أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث ما دربارۀ قانون تربیت بود و گفتم این قانون تربیت منقسم میشود به سه قسم:
یکی تربیت خانوادگی است که پدر و مادر باید مواظبت کامل از بچه داشته باشند و اگر نداشتند و بچه بد درآمد، مسئولند. (... إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلاَ ذٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ)﴿الزمر، 15﴾؛ ورشکسته ترین افراد درروز قیامت، کسی است که در تربیت اولاد و در تربیت خانواده کوتاهی کرده است. و این آیۀ (إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا) خیلی داغ است و مسئولیت برای همه و مخصوصا برای ما طلبهها درست میکند که بعضی اوقات برای لاابالی گری در حجاب دخترمان ویا لاابالی در حجاب زنمان باید به جهنم رویم. مقداری در این باره صحبت کردم.
قسمت دوم که بحث امروز است، تربیت تبلیغی است و این مختصّ به ما طلبههاست. اگر غیر طلبه بخواهد مبلغ دین باشد، به تجربه اثبات شده که خراب درمیآید. هم خودش خراب میشود و هم دیگران را خراب میکند. مخصوصاً اگر مرید هم پیدا کند و ببیند جهنم حسابی است و از جوانهای دانشگاهی است و قلم دست گرفتند که حرف این را بنویسند، آنگاه یک غروری برایش پیدا میشود و از خوددرآوری زیادی برای او پیدا میشود و ناگهان این آقا یک دین جدیدی درست میکند. این به تجربه اثبات شده است؛ لذا این تربیت تبلیغی، مربوط به ما طلبههاست. بله، اگر بخواهیم تبلیغ کنیم، باید ابزارش را داشته باشیم و ابزارش دو چیز است: یکی آشنایی به اسلام عزیز، هم در احکام و هم در اخلاق و هم در اعتقادات. مخصوصاً در زمان ما که زمان شبهه است و از ما زیاد سؤال دارند و روی ما خیلی ان قلت قلت دارند و این دشمن درست کرده و دامن به این آتش زده و این آتش در دل دانشجویان و در دل مردمی که دینشان ضعیف است، زیاد شده است. لذا ما باید در اعتقادات، آشنایی کامل داشته باشیم و منبرها و تبلیغهایمان متضمن اعتقادات باشد. چنانچه مردم احکام بلد نیستند. با کمال خجالت، ما طلبهها هم مسئله بلد نیستیم. تا رسالۀ مرجع تقلید مطالعه نکرده باشد، ولو مجتهد باشد اما نمیداند فتاوا چیست و ما باید راجع به احکام آشنایی کامل روی رسالههای مراجع تقلید داشته باشیم. این را هم بگوییم که لازم نیست روی منبر بگوییم فتوای فلانی و فتوای فلانی و اگر یک احتیاط کنیم، فتاوای همه جمع میشود. اختلاف در فتوا از اول رساله تا آخر رساله خیلی کم است و مابقی یک احتیاطها و یک سلیقههاست و ما اگر به راستی آشنا به رسالهها باشیم، به خوبی میتوانیم در مسائل جوابگوی مردم باشیم و اگر یک مسئلۀ خصوصی جلو آمد، یا ارجاع دهیم به مرجع تقلیدش و یا خودمان فتوای مرجع تقلیدش را بگوییم و وظیفهاش را تعیین کنیم. بعضیها هم زرنگند و اگر از آنها مسئله بپرسند، میگویند مسئله اختلافی است. این چه ربطی به او دارد و اما تو باید جواب او را بدهی. و ما طلبهها مسئله بلد نیستیم و این خیلی بد و زشت است. این کاری هم ندارد، اگر انسان به راستی در ایام تحصیل و چه رسد به ایام تعطیل، یک ساعت وقتش را برای رسالهها بگذارد. خیلی از ما طلبهها تلویزیون میبینیم و سریال میبینیم و این دیدن سریال برای ما طلبهها اشکال دارد. این صرف عمر است در چیزی که هیچ نتیجهای ندارد. تفریح ما طلبهها باید وسائل الشیعه باشد و رسالۀ احکام و کتابهای اخلاقی باشد. مشهور است که کسی بر یکی از بزرگان وارد شد و او مطالعه میکرد و کتاب را بست و آن آقا گفت شما تنهایید؟ این آقا هم جواب داد از آن موقع تا حالا تنها نبودم و با شیخ انصاری بودم و الان تنها شدم. این حرف به راستی شیرین است و تفریح ما طلبهها باید رساله ها و داستانها و تاریخها باشد که تاریخهای فراوانی نوشته شده و زیاد به درد منبر ما میخورد. اما متأسفانه سنّیها از این جهت بر ما مقدم شدهاند. از همین جهت هم مزخرف در تواریخشان زیاد است و وقتی کنجکاوی کنیم، میبینیم که این دروغها از مذهبشان سرچشمه گرفته است. ما باید به جای دیدن سریال، تاریخ بنویسیم و تاریخ را به اجتماع دهیم تا اینکه تاریخ شیعه شود. لذا ما مسئله بلد نیستیم و تبلیغ ما متوقف بر مسئل است.
