أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 69:
إذا لم یحصل له ربح فی تلک السنة و حصل فی السنة اللاحقة، لا یخرج مؤنتها من ربح السنة اللاحقة.
مسئله، مسئلۀ واضحی است. شخصی در سال گذشته کاسبیاش کساد بوده و استفادهای نکرده بلکه ضرر هم کرده است. اما امسال کاسبی او خوب بوده است و نفع هم کرده است. سال گذشته نفعی نداشته و خمس ندارد. این سال که نفع داشته،خمس دارد. سال گذشته مربوط به این سال نیست و این سال هم مربوط به سال گذشته نیست. اگر بخواهد کسری سال گذشته و ضرری که سال گذشته کرده و مؤنهای که سال گذشته خرج کرده، بخواهد امسال بردارد، جایز نیست. اگر بخواهد نفع امسال را به جای ضرر سال گذشته بگذارد، جایز نیست. سال گذشته اگر نفع یا ضرری داشته، گذشته است و باید امسال را حساب کند و اگر نفعی دارد، خمس دهد و اگر بعد از مؤنه نفعی پیدا نکرده است، خمس ندارد. اگر ضرر کرده است، خمس از غنیمت و نفع است و این نفعی نکرده بلکه ضرر هم کرده است.
اصل مسئله فوقالعاده واضح است و احتیاجی هم نداریم که بگوییم از مسائل قبل فهمیده میشود. اما مستقلاً در اینجا این مسئله را متعرض شدن، ضرورتی است و متعرض یک ضرورت واضح شدهاند. اختلافی در مسئله نیست تا اینکه بگوییم سید متعرض شده تا اختلاف در مسئله را رفع کند. مسئلۀ واضح ضروری است و نمیدانیم چرا متعرض شدهاند.
مسئله اینست که:
إذا لم یحصل له ربح فی تلک السنة و حصل فی السنة اللاحقة، لا یخرج مؤنتها من ربح السنة اللاحقة.
سال گذشته کساد بود و ربحی پیدا نکرد. سال فعلی بازار خوب بود و ربحی پیدا کرد. اگر مؤنۀ سال گذشته را از این سال بردارد،وجهی ندارد. یا اگر بخواهد ضرر سال گذشته را از این سال جبران کند، وجهی ندارد. سال گذشته، گذشت و اگر ربح پیدا کرد خمس دارد وگرنه خمس ندارد. سال فعلی هم اگر ربحی پیدا کرد، خمس دارد. سال گذشته ربطی به این سال ندارد. توهمّش هم نمیشود که کسی سال گذشته در کاسبی ضرر کرده و از سرمایه خورده است و امسال فائده کرده است. اگر بخواهد جبران سال گذشته را به استفادۀ امسال جبران کند، نمیشود؛ بنابراین در مسئلۀ 69 ظاهراً امر ضروری را فرمودند.
مسئله 70:
مصارف الحج من مؤنة عام الاستطاعة فإذا استطاع فی أثناء حول حصول الربح و تمکن من المسیر- بأن صادف سیر الرفقة فی ذلک العام- احتسب مخارجه من ربحه و أما إذا لم یتمکن حتی انقضی العام وجب علیه خمس ذلک الربح فإن بقیت الاستطاعة إلی السنة الآتیة وجب، و إلا فلا، و لو تمکن و عصی حتی انقضی الحول فکذلک علی الأحوط، و لو حصلت الاستطاعة من أرباح سنین متعدّدة وجب الخمس فیما سبق علی عام الاستطاعة، و أما المقدار المتمّم لها فی تلک السنة فلا یجب خمسه إذا تمکن من المسیر، و إذا لم یتمکن- فکما سبق- یجب إخراج خمسه.
سالی بود که رفتن به حج ممنوع بود. اگر مکه میرفت استفادهای نداشت و استفاده را خرج مکه کرده بود و اما اگر نتوانست برود، معلوم است باید خمس ربحی که به دست آورده، بدهد. یا شخصی در سال ده میلیون به بالا استفاده داشت و واجبالحج بود و میتوانست به حج برود اما نرفت تا اینکه سال گذشت. مرحوم سید احتیاط واجب کردند که باید خمس این ده میلیون استفاده را بدهد.
اول حرفی که هست، اینکه آیا خرج و مخارجی که برای مکه میکند، از مؤنۀ سال است یا نه!
مشهور در میان أصحاب گفتند مخارج رفتن به مکه را میتواند از استفادۀ سال بردارد. لذا میفرماید: «مصارف الحج من مؤنة عام الاستطاعة»؛ در سالی که ربح کرده و میخواهد به مکه هم برود، هرچه صرف مکه شود، میتواند خمس ندهد. در اینکه آیا این مؤنه است یا نه، روایتی نداریم. اما اگر یادتان باشد چند روز قبل گفتیم که این «بعد المؤنه» چیست. ما گفتیم خرج و مخارج روزانهاش است، مثل خوراک و لوازم ضروری زندگی، لوازم رفاهی زندگی است و غیر از اینها نیست.
مرحوم سید خیلی اضافه کردند و فرمودند مؤنه بالاتر از اینهاست. مثلاً میخواهد دختر ازدواج دهد یا پسر زن دهد، میتواند از مؤنه بردارد. اگر بخواهد حج برود، میتواند از مؤنه بردارد، اگر بخواهد به زیارت رود، میتواند از مؤنه بردارد. در آخر کار فرمودند که باید تجملی نباشد، اگر تجملی باشد مؤنه محسوب نیست و اما اگر تجملی نباشد، هرچه باشد که مربوط به زندگی اوست، میتواند از مؤنۀ سالش بردارد. مثلاً اگر خرج و مخارج خود و زن و بچهاش را برمیدارد،الان که میخواهد پسر زن دهد و برای او خانه میخرد، این خانه از مؤنۀ این آقاست و خمس ندارد؟! ما میگفتیم اینطور نیست. عرفاً به اینها مؤنه نمیگویند و مؤنه یعنی خرج و مخارج، یا چیزهایی که مربوط به زندگی اوست که قدر متیقنش خوراک و پوشاک و مسکن است و اما اگر از اینها خارج شد، باید خمس آن را بدهد. روی عرضی که ما کردیم و معمولاً در رسالهها هم هست، گفتند مصارف حج از مؤنه است. میتواند خمس ربحی که کرده ندهد و صرف مکه کند.
مرحوم صاحب جواهر و شیخ انصاری میفرمایند این مشهور است بلکه اجماع هم روی آن هست. اگر اجماع یا شهرتی باشد که نتوانیم از آن تجاوز کنیم،تعبّداً باید قبول کنیم و بگوییم دلیلمان اجماع است. اما این مسئله که اختلافی بین بزرگان است، قبل از مرحوم شیخ انصاری و مرحوم صاحب جواهر، مشهور در میان اصحاب این بود که مؤنه خرج و مخارج روزانه یا خرج و مخارج سالیانه است. حتی دیروز مرحوم سید میگفتند اگر یک کیسه برنج خرید و نصف آن را خورد و نصف آن باقی مانده، باید خمس آن نصف باقیمانده را بدهد. بعد از این شهرتها، اگر ما بخواهیم حرف مرحوم صاحب جواهر و حرف مرحوم شیخ انصاری و جزم مرحوم سید را بگوییم، مشکل است اما از آن طرف اگر انسان بگوید خمس ندارد و حتی در چیزهایی که گرانقیمت است، مثل جهیزیههای امروزی یا مثل طلاهایی که خانمها میخرند یا مثل خانههایی که معمولاً ضروری نیست بلکه رفاهی و تجملی است، بگویند خمس ندارد و دلیلشان هم شهرت و اجماع باشد درحالی که شهرت و اجماعی هم نیست، انصافاً کار مشکلی است. از یک طرف مثل صاحب جواهر و مثل شیخ انصاری در کتاب خمس و مثل مرحوم محقق همدانی در کتاب خمس و من جمله سید و محشین بر عروه، همۀ اینها گفتند مصارف الحج من مؤنة عام الاستطاعة. از آن طرف هم عرف نمیپسندد و دلیلی هم در مسئله راجع به رأسالمال نداریم الاّ عرف. دو سه روزی دربارهاش صحبت کردیم و در این دو سه روز بالاخره رسید به اینجا که اختلاف در مسئله هست و عجب است که مرحوم شیخ انصاری فرمودند اختلاف نیست و مرحوم سید هم طبق آن عمل کردند. پس شهرت و اجماع و غیره در مسئله نیست. مخصوصاً اینکه میخواهد به مکه رود، بخواهد از خمس برود. اول باید خمسش را بدهد و بعد به حج برود و اما اینکه با ربح همان سال و استفادۀ آن سال بخواهد به حج رود، مشکل است. اگر مکه را بگوییم، کربلا و مشهد و مسافرتهای تفریحی را هم میگوییم. همین اوضاعی که در عید نوروز امسال پیدا شد و میلیون ها مردم با دادن بیش از هزار کشته و زخمی، به مسافرت تفریحی رفتند. علی کل حال دلیل بر مسئله نداریم و یک معنای عرفی است. یکی میگوید از مؤنه هست و دیگری میگوید از مؤنه نیست. اگر با لغت جلو بیاییم، به غیر از خرج و مخارج سالیانه و لوازم زندگی، هرچه هست باید خمسش را بدهد. در تجمل، مرحوم سید جزم پیدا کردند که باید خمس دهد، اما در غیر تجملی قطع پیدا کردند و دلیلشان هم اجماع است. اینطور که صاحب جواهر و مقررین بر بحث مرحوم سید مثل آقای حکیم و آقای خوئی میفرمایند، دلیلشان همین است که عرف این را جزء مؤنه حساب میکند. از یک طرف گفتند جزء مؤنه و از یک طرف هم عرفیت ندارد و اینها جزء مؤنۀ سال نیست بلکه خرج و مخارج زائد بر مؤنه است و خرج و مخارج زائد بر مؤنه خمس دارد.
و اما در تمکّن و عدم تمکّن، اگر متمکن نشد از رفتن به مکه و ممنوع بود از رفتن به مکه، معلوم است همان کسانی هم که میگویند مصارف حج از مؤنه است،این شخص حج نرفته تا مؤنه بدهد،پس باید خمس دهد. اما اگر میتوانست حج برود و نرفت، گناه کرده است ولی مکه نرفته و استفادۀ سال دارد و باید خمس این استفاده را بدهد.
مرحوم سید نتوانستند جازم شوند و احتیاط واجب کردند که نمیدانم ایا باید خمس دهد یا نه،پس احتیاط اینست که خمس دهد. درحالی که آنجا که نتوانسته برود، حتماً میگویند باید خمس بدهد و آنجا که میتوانسته برود و اما معصیت کرده و نرفته، شک دارند و احتیاط واجب میکنند که باید خمس دهد، درحالی که به طریق اولی جزماً باید خمس دهد. میتوانست مکه رود اما نرفت تا اینکه مکه تمام شد و ده میلیون هم استفادۀ سالش است، جزماً برای این ده میلیون خمس دهد و مرحوم سید جزماً باید بفرمایند همینطور که اگر متمکن نشد و مکه نرفت،باید خمس دهد، همینطور باید اگر متمکن شد و معصیت کرد و مکه نرفت، باید خمس ربحی که در سال کرده، بدهد.
حال ببینید که احتیاط مرحوم سید از کجا سرچشمه گرفته و اینکه این آقا باید خمس ندهد اما احتیاط میکنیم و میگوییم خمس بدهد.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد