أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
مسألهی 57: «الأحوط إلحاق غیر شهر رمضان من الصوم المعین به فی حکم استمرار النوم الاول أو الثانی والثالث حتی فی الکفارة فی الثانی والثالث إذا کان الصوم ممّا له کفّارة کالنذر و نحوه.»
بقای بر جنابت تا اذان صبح در ماه مبارک رمضان یا در روزهی معین، روزه را باطل میکند و باید آن روز را روزه بگیرد و اگر عمدی باشد کفاره دارد و اگر عمدی نیست، قضیهی خواب جلو میآید، خواب اول و دوم و سوم و در خواب سوم به بالا کفاره دارد.
این مسأله را نمیدانم چه شده و مثل مسأله دو سه روز قبل است و تهافتی در کلام سید (رضواناللهتعالیعلیه) دیده میشود. عبارت مرحوم سیّد سابقاً این بود: «انّ ابطال البقاء علی الجنابة عمداً یختص بشهر رمضان و قضائه و لایسری الی غیرهما»؛ این که بقای بر جنابت روزه را باطل میکند، مربوط به ماه رمضان یا قضای ماه رمضان است و اما اگر روزهی دیگری باشد، بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل نمیکند. اگر یادتان باشد ما در قضای ماه رمضان هم اشکال داشتیم، اما مرحوم سیّد راجع به غیر ماه رمضان و قضای آن تصریح میکنند و میفرمایند اصلاً بقای بر جنابت تا اذان صبح، روزه را باطل نمیکند. حالا در اینجا نه تنها گفتهاند روزه را باطل میکند، بلکه کفاره هم درست میکنند. البته در روزههایی که کفاره دارد، مثل روزهی نذر، گفتهاند: هم روزه باطل است و باید آن روزه را بگیرد و بعد قضا کند و هم باید کفارهی نذر را بدهد.
حالا کسی بگوید آنجا فتوا بوده و اینجا احتیاط است و روی هم رفته این احتیاط، احتیاط مستحبی است. کسی بخواهد حرف مرحوم سید را درست کند، شاید با این تمحّل فقهی بشود. ظاهر مسأله احتیاط واجب است و قبلاً فتوای صریح بوده است. مسأله این است: «الأحوط إلحاق غیر شهر رمضان من الصوم المعین به فی حکم استمرار النوم الاول أو الثانی والثالث حتی فی الکفارة فی الثانی والثالث إذا کان الصوم ممّا له کفّارة کالنذر و نحوه.»
اشکال دیگری هست و آن این است که دیروز مباحثه کردیم که مرحوم سید اصلاً قائل به کفاره نبودند و اینجا ظاهر عبارت این است که قائل به کفاره هستند و میفرمایند: در خواب دوم و سوم در روزهی معین که قائل به کفاره هستیم؛ مثل این که نذر کرده پنجشنبه روزه بگیرد و در شب نزدیکی کرده و بقای بر جنابت تا اذان صبح بوده است؛ حالا میگویند: روزهی پنجشنبه باطل است و باید روزه را بگیرد، بعد هم قضای روزه را بگیرد و کفارهی نذر را هم بدهد.
این اشکال را هم کسی درست کند و بگوید این کفاره، غیر از آن کفاره است و این کفارهی نذر است و چون کفارهی نذر است، پس در اینجا که میگویند کفاره دارد، منظور کفارهی نذر است. اما باز این ایراد وارد است که اگر کفارهی نذر است، پس خواب اول و دوم و سوم ندارد و اگر روزه را باطل کرد، همان دفعه اول ولو خواب هم نباشد، بالاخره روزهی پنجشنبه را نگرفت و باید کفاره بدهد.
مشکل است که انسان اینگونه به مرحوم سید ایراد کند. این را هم توجه داشته باشید، این که ما مرتب با جرأت مرحوم سید را رد میکنیم، کار آسانی نیست و مخصوصاً این که محشین بر عروه در اینجا حاشیه ندارند و علاوه بر این، کسانی مثل مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی و امثال اینها که مقرر بر عروه هستند ، حرف مرحوم سید را همینطور که من گفتم، گفتهاند و جلو رفتهاند. لذا این جرأت را به شما میدهم که رد کردن مرحوم سید، ساده نیست و شما باید در این بارهها کار کنید و حسابی ان قلت قلت کنید و حسابی چیز بنویسید و وقتی در اینگونه موارد درس آقای داماد جلو میآمد، جداً لُجنهای بود و روی آن کار و بررسی میشد.
مسألهی 59: «الجنابة المستصحبة کالمعلومة فی الأحکام المذکورة.»
اگر کسی بخواهد فردا روزه بگیرد، باید تا اذان صبح بر جنابت باقی نباشد و اگر نزدیکی کرده، باید غسل کند. حالا اگر کسی شک کرد که غسل کرده یا نه، استصحاب میگوید غسل نکرده و باید غسل کند و وارد اذان صبح شود و اگر غسل نکرد، استصحاب میگوید بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل میکند.
این مسأله گفتن نداشت و نمیدانم چرا مرحوم سید فرمودهاند. اینها از جهت حکم واقعی و ظاهری و از جهت اجزاء، اختلافی نیست و الجنابة المستصحبه کالجنابة الواقعیة. ما این همه در اصول استصحاب خواندیم برای این که اینجا بگوییم: الجنابة المستصحبة مثل الجنابة الیقینیه و الجنابة الواقعیة؟
حالا کسی بگوید مرحوم سید میخواسته عروه بنویسد و عروه کتاب فرعی است و در فروعات برای عموم مردم باید اینگونه چیزها هم باشد و ایشان درست فرمودهاند.
این حرف خوبی است، اما در رسالهای عملیه، نه در عروه. عروه افتخاری برای فقها و افتخاری برای مرحوم سید است و اینطور نیست که ما آن را رسالهی عملیه کنیم. در زمان مرحوم سید هم چندین حاشیه بر عروه زده شد و افتخار است که کسی بتواند حاشیه بر عروه بزند. عروه رسألهی عملیه و رسالهی فارسی عملی و توضیح المسائل نیست، بلکه مقام شامخی پیش بزرگان و علما دارد.
مسألهی 63: «یجوز قصد الوجوب فی الغسل وإن أتی به فی أول اللیل لکن الأولی مع الاتیان به قبل آخر الوقت أن لا یقصد الوجوب بل یأتی به بقصد القربة.» یعنی در اول شب نزدیکی کرده و میخواهد غسل کند، آنوقت میتواند قصد وجوب کند.
این فرمایش مرحوم سید در اصول بحث فوقالعاده مفصلی دارد.
یک بحث این است که آیا مقدمهی واجب، واجب است یا نه. مشهور میگویند: مقدمهی واجب، واجب نیست، اما از روی وجوب عقلی معلوم است که هرکسی خواست روی پشت بام برود، باید نردبام بگذارد و هرکه میخواهد نماز بخواند، باید غسل کند، اما این که مقدمهی واجب شرعاً واجب باشد، اینطور نیست. بنابراین اول شب غسل واجب نیست.
حرف دیگر راجع به مقدمهی واجب، حرف مرحوم شیخ انصاری است که شاید مرحوم سید میخواهند به همین اشاره کنند برای این که از کسانی که خوب تسلط بر حرفهای مرحوم شیخ انصاری داشته، مرحوم سید صاحب عروه است.
مرحوم شیخ انصاری واجب تعلیقی درست کردهاند و در واجب تعلیقی گفتهاند: وجوب حالی و واجب استقبالی است. معنایش این است که همین الان بر ما نماز ظهر و عصر واجب است، اما واجب، استقبالی است، یعنی این نماز را باید بعد از اذان بخوانیم؛ یعنی واجبش قید دارد، اما وجوبش قید ندارد. اسمش را واجب تعلیقی گذاشتهاند. مرحوم شیخ انصاری میفرمایند: گرچه این حرفهای ما خلاف ظاهر است، اما مجبوریم که بگوییم؛ برای این که هیأت قابل قید نیست، معنای حرفی است و معنای حرفی استقلال بالمفهومیه ندارد و مولا بخواهد قید بزند، باید تصورکند و نمیشود تصور کرد و استقلال بالمفهومیه که ندارد، پس هیئات را نمیتوان قید زد؛ یعنی وجوب را نمیتوان قید زد. لذا واجب چون معنای اسمی است و استقلال بالمفهومیه دارد، میتوان قید زد. تمام قیودات، چه مقدمات و چه جزئیات نماز، این شرایط و این مقدمات، حتی اجزاء، مربوط به واجب است و مربوط به وجوب نیست.
مرحوم شیخ انصاری اقرار میکند و میفرماید: میدانم این حرف من خلاف ظاهر است؛ برای این که همهی قیودات به وجوب میخورد، اما چه کنم که عقل من میگوید هیأت قابل قید نیست و مستقل بالمفهومیه نیست، پس مجبورم که بگویم هیئات به ماده میخورد، نه به هیأت و به واجب میخورد، نه به وجوب. پس همهی واجبات، تعلیقی است؛ یعنی الوجوب حالی والواجب استقبالی.
اگر این حرف مرحوم سید را بپذیرید، حرف خوبی است و آن این است که در اول شب که روزه واجب نیست و روزه بین الطلوعین واجب میشود و چون در اول شب واجب نیست، پس وجوب هم نیست، بنابراین بخواهد غسل کند و بگوید واجباً غسل میکنم، این نمیشود؛ برای این که وجوبی در کار نیست. لذا قوم جلو آمدهاند و گفتهاند حرف دیگری هست و آن این است که غسل استحباب نفسی دارد. مرحوم سید میگوید: اگر استحباب نفسی دارد، باید نیت استحباب کنی، نه نیت وجوب. اما علی کل حال در اینجا مرحوم سیّد همان حرف الوجوب حالی و الواجب استقبالی را گرفتهاند و عبارتشان این است: «یجوز قصد الوجوب فی الغسل وإن أتی به فی أول اللیل لکن الأولی مع الاتیان به قبل آخر الوقت أن لا یقصد الوجوب بل یأتی به بقصد القربة.» ولو بخواهد اول شب غسل کند، میتواند قصد وجوب کند؛ زیرا این که در اصول گفته شده واجب، استقبالی است، بنابراین ذیالمقدمه استقبالی است، مقدمه هم استقبالی است، این درست نیست، بلکه راجع به مقدمات، وجوب حالی است، پس الان اول شب غسل برایش واجب است و میتواند قصد وجوب کند.
لذا همه الاّ شاذاً در رسالههای عملیه گفتهاند: اگر کسی بخواهد ساعت 8 وضو بگیرد و برای نماز از خانه بیرون بیاید، نمیشود و باید روی «کون علی الطهارة» برود. شما الان میخواهید از خانه بیرون بیایید و نماز ظهر و عصر را با وضو بخوانید، در رسالههای عملیه گفتهاند: اگر حالا بگویید: برای نماز وضو میگیرم، این وضو باطل است؛ برای این که گفتهاند: واجبی نداری که الان قصد وجوب مقدمه را بکنی. وقتی مؤذن الله اکبر گفت، آنوقت واجب میآید، وجوب هم میآید. آنوقت واجب و وجوب هر دو حالی میشود. این حرف الان دررسالههای عملیه هست و حتی مرحوم سید در چندین جا و من جمله باب طهارت دارند.
ما حرفی داریم و آن این است که اصلاً تمام این غسل و وضو و تیمم را مستحب بالنفس میدانیم. از همین جهت فتوا میدهیم که کون علی الطهارة یا به عنوان این که وضو طهارت است، نه وضو برای نماز، مستحب است و مثل غسل که مستحب نفسی است، ما وضو را هم مستحب نفسی میدانیم، اما قصد وجوب نمیشود.
علی کل حال مرحوم سید میفرمایند: راجع به غسل میشود اول شب به عنوان این که صبح میخواهد روزه بگیرد، غسل کند؛ یعنی غسل میکند و میخوابد و بعد برای سحری بیدار میشود و بعد که طلوع فجر شد، واجب میشود. مرحوم سید میفرمایند: همان اول شب میتواند به عنوان وجوب غسل کند. نمیدانم چرا مرحوم سید مسأله را مشکل کردهاند. خود غسل استحباب نفسی دارد و میتواند اول شب به عنوان استحباب نفسی غسل کند، اما چرا مرحوم سید «یجوز قصد الوجوب» را در اینجا آوردهاند؟ علی کل حالٍ مرحوم سید از کسانی است که غسل را واجب نفسی میدانند و قطع نظر از این که واجب مقدمی میدانند، واجب نفسی هم میدانند و راجع به واجب نفسی مثل باب وضو، مرحوم سید میگوید: باید صبر کند تا واجب بیاید و آنوقت وضو بگیرد، یا بنابر کون علی الطهارة وضو بگیرد و اما بخواهد برای نماز وضو بگیرد و از خانه بیرون بیاید، نمیشود. این راجع به وضو نمیشود و راجع به مستحب نفسی میشود اما در اینجا پا را بالاتر گذاشتهاند و فرمودهاند: اگر اول شب به عنوان وجوب غسل کند، طوری نیست.
یک حرف همان وجوب حالی و واجب استقبالی است، که حرف مرحوم سید با آن درست میشود، اما یک حرف دیگری هم ما داریم و آن این است که اصلاً ما مقدمهی واجب را واجب میدانیم و وقتی واجب دانستیم، میگوییم: بدون قید است و وقتی بدون قید شد، تمام شرایط و مقدمات را میتوان به قصد وجوب، یعنی وجوب نماز بعدی، انجام داد. عقلاء هم زیاد از این کارها میکنند. لذا میگوییم: برای نماز وضو میگیرم، ولو الان نماز نیست، اما مقدمهی واجب، بدون قید واجب است و وقتی مقدمهی واجب، واجب شد، الان هم در وضو و هم در غسل میتواند قصد وجوب کند، به عنوان این که مقدمهی واجب، شرعاً واجب است.
ظاهراً این حرف، بهتر از حرف واجب تعلیقی مرحوم شیخ انصاری باشد، اما نظر مرحوم سید همان حرف مرحوم شیخ انصاری است که وجوب حالی و واجب، استقلالی است. انصافاً این را نمیتوان درست کرد، برای این که خلاف ظاهر است و عقلاء قید را به هیأت میزنند و این حرفها سرشان نمیشود و خود مرحوم شیخ انصاری هم در اصول میگویند که این حرف من خلاف عرف است.
اما یک مسألهی دیگری هست و این است که ما قائل شویم که همهی مقدمات، به عنوان واجب مقدمی واجب است؛ برای این که عقل ما میگوید: ذی المقدمه بدون مقدمه نمیشود. پس اگر ذی المقدمه واجب است، این هم واجب است و نماز قید دارد که ظهر بخوانم، اما مقدمهی آن قید ندارد. بنابراین الان میتوانم به عنوان وجوب برای نماز وضو بگیرم. ما در اصول اینطور درست کردیم و اگر حرف مرا قبول کنید، ابتکار است و چیز خوبی است وگرنه حرف مرحوم سید را یا باید از راه واجب تعلیقی درست کنید و یا بگویید فرمایش مرحوم سید درست نیست.
وصلی الله علی محمد و آل محمد