عنوان: شرح اخلاقی برخی آیات قران کریم
شرح:

أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم  بسم الله الرّحمن الرّحیم رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ يَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

 

بحث اخلاق ما دربارۀ يک امر مهم و مفيدی بود و آن بحث کار و تلاش و کوشش بود. منقسم کردم به پنج قسم: کار عبادي،‌ کار فرهنگي، کار توليدي، کار توزيعی و کار خدماتي.

راجع به کار عبادی و کار فرهنگی و کار توليدی و توزيعی مقداری صحبت کردم. و اين جلسه مقداری راجع به کار خدماتی صحبت کنم.

کار خدماتی منقسم می‌شود به دو قسم بلکه به سه قسم. يک کار خدماتی که وظيفه است. يعنی وظيفۀ اجاره‌ای است. مثل کار اداره‌ها که کارشان خدمت کردن به خلق خداست. معلوم است اين کار حق‌الناس است و اگر کم کاری يا بدکاری و يا بيکاری و بالاخره کوتاهی دربارۀ آن شود، حق‌الناس است و گناه حق‌الناس خيلی بالاست. روايتی داريم که در روز قيامت پليسراهی هست که مربوط به خداست و آن روايت دربارۀ آيۀ (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ) گفته است خدا مسئوليت آن پليسراه را دارد و خدا قسم خورده است و گفته به عزت و جلالم ممکن است از همه چيز بگذرم اما از حقّ‌الناس نخواهم گذاشت. راجع به آيۀ شريفۀ (وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا) امام باقر می‌فرمايد اعمال خوبی به صف محشر می‌آورد اما همۀ اعمالش را به کسی می‌دهند که بستانکار است. و حتی در بعضی از روايات دارد که از او خيلی ارزان می‌خرند. امام باقر می‌فرمايند عمل درخشندگی دارد اما چهل نماز را برای يک حق‌الناس برمی‌دارند. همۀ اعمالش را برمی‌دارند به اندازه‌ای که او را مسخره می‌کنند و می‌گويند اعمالش را زن و بچه‌اش خوردند و حق‌الناس خيلی مشکل است. لذا بزرگان برای اين حق‌الناس خيلی گريه‌ها و زاريها و احتياطها کردند. اين يک کار خدماتی است، که اين اداره‌ايها بايد مواظب کارشان باشند. اگر مواظب نباشند، فساد پيدا می‌شود. ما الان که فساد داريم و بايد بگوييم فساد اداری و فساد اقتصادی و اخلاقی داريم. اين فساد اداری الان مردم را به دردسر عجيبی انداخته است. برای کم‌کاريها و بدکاريها و بی‌اعتنائيها و برای طول دادن پرونده‌ها و اين خيلی دردسر شده است و اگر ما جداً فساد اداری نداشتيم، خيلی از مفاسد ما رفع شده بود و پيش نمی‌آمد.

اين بحث حق‌الناس بحث مفصلی است  اما گفت و گو کردن روی آن مشکل است، يعنی به اندازه‌ای سختگيری شده که حال يأسی برای انسان پيدا می‌شود. بعضی از بزرگان در مضيقۀ شديدی هستند، اما حاضر نيستند از وجوهات استفاده کنند. نمی‌گويم کار خوبيست اما از آن طرف هم می‌بينم بزرگانی بالا بالا روی اين وجوهات مثل اينست که مار در جيب آنها باشد. اين يک قسم از خدمات است که اين واجب و لازم و خيلی مهم است.

قسم دوم از خدمات، تعاون، يعنی کمک کردن به يکديگر است. (تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ)

و اگر بخواهيم تعاون را ا نظر لغت و روايات معنا کنيم، سعدی خوب معنا کرده است. در روايات ما آمده و سعدی هم از روايات گرفته است.

بنی آدم اعضای يکديگرند                              که در آفرينش ز يک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار              دگر عضو را نماند قرار

تو کز محنت ديگران در غمي              نشايد که نامت نهند آدمي

پيغمبر اکرم می‌فرمايند نشايد که نامت نهند مسلمان، «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسلِم».

ما اينها را اخلاقی حساب کرديم اما روايتها و روشها و سنّتها، اينها را اخلاقی حساب نکرده است و جداً مثل اينکه چشم ما کمک‌کار تمام بدن ماست،‌دست ما کمک‌کار همۀ بدن ماست و پای ما کمک‌کار همۀ بدن ماست و در اجتماع و مخصوصاً اجتماع اسلامی ما بايد همه کمک‌کار يکديگر باشند؛ و شايد مرحوم کلينی «رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» در کافی بيش از صد روايت راجع به اين تعاون صحبت دارد. اين غير از خمس و زکات و قانون مواسات يعنی کمک به ديگران است. اين قانون تعاون همين است که پيغمبر اکرم می‌فرمودند امت من به آن عمل نمی‌کند لذا متفرق و متشتّت است. ما همه بايد کمک‌کار يکديگر باشيم و از يکديگر مواظبت کنيم. گاهی کسی افتاده بايد دستش را بگيريم و گاهی ندارد و اگر می‌توانيم بايد بدهيم، گاهی مظلوم است و بايد او را از ظلم نجات دهيم،‌گاهی آبرويش را می‌برند و ما بايد حفظش کنيم. مثل خودمان که اگر در روی ما تهمتی به ما بزنند،‌ جداً‌دفاع می‌کنيم، بايد پشت سر مسلمانها هم جداً دفاع کنيم، (تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ).

در اين باره خيلی سفارش شده است و گفتم بعضی اوقات اين روايتها حال يأس به انسان می‌دهد. راوی می‌گويد در منا امام صادق منبر بودند و در وسط منبر گفتند ای شيعيان ما اينقدر دل ما را خون نکنيد و اينقدر ما را آزرده خاطر نکنيد. کسی بلند شد و گفت يابن رسول الله! چه کرديم و چه شده است؟! فرمودند تو دو سه روز قبل سوار بودی و به منا می‌آمدی و کسی سر جاده ايستاده بود و از تو خواست سوارش کنی و تو می‌توانستی سوارش کنی اما نکردی و دل ما را خون کردی و ما را آزرده خاطر کردي.

در همين اصول کافی شريف در جلد اول، بيش از صد روايت نظير اين روايت هست،‌لذا همۀ ما کوتاه می‌آييم. عوام و خواص و اخص‌الخواص و کسی نيست که صد در صد عمل کند. ولی اين قانون تعاون کار خدماتی هست و هرکس به هرچه بتواند. اما چيزی که الان به همۀ شما عرض می‌کنم، اينکه لاأقل اگر به جملۀ اول عمل نمی‌کنيد به جملۀ دوم آيۀ شريفه عمل کنيد و آن (وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ) است. غيبت و تهمت و شايعه و بدگوئی و بدبينی راجع به ديگران نداشته باشيم. غيبت يعنی کسی که کار خدماتی ندارد بلکه کارهای ضد خدماتی دارد. يعنی آيۀ (تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ) تأکيد جملۀ اول است و اگر جملۀ دوم نبود، جملۀ اول می‌فهماند اما آيۀ شريفه برای تأکيد و برای اينکه اگر کمک نمی‌کنيد مرا به خير تو اميد نيست، وگرنه شر مرسان.

انصافاً ننگ است برای طلبه که غيبت کند و يا آبرو ببرد و خوشحال شود از اينکه آبروی کسی را بردم. خوشحال شود از اينکه توانست کسی را زمين بزند.

اما قسم سوم کار خدماتي، قانون مواسات است. قانون مواسات غير از خمس و زکات است و معنای قانون مواسات اينست که ما به هر اندازه بتوانيم به ديگران کمک کنيم، بايد بکنيم. مثلاً اين آيه در سورۀ توبه را چگونه معنا کنيم (وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا يُنفِقُونَهَا فِی سَبِيلِ اللَهِ فَبَشِّرْهُم‌ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ)، کسانی که پول دارند و به اين پول احتياج ندارند، اگر به ديگران ندهند، (فَبَشِّرْهُم‌ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ).

(يَوْمَ يُحْمى‌ عَلَيْها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‌ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ)

مفسرين جداً ماندند که اين آيۀ شريفه را چطور معنا کنند. در روز قيامت آدم را پول داغ می‌کنند، کسانی را که می‌توانند به ديگران کمک کنند اما نکنند. لذا بعضی از بزرگان مجبور شدند که بگويند مراد زکات است. (وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ) يعنی کسانی که طلا و پول زکات‌دار دارند. اما اگر ما باشيم و بخواهيم آيه را معنا کنيم، به قرينۀ بيش از هزار روايت که پانصد تا از آنها در کافی آمده که مراد قانون مواسات است. ما قانون مواسات داريم يعنی قانون برادری و قانون تعاون و کمک و من جمله اين آيۀ شريفه که خيلی داغ است. روش و سنّت پيغمبر اکرم و اهل بيت «سلام‌الله‌عليهم» اينطور بوده است.

