أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
مشهور است که امروز روز وفات حضرت خدیجه «سلاماللهعلیها» است. برای اینکه حضرت خدیجه «سلاماللهعلیها» نظر لطفی به جلسۀ ما عنایت کند، اظهار ارادت کنید خدمت ایشان با صلوات.
بحث این چند روز ما دربارۀ گناهان مربوط به زبان بود. در اینباره در بعضی از گناهان صحبت کردم. بحث امروزمان راجع به دروغ یعنی خلاف واقع صحبت کردن است. قرآن روی این دروغ خیلی جدی پافشاری دارد. راجع به تهمت میگفتم که قرآن با شدت با آن مبارزه میکند. راجع به دروغ هم قرآن جداً با آن مبارزه میکند. میفرماید: (...فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ) ﴿الحج، 30﴾؛ از دو چیز باید پرهیز کنی. یکی از بتپرستی و یکی هم دروغ گفتن. یعنی قرآن گناه دروغ را به اندازۀ بتپرستی دانسته و در پیش هم گذاشته و منع از آن کرده است. برای شما گفتند که پیغمبر اکرم فرموده است دروغگو دشمن خداست.
امام صادق «سلاماللهعلیه» میفرماید آدمی که دروغ بگوید کم کم عادت به دروغ پیدا کند و دروغ زیادی در زندگی او باشد «سمّی فی السّماء کذّاباً»، در عالم ملکوت اسم او عوض میشود و به جای اینکه اسم و لقب او را بگویند، به او دروغگو میگویند. کذّاب در اینجا صیغۀ مبالغه نیست. یعنی موصوف شده به گفتن دروغ، و اگر برای مذمت دروغ گفتن چیزی نداشتیم جز همین، بس بود که بگوییم گفتن دروغ گناهش خیلی بزرگ است.
ما در وقتی که از این دنیا رفتیم، هرکه باشیم و هرچه باشیم، ما را نزد خدا میبرند و از عالم ملکوت ما را پیش خدا میبرند. از آسمان اول به دوم و بعد آسمان هفتم و عرش و کرسی و لوح و آنجا در محضر ربوبی هستیم. اگر آدم حسابی باشیم، عالم ملکوت در آسمان اول و دوم تا هفتم به ما میگویند مؤمن آمد. یا اگر دانشمند باشد، میگویند مؤمن عالم آمد و به استقبال او میروند. تا برسد محضر خدا. در محضر خدا امر میشود که او را به جایگاهش برگردانید و جایگاه او خدمت مولا امیرالمؤمنین زیر لوای ولایت و زیر علم ولایت است و عالم برزخ برای او خیلی کم طول میکشد و چندین میلیون، یک لحظه میشود. اگر آدم حسابی باشد و در دنیا میخواسته یار و یاور امام زمان باشد، در وقت ظهور امام زمان او را به این دنیا برمیگردانند و در حکومت اهل بیت سالها زندگی میکند. اما اگر آدم دروغگو و تهمتزن و شایعهپراکن و غیبتکن باشد، وقتی او را در آسمان اول صدا می زنند میگویند کذّاب آمد. تا برسد به محضر خدا و در آنجا به او خطاب میشود یا کذّاب. بعد برمیگردد به جهنم برزخی به واسطۀ دروغگو و تهمتها و غیبتها و شایعهپراکنیهایی که خود برای خود تهیه کرده است. معلوم است که رجعت هم ندارد و عالم برزخش هر لحظهاش صد سال میشود و باید بسوزد و بسازد.
خدا رحمت کند، معلم اخلاقی داشتیم که خیلی بالا بود. روزهای جمعه برای ما دعای ندبه میخواند و قبل از دعای ندبه برای ما صحبت میکرد. یک وقت به تناسب همین روایت گفت مرا در خواب در وقت نماز شب مختلف صدا میکردند. گاهی به من میگفتند آقا بلند شو موقع نماز شب است. گاهی اسمم را میآوردند با لقب خوب. گاهی هم به من میگفتند ای بلند شو. من تعجب میکردم که در عالم ملکوت چرا مختلف اسم دارم. حساب کردم و دیدم در دنیا هرچه کردم اسمم در عالم ملکوت با آن کردههای من است. اگر خیلی بالا بودم، آقا شده بودم و اگر متوسط بودم اسمم را میگفتند و اگر غفلتکار بودم، با وضع بدی مرا صدا میکردند.
یکی از مدرسین عالی رتبه که پیش من نشسته بود، گفت یک صورت دیگری هم دارد و آن صورت اینست که به جای اینکه صدا کنند مثل الاغ بیدار کنند یعنی او را تکان میدهند تا بلند شود. همۀ اینها از کسانی است که در عالم ملکوت اسم و رسمی دارند و اما عموم مردم را که اصلاً صدا نمیزنند و نماز شبشان تمام میشود و نماز صبحشان هم از بین میرود و علی کل حال آنچه مربوط به بحث ماست، اینست که اگر کسی عادت به دروغ پیدا کند، وقتی او را در محضر خدا میبرند، در راه آسمان اول و دوم تا هفتم و عرش و کرسی و لوح، میگویند کذّاب و دروغگو آمد. وقتی خدمت خدا در محضر مقدس خدا میرسد خدا به او میگوید یا کذّاب یعنی ای دروغگو. ای کسی که عادت به دروغ داشتی!
لذا دروغ خیلی بد است. باید مواظب باشیم که خودمان دروغ نگوییم. باید مواظب باشیم مخصوصاً به زنمان دروغ نگوییم و زنمان به ما دروغ نگوید. اینکه به طور غلط مشهور شده که میگویند مگر میشود زن به شوهر و شوهر به زن دروغ نگوید. این ممکن نیست و باید دروغ بگوید. درحالی که باید با صفا و صمیمیت باشند. بالاترین زن، زنی است که وفا داشته باشد و با صفا و صداقت باشد. بهترین شوهر شوهری است که راستگو و با صداقت و با صفا باشد. بدترین زنها و شوهرها متقلبها و حقهبازها و دروغگوها هستند و کم کم بچهها زیر دست اینها دروغگو شوند. و گناهش هم برای خودشان است که دروغ گفتند و هم برای پدر و مادرشان است که او را در محیط دروغگویی تربیت کردند.
حضرت خدیجه «سلاماللهعلیها» به اندازهای با صفا و با صداقت بود که وقتی بعد از مرگش اسم حضرت خدیجه میآمد رنگ پیغمبر اکرم تغییر میکرد. این زن خیلی به اسلام عزیز خدمت کرده است. ازدواج حضرت خدیجه به خواست حضرت خدیجه بوده است. وقتی به خانۀ شوهر آمد با صندوقچهای آمد. از متموّلین نمره اول در حجاز بوده است. مایملکش در این صندوقچه بود و صندوقچه را خدمت پیغمبر اکرم گذاشت و گفت یا رسول الله! من کنیز شما و این مایملک من هم از شما باشد. بعد رسید به آنجا که پیغمبر اکرم مبعوث به رسالت شد. دو نفر بسیار مواظب پیغمبر اکرم بودند، یکی مولا امیرالمؤمنین و یکی هم حضرت خدیجه.
حضرت خدیجه میفرمایند گاهی پیغمبر را سنگباران میکردند. پیغمبر گاهی فرار میکردند به مسجد و گاهی به خانه برمیگشتند و گاهی به بیابان فرار میکردند. میفرمایند من و امیرالمؤمنین زاد و توشهای تهیه میکردیم و میبردیم و پیغمبر را گم کرده بودیم و بالاخره زیر سنگ یا بتهای آقا را پیدا میکردیم و میدیدیم خون از بدن آقا میچکد اما گفتۀ پیغمبر اینست که: «اللّهم اهد قومی فانّهم لایعلمون». خدایا اینها را هدایت کن تا دل من خوش شود. بنابراین حضرت خدیجه هرچه داشت در راه اسلام عزیز داد. مخصوصاً در سه سال شعب ابیطالب مسلمانان را با اموالش اداره کرد و توانست مسلمانها را از سه سال زندان در وسط بیابان نجات دهد. وقتی شعب ابیطالب تمام شد هیچ چیز برای حضرت خدیجه نمانده بود به اندازهای که به حضرت زهرا وصیت کرد. گفت من خجالت میکشم اما به پدرت بگو وقتی من مردم عبای وحی کفن من باشد. کفن نداشت و عبای پیغمبر که بالاتر از دنیا و آنچه در دنیاست، کفن حضرت خدیجه شد. یک زن یک جمله میگوید اما جداً به این جمله عمل میکند. احساسات و دروغ نیست بلکه صداقت است. من تقاضا دارم در خانه با صداقت باشید. تقاضا دارم در خانه باوفا باشید. وفای بین زن و شوهر را به بچهها نشان دهید و به بچهها عملاً بفهمانید که باید باصفا و با صداقت باشید.
دروغ اقسامی دارد. یک قسم نسبت دادن دروغ به خداست. مشهور در میان فقها میگویند این روزه را باطل میکند. یک قسمت نسبت دادن دروغ به پیغمبر اکرم و علما و مراجع است و گناهش خیلی بالاست. آنچه بحث ماست، گناهان عادی است. یعنی کسی به خاطر اینکه بزرگ شود به دروغ، تعریف خودش را میکند و به دروغ تملق و چاپلوسی میکند. در خانه با بچهها دروغ میگوید و زن به شوهر و شوهر به زن دروغ میگویند. اینها مراد (...فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ) (الحج، 30) است. اینهاست که گناهش خیلی بزرگ است به اندازهای که اگر کسی عادت به دروغ داشته باشد، کذاب پیش خدا میشود و العیاذبالله کذاب در عالم ملکوت است.
دروغ چیز بدی است و برکت ندارد. دروغ چیز بدی است و آنچه انسان میخواهد غیر از آن خواهد شد. دروغ چیز بدی است و وفا و صمیمیت را از خانه میبرد و بچهها را دروغگو بار میآورد. بچۀ کوچک دو یا سه ساله است و اگر دروغی بگوید رنگش تغییر میکند. از همان تغییر رنگ بزرگان میفهمد که این دروغ گفته است. دروغ امر فطری است اما همین بچه کم کم دروغگو میشود. پدر و مادر به بچه دروغ میگویند و این بچه میبیند که میتوان دروغ گفت آنگاه دروغگو میشود.
پیغمبر اکرم رد میشدند و رسیدند به دستهای از بچهها که بازی میکردند. نگاهی به آنها کردند و بعد فرمودند وای به این بچهها از دست پدر و مادرهایشان. گفتند یا رسول الله! آیا پدر و مادرشان کافرند؟ فرمودند نه، پدر و مادر مسلمان هستند اما باید تربیت صحیح کنند و بچهها را با وفا و با صداقت بار بیاورند و باید به بچهها دروغ نگویند تا کم کم باوفا و با صداقت تربیت کنند اما نمیکنند و وای به این بچهها از دست پدر و مادر بیتفاوت.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بامام زماننا، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک