عنوان: مصرف زکات فطره
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

بحث دربارۀ مصرف زکات فطره بود. فرمودند مصرف زکات فطره مثل زکات مال است. (إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ ...) ﴿التوبة، 60﴾؛ الاّ اینکه زکات مال را نمی‌توان به غیر شیعه داد، اما زکات فطره را می‌شود به غیر شیعه هم داد، اما به شرط اینکه شیعه پیدا نکند.

عبارت مرحوم سید این بود که:

لکن یجوز إعطاؤها للمستضعفین من أهل الخلاف عند عدم وجود المؤمنین، وإن لم نقل به هناک.

ولو در زکات مال این را نگفتیم، اما در زکات فطره این را می‌گوییم. استدلال شده به روایاتی و یکی از آن روایات را دیروز خواندم و روایت صحیح‌السند بود، اما در دلالتش اشکال داشتیم که جملۀ «لمکان الشهرة» دلالت می‌کند بر اینکه روایت صدرت تقیتاً، یعنی تقیۀ مدارایی. و این تقیۀ مدارایی در زمان ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» زیاد بوده است،‌ لذا اگر ما بخواهیم به این روایت تمسک کنیم، به خاطر این اشکال تقیۀ مدارایی نمی‌شود و روایت حمل بر تقیه می‌شود.

روایت بعد صحیحۀ علی بن یقطین است. گفتم روایات در باب 15 از ابواب زکات فطره است و این روایت دوم است.

صحیحه علی بن یقطین سأل أبا الحسن الأول علیه السلام عن زكاة الفطرة أتصلح أن تعطى الجیران والظؤرة ممن لا یعرف ولا ینصب؟ فقال: لا بأس بذلك إذا كان محتاجا.

پرسید می‌توانیم به سنّی دهیم که العیاذبالله سبّ ولایت نمی‌کند اما ولایت را هم نمی‌شناسد و قبول ندارد. حضرت فرمودند که مانعی ندارد به سنّی دهی که سنّی است اما سبّ ولایت هم نمی‌کند. در میان سنّیها خوارج نهروانیها هستند که سبّ ولایت می‌کنند و اما سنّی‌های حسابی ولایت را قبول ندارند اما ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» را هم که اشخاص موجّه و عالم و متّقی می‌دانند. لذا این روایت دلالت می‌کند بر اینکه می‌شود زکات فطره را به سنی دهیم. می‌خواهند روایت را حمل بر مستضعف کنند. «لایعرف» یعنی مستضعفین از عامه، یعنی عموم مردم و دیروز گفتم حتی شیعه هم اینطور است که مستضعف است. البته مقصر است و نباید مستضعف باشد و حتی سنّی هم نباید مستضعف باشد. باید حسابی استدلال داشته باشد. سنّی اگر بخواهد استدلال داشته باشد،‌ به ولایت می‌رسد و این روایت به ما می‌گوید که به مستضعف از سنّیها می‌توان زکات فطره داد. اما روایت «لایعرف و لا ینصب» است، لذا اطلاقش می‌گیرد که سنّی خواه مستضعف باشد یا مستضعف نباشد، اگر ناصبی نباشد، می‌توان زکات فطره را به او داد. اما با روایت دیروز اگر ما بخواهیم اطلاق‌گیری کنیم، انصافاً کار مشکلی است.

دیروز می‌گفتم مسئله، مسئلۀ مشکلی است. حتی به اندازه‌ای مشکل است که شیخ طوسی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و خیلیها دو قول دارند. مثلاً شیخ طوسی در نهایه می‌گوید به مستضعفین از عامه می‌توان داد اما در همین نهایه باز می‌فرمایند که نمی‌شود داد. یعنی در یک کتاب فتوایی که دیروز می‌گفتم نهایه شیخ طوسی رسالۀ عملیۀ شیخ طوسی است. مرحوم صاحب جواهر هم نقل می‌کنند که دو قول از مرحوم شیخ طوسی در نهایه آمده است. شیخ طوسی با تبحری که در فقه شیعه  و روایات اهل بیت دارد، در اینجا در مسئله گیر است.

 

صحیحه فضیل عن أبی عبدالله علیه‌السلام: کان جدّی علیه‌السلام یعطی فطرته الضعفه و من لایتولّی...

امام چهارم به مستضعفین از عامه،‌فطریه می‌دادند. ضعفه کسی که شیعه نیست اما مستضعف است. زکات فطره را به اینها می‌دادند. اما در ذیل روایت مرحوم صاحب وسائل از همین فضیل نقل می‌کند که «هی لأهل الولایة الاّ أن لا تجده فان لم تجدهم فلم لاینصب»، اینکه می‌گوییم می‌شود به عامه دهیم، اینطور نیست بلکه باید به اهل ولایت دهیم مگر اینکه شیعه پیدا نشود. اگر شیعه پیدا نشد، آنگاه دادن به مستضعفی که ناصبی نیست، اشکال ندارد. روایت فضیل همین حرف مرحوم سید «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»‌را می‌زند.

عبارت مرحوم سید این بود که:

 لکن یجوز إعطاؤها للمستضعفین من أهل الخلاف عند عدم وجود المؤمنین، وإن لم نقل به هناک.

در زکات مال نمی‌گوییم اما در زکات فطره می‌گوییم که به مستضعفین عامه می‌توان داد به شرطی که شیعه پیدا نشود. لذا این روایت فُضیل که صدر و ذیلش به هم نمی‌خورد. روایت اینست که: «کان جدّی علیه‌السلام یعطی فطرته الضعفه و من لایتولّی»، به مستضعفین از سنّیها زکات فطره می‌دادند. اما دوباره آقا می‌فرمایند: «هی لأهل الولایة الاّ أن لا تجدهم فان لم تجدهم فلم لاینصب». اول می‌فرمایند می‌شود و بعد می‌فرمایند زکات فطره از شیعه است، اما اگر شیعه پیدا نکنیم، می‌توان به مستضعفین داد. حال بگوییم «یعطی فطرته الضعفه و من لایتولی» عطف بیان یا عطف تفسیری است. اشکالش اینطور می‌شود که حضرت اول فرمودند که می‌توان به مستضعفین داد و بعد فرمودند هی للولایة، ‌زکات فطره مختص به شیعه است. دوباره فرمودند اگر شیعه پیدا نکنی، آنگاه می‌توان مستضعفین از آنها داد. تقریباً تعلیق بر محال است، برای اینکه بالاخره این می‌تواند شیعه پیدا کند، بنابراین نمی‌توان زکات فطره را به غیر شیعه داد و اگر فعلاً کسی را سراغ نداری، نگاه می‌داری تا اینکه کسی را پیدا کنی. بالاخره امام سجاد «سلام‌الله‌علیه» اینطور بوده است. صدر روایت می‌گوید به مستضعفین اهل خلاف می‌توان فطره داد. دوباره امام سجاد می‌فرماید «هی للولایة». بعد می‌فرماید مگر اینکه شیعه پیدا نکنی. در زمان امام چهارم «سلام‌الله‌علیه» رسیدگی به فقرا و حتی به دوش گرفتن هیزم و بردن برای فقرا و اداره کردن چندین خانه بوده است، لذا بر روی هم انسان می‌فهمد که این روایتها اینطور می‌گوید که زکات فطره مختص به شیعه است، اما تقیۀ مدارایی به ما می‌گوید که می‌توانی به همسایه‌های سنّی بدهی و برای اینکه وحدت بین سنّی و شیعه حفظ شود، می‌توانی همینطور که به شیعه می‌دهی، گاهی هم به سنّی هم بدهی. اگر این باشد حرف مرحوم سید درست نیست.

روایت صحیحه است و مضمون روایت اینست که امام چهارم این کار را می‌کردند و این برای اینست که امام «سلام‌الله‌علیه» است و مسلّماً باید تقیه مدارایی کنند و همسایه‌ها را بدارند. کار امام «سلام‌الله‌علیه» این بود که به همه رسیدگی می‌کردند. به شیعه رسیدگی می‌کردند به خاطر خدا و به سنّی رسیدگی می‌کردند به خاطر حفظ وحدت و تقیه مدارایی. ذیل روایت می‌گوید زکات فطره از شیعه است مگر اینکه شیعه پیدا نکنی، آنگاه می‌توان به مستضعف داد. اینجا ایراد وارد می‌شود که روایت حمل بر فرض نادر می‌شود برای اینکه شیعه همیشه پیدا می‌شود و باید بگویند اگر شیعه بالفعل نیست، نگه دار و هروقت شیعه پیدا کردی، زکات فطره را به او بده، ولو اینکه یکسال دیگر باشد.

امام صادق «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: کان جدی «علیه‌السلام»: کان جدّی علیه‌السلام یعطی فطرته الضعفه و من لایتولّی...

ذیل روایت می‌فرماید امام صادق از امام سجاد نقل می‌کنند که:‌ «هی لأهل الولایة الاّ أن لا تجدهم فان لم تجدهم فلم لاینصب». زکات فطره از شیعه است مگر اینکه شیعه پیدا نکنی و آنگاه به مستضعفین از عامه نیز می‌توانی بدهی.در اینجا تناقض صدر و ذیل پیدا می‌شود و اشکالش هم  اینست که حمل بر فرض نادر می‌شود. برای اینکه همیشه شیعه پیدا می‌شود مخصوصاً اینکه می‌تواند یکی دو ماه نگه دارد تا شیعه پیدا شود و اگر تلف شد از مال فقیر رفته و این هروقت شیعه پیدا کرد، زکات فطره را به او بدهد. اینطور که من می‌گویم مستضعف و غیرمستضعف هم ندارد. اگر تقیۀ مدارایی باشد، معلوم است امام هم نفرموده بودند و مخصوصاً روایت علی بن یقطین که فرمود «لابأس»، امام به علی بن یقطین گفتند «لابأس». علی بن یقطین وزیر هارون الرشید بود و آقا خیلی روی تقیه مدارایی به او سفارش می‌کردند. بعضی اوقات امام موسی کاظم، علی بن یقطین را با معجزه نگاه می‌داشتند. دستور می‌دادند حتی در خانه که هیچکس نیست به طرز سنّیها وضو بگیر. نظیر اینها زیاد است، لذا مسلّم به علی بن یقطین می‌گوید زکات فطره‌ات را به سنّیها بده، به دلیل تقیه مدارایی. لذا اگر حرف مرا بپذیرید، باید بگوییم مطلقا مثل زکات مال است. همینطور که جدا فرمودند زکات مال را باید به شیعه داد و نمی‌توان به غیر شیعه داد. در زکات فطره هم باید بگوییم باید به شیعه داد و نمی‌توان به غیرشیعه داد.

بعد از آنکه می‌فرمایند مصرفها در کجاست و فتوا می‌دهند به اینکه می‌توان به سنّی داد، و شاید مرادشان از ضعف هم فقط سنّی نباشد بلکه مرادشان عموم مردم باشد. یعنی هرکه باشد اگر مستضعف باشد می‌تواند زکات فطره را به او داد.

مسئله 1:

لا یشترط عدالة من یدفع الیه فیجوز دفعها إلى فساق المؤمنین،

اگر یادتان باشد در زکات مال مفصل صحبت کردیم که در فقیر چه مربوط به خمس و چه مربوط به زکات مال و چه مربوط به کفارات و نذورات، عدالت شرط نیست و می‌توان به عموم مردم داد، ولو اینکه بدانیم غیبت می‌کند و مقید نیست و لاابالی است و اما همین مقدار که مسلمان است و تقیدی به ظواهر شرع دارد، می‌توان برایش نذر کرد یا کفاره و خمس و زکات به او داد. پس عدالت شرط نیست و اگر گناه کند مثل عموم مردم که گناهکارند اما فقرا می‌توانند زکات فطره و مال بگیرند و سادات می‌توانند خمس بگیرد و همه می‌توانند کفاره و نذورات بگیرند.

در اینجا یک مسئله هست و آن اینکه اگر کسی که می‌گیرد بخواهد صرف گناه کند، ظاهراً نمی‌شود. مثلاً‌می‌دانیم خمسی که می‌گیرد صرف گناه می‌کند، یا زکاتی که می‌گیرد صرف مواد مخدر می‌کند. معلوم است که به این شخص نمی‌توان داد، خواه روایت داشته باشیم یا نداشته باشیم، عقل ما به خوبی می‌فهمد که اعانت بر اثم نکن و یکی از موارد اعانت بر اثم اینست که ما پول را به کسی دهیم که آن پول را صرف در حرام کند. این مربوط به خمس و زکات هم نیست، بلکه نمی‌توان به گدایی هم پول داد که بدانیم صرف موادمخدر می‌کند.

صورت دیگر اینکه متجاهر به فسق نباشد. اگر متجاهر به فسق باشد، مثلاً‌العیاذبالله علناً شراب بخورد، شارع مقدس راضی نیست که کمکی به این شخص کنید. نه تنها کمک زکات بلکه کمک کفارات یا اعانت به اثم.

اگر یادتان باشد مرحوم سید گفتند کسی که شرابخوار باشد. یعنی علناً متجاهر به فسق است و آدم لاابالی و فاسق و فاجر در میان مردم است. عقل ما می‌گوید باید نباشد و عقل متشرعه هم می‌گوید باید نباشد. اما اینکه عادل باشد شرط نیست و ولو اینکه فاسق باشد،‌می‌توان زکات و نذورات و کفارات به او داد و اگر سید باشد، می‌توان خمس را به او داد.

و صلّی الله علیه محمّد وَ آل محمّد