سوم اخلاق است. اخلاقی که پایۀ آن قرآن و روایات اهل بیت باشد. یعنی منبر ما از اول تا آخر اخلاق باشد و اگر هم خلوصی در کار باشد و از دل بلند شود، به طور ناخودآگاه معلم اخلاق میشوید و منبر شما اخلاق عملی میشود.
قرآن چیزهای زیادی دارد. من به تجربه برایم اثبات شده بیش از هزار مرتبه که در یک مطلبی گیر کردم و وقتی کمی تفحص کردم، فهمیدم که میتوان از قرآن استفاده کرد. قرآن (تِبْيَاناً لِکُلِّ شَيْءٍ) و «ما فرطنا من کتاب من شی» است.
همچنین روایات اهل بیت. این بحار علامه مجلسی انصافاً یک دریاست و همۀ ما باید با دقت برای منبر رفتن، یک دوره از بحار علامه مجلسی در ذهنمان باشد. درهرکجای آن هم شبهه داریم، باید بپرسیم و شبهه را رفع کنیم و خودمان جمع بین روایات کنیم و اگر روایت موافق با عقل عادی و عقل عقلائی نیست، روی منبر نگوییم، ولو اینکه صحیح السند هم باشد و واقعیت داشته باشد، «لیس کل ما یعلم یقال». و بالاخره منبرهای ما باید اخلاق داشته باشد و پایهاش قرآن و اخلاق و روایات اهل بیت باشد. به عبارت دیگر شما از نظر قرآن نبی تبلیغی هستید. (الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ ...) ﴿الأحزاب، 39﴾؛ کار همۀ صد و بیست و چهار هزار پیغمبر همین بود؛ احکام، اخلاق و اعتقادات. و در این راه موفق هم بودند. اینطور نیست که انبیا موفق نبودند. بله، خیلی زحمت کشیدند و خون جگر زیاد خوردند و خیلی شهادتها واقع شد، اما بالاخره انبیا در مقابل کارشکنیها موفق بودند.
این اسلام عزیز و تشیع موفق بوده است و اینطور نیست که زحمت را برای آخرت بکشیم، بلکه موفق بوده و موفق هستیم و از این صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، 5 اولوالعزم و خیلی بالا رویم 114 رسول است و مابقی همه نبی تبلیغی است. و با این حساب، پیغمبر اخر الزمان یعنی پیغمبر ما، بیش از همۀ پیغمبرها و حتی حضرت موسی، نبی تبلیغی داشته است و ما طلبهها نبی تبلیغی هستیم و اگر هیچ شأنی برای ما نبود الاّ همین.
حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» روی این فتوا داده است، «علماء امتي کانبياء بني اسرائیل». نمیخواهد بگوید کموسی و یا کعیسی، بلکه کانبیاء بنی اسرائیل یعنی از صد و بیست و چهار هزار، صد تا کم کنید و مابقی همه نبی تبلیغی بودهاند. همان کاری که آنها میکردند، ما هم میکنیم و البته خیلی بالاتر. لذا به آن روایت افضلش هم عمل میکنیم، برای اینکه اولاً ان نبی تبلیغی از طرف خدا معصوم بود و ما باید عدالت را خودمان کسب کنیم و یکی هم اینکه او علم لدنی داشت و ما باید خودمان علم پیدا کنیم، لذا اگر بگوییم «علماء امتی افضل من علماء بنی اسرائیل»، اشتباه نیست.
این شأن ماست و انصافاً شأن خیلی بالاست. قطع نظر از اینکه قرآن فرموده (الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ ...) و راجع به علم، قرآن خیلی اهمیت داده است. قرآن خودش کتاب علم است و به عالم و علم هم خیلی اهمیت داده و ما الحمدلله موفق بودهایم. اگر ما طلبهها نبودیم، الان جمهوری اسلامی نبود. تبلیغ ما طلبهها، حضرت امام را به آن مقام رساند. ایشان مقام اصلی را داشتند اما شهرت اصلی ایشان مدیون ما طلبههاست. شما به دهات و شهرها راه افتادید و زندانها و محرومیتها را قبول کردید و بالاخره با تبلیغ روحانیت، یک روحانی ولی فقیه شد و جمهوری اسلامی پیدا شد و شما طلبهها کار کردید که در عالم انتخابات همتا ندارد که ملتی صد در صد بگوید آری و به جمهوری اسلامی صد در صد گفتند آری.
