد است. اما ما میگوییم: نهی در عبادت نیست، بلکه نهی در تشریع است و نهی در تشریع مثل «صلّ و لاتغصب» میشود. نهی در عبادت آن است که نهی روی عبادت بیاید و بگوید «لاتصلّ»، ولی این میگوید «لاتشرّع»؛ یعنی تشریع نکن. بنابراین اجتماع امر و نهی است.
حالا اگر کسی پیدا شود و به راستی حمل بر بدعت کند، چرا روزهاش باطل باشد؟ این اجتماع امر و نهی میشود و اگر کسی امتناعی باشد، مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که در درس امتناعی بودند و میگویند مبعّد نمیتواند مقرّب باشد، اما در حرفها و بحثها حسابی مجوزی هستند. بسیاری از بزرگان هم مجوزی هستند.
بنابراین اینطور میشود که ما میگوییم این دو دسته روایاتی که میگوید اگر نیت رمضان کردی روزه باطل است، حمل بر تقیه میشود. دیروز گفتیم مجال است و امروز میگوییم: به قرینهی روایت محمد بن حکیم؛ برای اینکه روایت محمد بن حکیم تصریح دارد و میگوید: یابن رسول الله! سنّیها به عنوان ماه رمضان روزه نمیگیرند و میگویند: در یوم الشک نمیتوانید روزه بگیرید. حضرت فرمودهاند: دروغ میگویند، بلکه در یوم الشک میتوانید روزه بگیرید. بعد هم فرمودهاند: اگر ماه رمضان شد، خود به خود ماه رمضان شده است. شاید معنای وفّق این است که تو که نیت رمضان کردی، نیت رمضان شد و یا تو که نیت تردیدی کردی، ماه رمضان میشود، یا تو که نیت شعبان کردی، باز ماه رمضان میشود. بنابراین آنها که میگوید روزه باطل است و این روایتها که دیروز خواندیم، حمل بر تقیه کن و مابقی روایات را بگیر و روایات باب 5 دلالت میکند که روزه یوم الشک را به عنوان رمضان بگیرید، طوری نیست. اگر کسی بگوید نه، آنوقت میگوییم روزهی یوم الشک را روزه تردیدی بگیر و بگو اگر ماه رمضان است، روزهی رمضان باشد و اگر ماه شعبان است، روزهی شعبان باشد. جمع بین همه روایات میشود و به عقیده من حرف متینی است. تقاضا دارم در این ایام تعطیلی راجع به فقه خیلی کار کنید.
وصلی الله علی محمد و آل محمد