بسم الله الرحمن الرحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
در جلسۀ گذشته، راجع به سعد و نحس بعضی ماهها و روزها و ساعات، مطالبي بيان شد و گفتم روایاتی دربارۀ سعد و نحس وجود دارد که نميتوان از آنها صرفنظر کرد.
همچنين بيان شد که اگر نحوستي نيز در برخي اوقات وجود داشته باشد، با اعمالی نظیر قرآن خواندن، صدقه دادن و توکّل جدّي بر خداوند متعال، ميتوان نحوست آن را رفع کرد.
تأثیر قطعی اعمال بر نحوست و سعادت
بحث به اینجا رسید که به جای سعد و نحس ایّام، باید در خصوص سعادت و نحوست ناشی از اعمال انسان صحبت شود؛ اعمال انسان اگر زشت و ناپسند باشد، به همراه خود نحوست دارد و اگر خوب و نيکو باشد، ميمنت و مبارکي به همراه خواهد داشت. اين بحث از نظر آيات و روايات بسيار ارزنده است. مثلاً قرآن کریم میفرماید: انسان بینماز، زندگی ناراحت کنندهای دارد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»[1]. همچنین می فرماید: افراد متّقی، زندگی بانشاط و آرامي خواهند داشت: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ».
قرآن کريم در سوره انعام، ابتدا در مقام پرسش ميفرمايد: «فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»، چه کسی استحقاق یک زندگی منهای غم و غصه و منهای دلهره و اضطراب خاطر را دارد؟
سپس خود پاسخ ميدهد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»
یعنب آنکه مؤمن و متقی است و گناه در زندگی ندارد، لايق برخورداری از امنيّت خاطر و هدايت است.
قطع نظر از اینکه قرآن جواب سؤال را میدهد، تأکید میکند و میفرماید: «أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ»، سپس دوباره تأکید میکند و میفرماید: «وَ هُمْ مُهْتَدُونَ».
شاید بتوان بیش از صد آیه با مضمون سعد و نحس اعمال، در قرآن کریم یافت.
تجسّم عمل
به مناسبت بیان این مبحث، لازم است اشارهای به «تجسّم عمل» بشود. تجسّم عمل در قرآن كريم به سه گونه تصوير شده است كه يك نوع آن مربوط به دنياست و شكل ديگر آن مربوط به آخرت و نوع سوّم آن، هم در دنيا و هم در آخرت وجود خواهد داشت.
معناي اوّل تجسّم عمل
یک معنا از تجسّم عمل آن است که هر کاري انجام ميدهيم، چه خوب و چه بد، ولو در ظاهر نبینیم، اما در همین دنیا مجسّم میشود که مردم به آن «مکافات عمل» میگویند. اين معناي از تجسّم عمل، همان سعد و نحس دنيوی اعمال است. كارهاى نيك آدمی موجب پيدايش حيات طيّبه يعنى زندگى سالم و با ارزش و سعد مىشود و كارهاى بد او موجب حيات همراه با خباثت يعنى زندگى ناسالم و بى ارزش و به تعبير ديگر، زندگي نحس ميشود. در حقیقت در بیان معنای سعد و نحس، باید گفته شود: اعمال بد انسان، نحس است و اعمال نیکو، سعادت و خوشبختی به همراه دارد.
شرح این معنا از تجسّم عمل، در جلسه گذشته با عنوان «مکافات عمل» بیان شد.
معناي دوّم تجسّم عمل
معناي دوّم تجسّم عمل آن است که هرچه انجام ميدهیم، از بين نميرود و در قیامت بروز و ظهور آن را می بینیم. اعمال خوب، هویدا و بارز میشوند و اعمال بد نيز ظاهر و حاضر ميشوند:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
هرچه در پروندۀ اعمال انسان باشد، چه خوب و چه بد، ولو ذرهای باشد، به عنوان مونسي در قيامت همراه انسان است. خداوند سبحان با رأفت و مهربانی خود، براي اين روز مهم، زنگ خطر ميزند و زودتر از قيامت، به انسانها متذکّر ميشود که مواظب اعمال خود باشيد، زيرا آن اعمال در قيامت در کنار شما و با شما هستند. اعمال بد اطراف انسان را ميگيرند و اين صحنه به اندازهاي براي انسان شرمآور و موجب خجالت است که مرتّب ميگويد: اي کاش بين من و اعمالم فاصله بود. از آيۀ شريفه معلوم میشود که در قیامت، خجالت از ظهور اعمال، بیش از خجالت از جهنّم و سوزندگي آن است.
آیۀ دیگری که نظیر آن در قرآن کریم فراوان است، میفرماید: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ». بعضی از مفسرین در ذيل اين آيه گفتهاند: انسان در قيامت، جزاي عمل را ميبيند، امّا اينطور نيست، بلکه «يَرَهُ» میرساند که خود عمل را ميبينند. چنانکه در آیۀ دیگری میفرماید: خود اعمال به آنها نشان داده میشود: «يَومَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ اشْتاتاً لِيُرَوا اعْمالَهُمْ»[7]
عمل خوب، رفيق و مونس خوبي براي انسان در قبر و برزخ و قیامت است و اگر عمل بد باشد، رفیق بدي در قبر و برزخ و قیامت است:
اين سخنهاى چو مار و كژدُمت |
|
مار و كژدُم گشت و مىگيرد دُمت |
قرآن کريم هشدار ميدهد که قيامت، روز رسوایی است و اعمال بد، به صورت وحشتناکي همراه و کنار انسان هستند. بداخلاقی و بد رفتاری در زندگي، صورت بدی پیدا میکند و این صورت زشت و کريه، رفیق و همراه انسان، از قبر تا قيامت است.
ظهور و بروز اعمال در عالم قبر
پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند:«أَنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَانِ»
بر این اساس، تجسّم عمل آخرت از قبر انسان شروع می شود. یعنی اعمال هر کسی؛ چه خوب و چه بد؛ در عالم قبر، مثل یک رفیق و مونس همیشه همراه اوست و در اثر همراهي اعمال، قبر و عالم برزخ، ميتواند برای او باغي از باغهاي بهشت يا گودالي از گودالهاي جهنّم باشد.
یکی از علمای بزرگ اصفهان که من به ایشان بسیار ارادت داشتم، مرد وارستهای بود و در سیر و سلوک، به مقاماتی دست یافته بود. ایشان هنگام تدریس، با گریۀ شدید فرموده بود: «در خواب ديدم مرگم فرا رسيده است؛ مردن را همان طورى كه براى ما توصيف شده است، در خواب يافتم؛ خويشتن را جدا از بدنم مىديدم، و ملاحظه مىكردم كه بدن مرا به قبرستان براى دفن حمل مىكنند. مرا به گورستان بردند و دفن كردند و رفتند. من تنها ماندم و نگران كه چه بر سر من خواهد آمد؟!ناگاه سگى سفيد را ديدم كه وارد قبر شد. در همان حال حس كردم كه اين سگ، تندخويى من است كه تجسّم يافته و به سراغ من آمده است. مضطرب شدم. در اضطراب بودم كه امام حسین «سلاماللهعلیه» تشريف آوردند و به من فرمودند: غصّه نخور، من آن را از تو جدا مىكنم.»
آن عالم ربّانی، با آنکه بسیار متّقی و در علم و عمل، سرمشق دیگران بود، تجسّم تندخویی خود را به آن صورت دیده بود. امّا چون نسبت به توسّل به حضرت سیّدالشّهداء«سلاماللهعلیه» علاقه و اهتمام فراوانی داشت، آن حضرت به او کمک کرده بودند.
بهشت و جهنّم، ظهور و بروز اعمال
از نظر قرآن، بهشت و جهنّم، اعمال خود انسان است. قيامت عالم حَيَوان است؛ همه چيز در آنجا جان و عقل و شعور دارد و حرف ميزند. در بهشت از جانب خداوند یا ملائکه یا از خود بهشت، به بهشتيان خطاب ميشود: نعمتهای بهشت، از خودتان است و پيش از اين، خودتان فرستادهاید: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ». همچنين در جهنّم وقتی آتش جهنّم، افراد گناهکار را میسوزاند و داد و فریادشان بلند ميشود، به جهنّميان خطاب ميشود: آتش جهنم را خود ایجاد و درست کردهاید: «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ»
بنابراين، اعمال انسان، ميتواند براي او بهشتساز يا جهنّم آفرين باشد.
مشابه اين دو آيه که راجع به تجسّم عمل بيان شد، در قرآن کريم فراوان است. در روايات نيز بر آن تأکيد شده و اهل معرفت از این آیات و روایات استفاده فراوانی کردهاند.
سعد و نحس اعمال در قیامت
قرآن ميفرمايد:«فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ»«دست راستیها، چقدر مبارک هستند». در واقع میتوانیم آیه را چنین معنا کنیم: «افرادی که مبارکند، در اثر اعمالشان مبارک و عالی هستند».
همچنین، قرآن ميفرمايد: افراد شوم، چقدر شومند! «وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ»
قرآن کريم، در ادامه، علّت شومي اين افراد را بيان ميدارد و ميفرمايد: «في سَمُومٍ وَ حَميمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ ، وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ»
افراد شوم، یعنی جهنّمیان، قبل از رفتن به جهنم، زیر دود و هُرم جهنم هستند و خودشان این وضعيّت را براي خود درست کردهاند. آنان با گناه روي گناه، با اتراف و عيّاشي و ساير گناهان، اينچنين شوم شدهاند. گناهان، شوم و نحس بودند و انجام آن اعمال نحس، موجب ايجاد نحسي براي آن افراد شده است؛ چنانکه سعد و سعادت نيز بر اثر اعمال خود انسان پديد آمده است.
معمولاً بزرگان مانند علامه مجلسی«ره» در بحار الأنوار، تجسّم عمل را همینگونه معنا میکنند و بحثهای مفصلی نيز روی تجسّم عمل به این معنا دارند.
معناي سوّم تجسّم عمل
شکل سوّم تجسّم عمل به این معنا است که اعمال انسان، تأثير به سزايى در تكوين هويّت او دارد و عمل هرکسی براى او «ملكه» مىسازد. این هویّت و شخصیّت، در دنیا و آخرت همراه اوست. از نظر قرآن كريم و روايات، بلكه از نظر عقل، تناسخی در انسانها وجود دارد و آن این است که اعمال او؛ خوب یا بد؛ به تدريج، شخصيّت او را تغییر میدهد. این تناسخ، غير از آن تناسخِ باطل است و ربطى به آنندارد؛ زيرا به قول مرحوم صدرالمتألّهین«ره»، پذیرش آن تناسخِ باطل، پذيرش تناسخ به معناي برگشت از فعل به قوه است و برگشت فعل به قوه محال است.
بزرگانی نظیر مرحوم صدرالمتألّهین«ره»، ضمن قبول دو معنای اوّل و دوّم از تجسّم عمل، بر شکل سوّم آن پافشاری دارند و این معنا از تجسّم عمل را اصل میدانند.
بر اساس شکل سوّم تجسّم عمل، عادت به گناه و انجام اعمال زشت و ناپسند، انسان را از صورت انسانی خارج میکند و شخصیّت درونی او را به یک حیوان تبدیل میکند. مثلاً پیروی از هوا و هوس، شهوترانی، اتراف و متوغّل شدن در شهوات نفسانی، او را به صورت میمون درمیآورد. ظلم، جنایت، حقّالنّاس و درندهخویی، او را مبدّل به سگ میکند. حقّه بازی و نیرنگ، او را شبیه یک حیوان موذی و بدجنس مانند روباه میسازد. اگر کسي در دنيا توبه نکند و درون خود را شستشو ندهد، کم کم تناسخ باعث ميشود به صورت یک حیوان درآيد.
همچنین اعمال صالح و شایسته، هویّت و شخصیّت درونی انسان را به یک انسان کامل تغییر میدهد. بروز این شخصیّت، هم در دنیا و هم در آخرت است و در بهشت، حورالعين از عشق او حيران ميمانند. در حالي که حورالعين از نظر زيبايي بينظير هستند، امّا در مقابل انسان کامل که زيبايي خاصّی دارد و از نظر روحی، منهاي صفات رذيله، منهاي جهل و مرض و نقصان است، متحيّر ميمانند.
تحلیل تشبیه انسان به حیوانات در قرآن کریم
آیاتی در قرآن کريم وجود دارد که برخی از انسانها را به حیواناتی نظیر سگ یا الاغ تشبیه میکند یا بعضی از افراد را مثل حیوانات و پستتر از آنها میشمارد[16] و حتی در جایی میفرماید: آنها از هر جنبندهای پستتر هستند.دستهای از مفسّران، آن آيات شريفه را از باب تشبيه و يا از باب سرزنش شمردهاند، امّا باید گفت: این آیات شریفه، از حقیقت شخصیّت برخی انسانها خبر میدهد و با بيان واقعيّات، هویّت آن افراد را تبيين میفرماید. بنابراین خداوند متعال نه قصد اهانت به بندگان خود را دارد، نه از این آیات قصد انشاء دارد، بلکه اینگونه آیات اخباری است و صرفاً خبر از واقعیّت میدهد.
یعنی اگر افكار، گفتار و كردار انسان ناشايست و بد باشد، به تناسب آن اعمال، انسان به صورت حيوانى شهوت پرست يا بوزينهاى شكم پرست يا خوكى متكبّر يا پلنگى ظالم يا سگى هار و خلاصه به صورتى زشت و پليد جلوه خواهد كرد. چنانکه اعمال نیکو و شایسته، از او انسان کامل میسازد.
مثلاً قرآن کريم با بیان آیۀ «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ»، خبر میدهد: کسی که تعقّل ندارد، کسی که کور باطن و کر باطن است، در قیامت، به صورت یک جنبندۀ پست و مانند یک میکروب محشور میشود.
در آيۀ دیگری ميفرمايد: «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ». این آیه نیز به بیان یک خبر میپردازد و آن اینکه عالم بی عمل در قیامت به صورت الاغی وارد صف محشر میشود. به بیان دیگر، آيۀ شریفه، علمِ عالم بیعمل را نظیر بار کتاب یک الاغ میداند که برای او هیچ فایدهای ندارد.
همچنین در قرآن کريم ميخوانيم: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث»
آیا خداوند متعال در این آیه قصد سرزنش بندگان و ناسزاگویی به آنان را داشته است؟ در اینجا هم باید بگوییم: خداوند سبحان، ناسزا نمیگوید، بلکه هشدار میدهد و با خبر دادن از یک واقعیّت میگوید: برخی افراد در اثر اعمال خود، به صورت یک سگ وارد محشر میشوند.
این اشخاص در دنیا هم هویّت حیوانی دارند، امّا هویّت آنان مخفی است و کسانی که چشم بصیرت دارند، میتوانند شخصیّت حقیقی آنها را ببینند.
این شکل از تجسّم عمل هم با سعد و نحس، رابطۀ مستقیم دارد؛ یعنی اعمال نیکو، هویّت انسانی و سعادت دنیا و آخرت به همراه دارد. چنانکه اعمال ناپسند، هویّت و شخصیّت انسان را به هویّت حیوانی و نحس مبدّل میسازد.