خيال نکنيد سورۀ هل أتی که نازل شده، فقط همين يک دفعه حضرت زهرا «سلام‌الله‌عليها» چنين کردند بلکه همه می‌دانيد وضع زندگی حضرت زهرا خيلی پائين بوده و فقط يک جهيزيه و يک پيراهن و آن پيراهن را به فقير دادند. نمی‌توان گفت اينها مختص به حضرت زهراست و کسی هم اين را نگفته است. آن غذای حضرت زهرا که روزه بگيرد و غذايش را به فقير دهد «و يطعمون الطعام علی حبّه» می‌گويد افطارشان بود و دوست داشتند اما «يطعمون». زندگی حضرت زهرا و پيغمبر اکرم و ائمۀ طاهرين همينطور بوده است.

راوی می‌گويد افطار خدمت اميرالمؤمنين بودم و غذای معمولی برای من آوردند و غذای علی را هم آوردند. يک کيسه دربسته که نان خشک در آن بود و قدری ماست ترش بود. اميرالمؤمنين بيست و شش مزرعه به عنوان تعاون درست کرده است. در آن بيست و پنج سال، بيست و شش مزرعه درست کرد. در يکی از مزرعه‌ها می‌گويد از چاه بيرون آمدند و به من گفتند چه چيز برای خوردن داريم و من گفتم کدوی پخته و قدری کدوی پخته را در مقابل اميرالمؤمنين آوردم و دستها را از آبی که از شن بيرون می‌آمد شستند و با بسم الله و الحمدالله خوردند و يک جمله هم می‌گفتند که خدا لعنت کند کسی را که به واسطه شکم بخواهد به جهنم رود. با اين شکر ناهار را خوردند و بعد هم رفتند و کلنگ به سنگ خورد و چه آبی بيرون آمد. بعد قوم و خويش آمدند و هنوز پاهای اميرالمؤمنين در چاه بود و قلم و دوات برايشان آوردند و مزرعه را وقف کردند برای فقرا و بيچارگان و برای تقويت اسلام. به اين قانون مواسات می‌گويند. اين قانون ايثار است و همۀ اينها در قرآن آمده است. قانون تعاون، قانون مساوات، قانون مواسات و قانون ايثار. حال در بحث امروز من شما را به حق حضرت زهرا «سلام‌الله‌عليه» قسم می‌دهم که غيبت نکنيد و تهمت نزنيد. اين حرفهايی که ما می‌زنيم، نود درصدش تهمت است و ده درصد آن غيبت است. شايعه پراکنی نکنيد که گناهش خيلی بزرگ است. قرآن حسابی اينها را نهی کرده است. اين دهۀ شهادت حضرت زهرا، دهۀ مهمی است. بياييد با حضرت زهرا معاهده کنيد و بگوييد من می‌خواهم شباهتی به شما پيدا کنم. شما در تعاون و قانون مساوات و مواسات نمره اول بودی و من اينها را نمی‌توانم اما می‌خواهم فعلاً در منفيات شباهت پيدا کنم. شما (تعاونوا علی البرّ والتقوي) عمل می‌کردی و من می‌خواهم به (ولا تعاونوا علی البرّ و الاثم) عمل کنم. شما کمک کن و بشويم کسی که اهل غيبت نيستيم. اهل تهمت نباشيم و اهل شايعه پراکنی نباشيم و اهل زمين زدن مردم نباشيم. تا اين اندازه هم نباشد، اسم ما از دفتر امام زمان قلم زده می‌شود و وای به کسی که چنين شود.

هفتۀ آينده اين هفته مربوط به حضرت زهراست و من راجع به اين انتخابات نگران هستم و همه جداً از حضرت زهرا بخواهيد و دعا کنيد که انتخاب سالم و خداپسندانه برايمان جلو بيايد و انشاء الله اين نظام يک افتخاری در اين انتخابات پيدا کند و انشاء الله دل همۀ ما راجع به اين انتخابات خوش شود و نگرانی نباشد. اما اين حرف اولی که زدم تقاضا دارم روی آن فکر کنيد و جداً از حضرت زهرا بخواهيد. آن وقتها طلبه‌ها غيبت نمی‌کردند و چه رسد به تهمت و شايعه و حرفهای بی معنی و آبروريزی اما الان ماشاء الله به غيبتها و تهمت زدنها و حرفهای بی معنا و شايعه پراکني. در مقابل همه می‌ايستد برای اينکه حرف خودش رااثبات کند و ده تا غيب می‌کند و ده تا تهمت می‌زند تا حرف خودش را درست کند. بياييد از حضرت زهرا بخواهيد که آنچه رضايت زهراست عمل کنيم.

صلّی الله عليه محمّد وَ آل محمّد