ما از نظر روایت خیلی مستغنی هستیم ، درحالی که ما طلبهها در زمان بنی امیه و بنی العباس خیلی در خفقان بودیم، اما بالاخره ما طلبهها توانستیم علم ائمه طاهرین را پخش کنیم.
ابن ابی عمیر یک طلبه است و محکوم شد به بیست و یک هزار تازیانه و عصر به عصر او را میبردند و تازیانه روی گُردۀ او میزدند تا اینکه غش میکرد و او را به زندان میبردند. مالش را نیز مصادره کرده بودند و طلبههای امام باقر و طلبههای امام صادق و بعد هم همۀ ائمۀ طاهرین طلبه داشتند و فقط امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین طلبه نداشتند اما بالاخره امام باقر به آن طرف طلبه داشتند و ما طلبهها توانستیم روایات امام باقر و امام صادق را در دنیا پخش کنیم و بحار علامه مجلسی شود و یا کتب اربعه و یا وسائل الشیعه شود. حال میخواهید پاداش و قدر ما طلبهها چه باشد؟! آیا پاداش به اینست که شکم پر شود! این خیلی بیانصافی است. پاداش ما اینکه تشیع مرهون ما طلبههاست. پاداش ما اینکه جمهوری اسلامی مرهون زحمات ماست. بالاخره مائیم که این مردم را نگاه میداریم تا امام زمان بیاید و وقتی آقا آمد حکومت جهانی درست شود و بالاخره من یقین دارم که ما طلبهها حکومت اهل بیت را میگردانیم. خیلی کار کردیم و کار میکنیم، اما قدر خودمان را نمیدانیم و این آیات و روایات که در شأن ماست.
شما برای تبلیغ میروید و یا دهۀ محرم به مسجدتان میروید، بالاخره یک نفر را که میتوانید اصلاح کنید. قضیه یک نفر نیست و این به تجربه اثبات شده که ده منبر شما، لاأقل ده مسلمان یا ده شیعۀ حسابی درست میکند و یا لاأقل او را نگاه میدارد. این انحرافهایی که الان هست و بیش از پانصد رسانه علیه ما کار میکند، ولی بالاخره ما با همین ده منبر محرم، همه را خنثی میکنیم. او گفته بود ما یکسال کار میکنیم و ناگهان یک علم در یک خانه بلند میشود و همان علم همه را جمع میکند و یک آخوند بالای منبر میرود و همۀ تبلیغ یکسالۀ ما که بافتیم، چُله میکند. اینها خیلی استدلال نمیخواهد و چیزی است که ما داریم. (... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً) ﴿المائدة، 32﴾؛ یک معنای ظاهری دارد و احترام به شخصیت انسانهاست، که یک انسان در مقابل خدا به اندازۀ دنیا ارزش دارد. این یک معنایش است که آقا امام باقر «سلاماللهعلیه» در روایت صحیح السند میگوید معنای دیگری هم دارد و اینست که کسی بتواند یک نفر را از حال انحراف نجات دهد و اگر در راه انحراف افتاده، او را نگه دارد. ده منبر ما بیش از یک نفر و دو نفر هستند که در راه انحراف افتادند و آنها را نگه میداریم. یا با روضهمان او را نگاه داریم، ثوابش آن مثل اینست که دنیا را زنده کرده باشیم. به عنوان مثال شما اگر نصف شب از خانهای صدای گریه و زاری بلند شود و شما به آنجا بروید و ببینید که شوهر یا پسر دم مرگ هستند و او را به مریضخانه برسانید و او را از مرگ نجات دهید، این خاطرۀ شیرینی برای شما میشود و هروقت به شما بگویند یک خاطرۀ شیرین بگو، میگویید من کسی هستم که یک نفر را از مرگ نجات دادم. قرآن میفرماید ده منبر برو، اگر یک نفر را نجات دهی، یک نفر را زنده نکردی بلکه (مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً) دنیا را زنده کردی، و نگویید مردم قدر ما را نمیدانند، بلکه همیشه مردم قدر ما را میدانند. ممکن است به خاطر تمایلاتشان یک حرفهای نامربوطی بزنند و یک استدلالی داشته باشند، اما وقتی صحنه جلو بیاید، این میشود که صد در صد به جمهوری اسلامی و به حکومت آخوندی، آری میگویند. این کارها را علامه مجلسیها و شیخ صدوقها و کلینیها و شیخ طوسیها کردند و یا ما طلبهها تا الان. لذا در زمان پهلوی انگلیسها میخواستند ما آخوندها نباشیم. لذا روضه را با آن شدت تعطیل کردند و مسجدها را با ان اوضاع بستند و عمامهها را برداشتند، برای اینکه آخوند نباشد. و خیلی کار کرد و خیلی اذیت کرد و آخوند کشت و به مجردی که به درک واصل شد، خدا کیفرش را داد و وقتی پسرش آمد، چندین برابر روحانیت اوج گرفت، و کاری که دشمن میخواست انجام دهد، ما طلبهها به صحنه آمدیم و خنثی کردیم و گفتیم هم باید آخوند باشد و هم مسجد و روضه باشد و بالاخره پایۀ شیعه اینهاست و این پایهها باید زنده بماند.
چیزی که الان به شما بگویم، به این دهۀ محرم و روضه خیلی اهمیت دهید. این روضه بالاتر از همه چیز در تبلیغ است. روضه بخوانید و مردم را بگریانید و گریه صفای دل میدهد، گریه جوانها را از انحرافها نجات میدهد، و اتفاقاً این هم در میان ما کمرنگ شده است.
مرحوم حاج شیخ «رضواناللهتعالیعلیه» رسمشان این بود که وقتی میخواستند به منبر بروند و بحث بگویند، یک روضهخوان، روضهای میخواند و بعد مرحوم حاج شیخ درس را میگفتند. این چقدر عالی بود. اگر در همین جلسۀ ما اینچنین چیزی رسم شود، خوب است. این روضه خیلی خوب است. شما که برای تبلیغ میروید، مقید به این روضهها و عزاداریها باشید. امام حسین «سلاماللهعلیه» برای اسلام عزیز کشته شد و دانسته برای شهادت رفت برای اینکه اسلام را در مخاطره میدید و اینکه اگر شهید شود، اسلام از مخاطره بیرون میآید. پس رفت و شهید شد. این موجی که پیدا شد، ادامه میخواست. زن و بچه را برای ادامهاش برد. در ادامه اسارت بود و آن موجی که امام حسین ایجاد کرد، سرتاسری شد. پیغمبر اکرم دید که اگر اسارت فقط باشد، مردم فراموش میکنند، بنابراین گفت عزاداری کنید. خود پیغمبر اکرم گریه میکرد و عزاداری میکرد و خدا برای حضرت موسی عزاداری کرد و جبرئیل برای حضرت آدم عزاداری کرد و این اصلاً در زمان پیغمبر مشهور بود و در زمان سایر ائمه هم این روضه بوده است. یعنی در زمان امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام حسن این روضه بوده است. اما ائمۀ طاهرین بعد از شهادت امام حسین این اسارت را با عزاداری ادامه دادند. این جملۀ «من بکی او ابکی او تباکی للحسین وجبب له الجنه» تواتر معنوی دارد. الحمدالله در این باره کتابها نوشته شده و روایات جمع شده و خیلی روایت برای ثواب عزاداری داریم و البته ثوابها استحقاقی نیست و ثوابها تفضلی است و دانه میریزند تا کبوتر بگیرند و بالاخره این عزاداریهاست که ادامۀ شهادت و اسارت امام حسین و عیال امام حسین است و شما باید ادامه دهید. به مردم بفهمانید که عزاداری میخواهیم و زیارت عاشورا میخواهیم و به مردم بفهمانید که این زیارتها خیلی فایده دارد، حال از دور یا از نزدیک و بالاخره به مردم بفهمانید که گریه ادامۀ اسارت است و اسارت ادامۀ شهادت است و شهادت موجب اسلام عزیز و تشیع است و تشیع را امام حسین زنده کرد. بنابراین از همۀ شما تقاضا دارم که روضه زیاد بخوانید، هم در مسجد و هم در تبلیغتان به روضه اهمیت دهید. به عزاداریها اگر افراط نشود که ضد عزاداری میشود، خیلی اهمیت دهید. این وظیفۀ ما طلبهها برای ادامۀ تشیع هست تا ظهور امام زمان.
از همۀ شما التماس دعا دارم، امیدوارم کارها و منبرها و عزاداریهایتان مرضی آقا امام زمان باشد، انشاء الله
و صلّي الله علي محمد و آل محمد