أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شهادت مولی الموحدین مولی امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» را به همۀ شما تسلیت میگویم و از طرف شما این مصیبت بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» تسلیت میگویم. و از طرف همۀ شما از حضرت ولی عصر میخواهم نظر لطفی به جلسه عنایت کنند و با لطف امام زمان از جلسه بیرون رویم.
رحلت ملکوتی حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» را هم به همۀ شما تسلیت میگویم و از این مرد الهی میخواهم از طرف همۀ شما دعا کنند به جلسۀ ما و جلسۀ ما مورد لطف خدای تبارک و تعالی شود. إن شاء الله
دیروز به مناسبت ایام شهادت امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» مقداری دربارۀ فضائل مولی امیرالمؤمنین صحبت کردم. گرچه گفتم از نظر قرآن هرچه بگوییم قطره از دریای فضیلت علی است. (وَ لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَ الْبَحْرُ یمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ) ﴿لقمان، 27﴾.
شاعر خوش گفته است که:
تویی آن نقطۀ بالای فوق فوق أیدیهم
که در وقت تنزّل تحت بسم الله را بائی
(ید الله فوق أیدیهم) یعنی علی.
خود امیرالمؤمنین فرموده است همۀ قرآن در سورۀ قل هو الله احد، همۀ سورۀ قل هو الله أحد در بسم الله آن و همۀ بسم الله در باء بسم الله و آن باء بسم الله من هستم، لذا دربارۀ امیرالمؤمنین ولو اینکه الحمدلله کتابهای فراوانی نوشته شده است و متأسفانه ما کم مطالعه داریم، اما بالاخره قطرۀ از دریای فضیلت علی «سلاماللهعلیه» هم نوشته نشده است.
ما به اهل بیت «سلاماللهعلیهم» جفا کردیم. ما دربارۀ اهل بیت «سلاماللهعلیهم» کوتاه آمدیم. همۀ شما عزیزان از زن و مرد باید راجع به ولایت خیلی مطالعه داشته باشید. هم از نظر اعتقادات، که دشمن الآن اعتقادات ما را هدف قرار داده است. هم از نظر فضائل اهل بیت مخصوصاً امیرالمؤمنین که دشمن آن را نیز هدف گرفته است، با انکار و حرفهای سادهاندیش جوان پسند، فضائل اهل بیت را منکر شده و اعتقادات جوانهایمان را ضربه زده و همۀ اینها تقصیر ماست. ما باید راجع به اعتقادات خیلی کار کنیم. الحمدلله کتاب هم داریم. منبریها راجع به اعتقادات خیلی باید کار کنند و حرف بزنند. الحمدلله منبر در فراخور حال نیز فراوان است. رسانههای ما، موبایلهای ما و سایتهای ما خیلی باید دربارۀ امیرالمؤمنین و اعتقادات شیعه یعنی ولایت صحبت کنند. اما همۀ ما کوتاه آمدیم و تا این کوتاهی را جبران نکنیم، آقا امام زمان از دستمان راضی نیست. وقتی امام زمان از دست ما راضی میشود که همه و مخصوصاً جوانها از نظر اعتقادات، عالی در تشیع و در امامت و از نظر فضائل اهل بیت مخصوصاً امیرالمؤمنین، عالی و اما این کوتاهی الان هست و من از همۀ جوانها تقاضا دارم رفع این جفا و کوتاهی را بنمائید.
یکی از فضائل بزرگ امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه»، شجاعت امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» است. این شجاعت منقسم میشود به سه قسم.
1ـ غلبه بر هوی و هوس.
پیغمبر اکرم وقتی جوانها از جبهه برمیگشتند یک جمله داشتند و میفرمودند: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الأصغر و علیهم بالجهاد الأکبر»، یعنی بارک الله که پیروز از جبهه برگشتید و اما این جهاد کوچک است و به جهاد بزرگ بپردازید. میگفتند یا رسول الله! «و من جهاد الأکبر؟» جهاد اکبر چیست؟ میفرمود جهاد با نفس است. اینکه انسان بتواند خود را کنترل کند. انسان بتواند صفات رذیله را زیر پا بگذارد. انسان بتواند متزین به فضائل انسانی شود، و این صفت را امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» دارند.
یک جمله از امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» در نهجالبلاغه است و امیرالمؤمنین میگوید من این قسم شجاعت را دارم. قسم میخورد و میفرماید: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِی اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ»، به خدا قسم اگر عالم هستی را به من بدهند و بگویند پوست جو را بیجا از دهان مورچه بگیر، من این کار را نمیکنم. به این شجاعت میگویند. هرچه جلو رویم قطره از دریای شجاعت علی «سلاماللهعلیه» نمیشود اما توجه به این جملۀ امیرالمؤمنین خیلی لازم است. وقتی هوی و هوس جلو آمد و حقالناس جلو آمد این جمله را بگویید و تلقین کنید. بگویید قول علی «سلاماللهعلیه»: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِی اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ». دنیا و آنچه در دنیاست به من بدهند و بگویند پوست جو را بیجا از دهان مورچه بگیر، من این ظلم را نمیکنم.
قسم دوم در شجاعت، صبر و استقامت در کارها و صبر و استقامت در جزر و مدها است. بالاخره آدم صابری باشیم و مواظب باشیم ناگهان شیطان حلم ما را نبرد.
امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» در این باره سی سال صبر کرده است. در نهجالبلاغه میفرماید من در این سی سال مثل کسی که یک استخوان در گلو و یک خار در چشم داشتم، صبر کردم. اما بالاخره توانستند تشیع را با این صبر و استقامت، از نسلی به نسلی بدهند تا به اینجا برسانند و امیدوارم از این به بعد به دست ما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود.
صبر سی سال مولی امیرالمؤمنین به ما میفهماند برای نظام و اسلام عزیزمان و برای تشیع باید صبر و استقامت و تحمل مشقّات کنیم و بالاخره بتوانیم این نظام را از نسلی به نسل آینده دهیم تا إن شاء الله به واسطۀما و امام زمان یک بهشت دنیا پیدا کنیم.
صبر دیگری هم هست و آن قسم سوم صبر است، و آن اینست که در جزر و مدّ روزگار خودش را نبازد. این قسم صبر خیلی مشکل است، اما خیلی لازم است. انسان باید در جزر و مدّ روزگار مثل مولی امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» باشد. سی سال بعد از پیغمبر اکرم و بیست و پنج سال نشستن در خانه و مواظبت از تشیع و مواظبت از اسلام و آن پنج سال حکومت سه جنگ و آن هم جنگهای خودمانی روی دست امیرالمؤمنین گذاشتند. جنگ جمل به خاطر پول و دنیاطلبی این جنگ را روی دست علی گذاشتند و به بصره آمدند به ریاست کسی که روی شتر بود و بالاخره کشت و کشتار عجیبی شد. بالاخره امیرالمؤمنین پیروز شدند.
جنگ دوم، جنگ صفین بود. جنگ صفین خیلی اهمیت نداشت و آنچه کمر امیرالمؤمنین را شکست، خودمانیها و افرادی که معاویه و عمروعاص آنها را گول زدند و بالاخره حکم قرار دادند و بعد آنها از این حکم پشیمان شدند و بالاخره جنگ صفین و آن کشت و کشتارها روی دست امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» گذاشتند.
کم کم جنگ سوم جلو آمد و آن خوارج نهروان بود. خوارج نهروان به اندازهای مشکل بود که امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید اگر من نبودم کسی نمیتوانست چشم این فتنه را کور کند. یعنی اسلام عزیز در خطر واقع میشد. یعنی تشیع نابود میشد و آن جنگ سوم یعنی جنگ نهروان برای امیرالمؤمنین خیلی مشکل بود برای اینکه آنها شدت عمل به خرج میدادند و مولی امیرالمؤمنین هرچه صبر کردند نشد و بالاخره مجبور شدند جنگی به نام جنگ نهروان برای امیرالمؤمنین جلو بیاورند و بالاخره همان جنگ نهروان که امیرالمؤمنین پیروز شد، چند نفر از آنها تصمیم گرفتند به شهادت امیرالمؤمنین و آن نانجیب شمشیر را به فرق مبارک امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه» زد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بحق امیرالمؤمنین علی، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک