أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث ما به امید خدا و عنایت حضرت ولی عصر «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» راجع به کتاب صلاة است که مهمترین کتابها در فقه است. لذا الحمدلله فقها،چه قدماء و چه متأخرین بحث کاملی در بارۀ کتاب صلاة کردهاند. لذا از این جهت نیز یک بحث فوقالعاده دلیل و رسایی کردند علاوه بر اینکه مفصلترین کتابها در فقه ماست.
مرحوم صاحب جواهر «رضواناللهتعالیعلیه» در اینجا روایاتی دربارۀ فضائل نماز ذکر فرمودند. بیش از بیست روایت دربارۀ نماز، در بجا آوردن یا ترک و تسامح و تساهلش آوردند. ده مورد به بالا از آن روایات را آوردند. اما شما میدانید که بیش از هزار روایت در کتاب صلاة و در روایات اهل بیت هست. یک دسته در فضائل نماز، یک دسته هم در تسامح و در ترک نماز.
از نظر فضائل، خیلی بالاست. بالاترین چیزها در اسلام عزیز نماز است. چنانچه گناه ترک نماز، بلکه تسامح و تساهل در نماز، بزرگ است.
در قرآن شریف جایی نداریم که بگوید نماز بخوان بلکه بیش از صد جا در قرآن راجع به نماز آمده، اما در همه جا میفرماید اقامۀ نماز کن. معنای اقامۀ نماز هم معلوم است که غیر از خواندن نماز است. به قول عوام، نماز آب و تاب دارد تا اینکه اقامۀ نماز شود، لذا معمولاً ملتی اقامۀ نماز میکند که اول وقت و با جماعت و با تعقیب و با اهمیت نماز میخواند. به این اقامۀ نماز و زندهنگاه داشتن نماز میگویند. تسامح و تساهلش هم به ملتی میگویند که نماز میخواند اما نماز را سبک میشمارد. در مسجد نیست و با جماعت نیست و اول وقت نیست و بالاخره بیاعتنا به نماز است. لذا قرآن در همان اول در سورۀ بقره میفرماید: (ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ)، همان اول راجع به نماز میفرماید. همینطور که جلو میرود راجع به نماز از نظر اهمیت دادن، از نظر بیاهمیتی میگوید تا میرسد به آخر در سورۀ ماعون میفرماید: (فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ)؛ وای به کسانی که در نماز تسامح و تساهل دارند. روایات اهل بیت نیز همینطور است. بعضی از روایات مقام نماز را به اندازهای بالا برده است. صاحب جواهر روایتی در جواهر راجع به نماز نقل میکند. میفرماید: «فریضة واحدة أفضل من ألف حجّةٍ کلّ واحدٍ منها أفضل من الدنیا و ما فیها»؛ یک نماز واجب بهتر از هزار حج است که هر حجی بهتر از دنیا و آنچه در دنیاست.
راجع به تسامح و تساهل، روایت مشهور را نقل میکند که امام صادق «سلاماللهعلیه» دم مرگ خویشان خود را خواستند و یک جمله گفتند و از دنیا رفتند، «لا تنالُ شفاعتُنا من استخفّ بالصلاة»، به شفاعت ما اهل بیت نمیرسد، کسی که نماز را سبُک بشمارد. نماز میخواند اما میتواند در مسجد و با جماعت و در اول وقت و با تعقیبات باشد، اما چنین نیست و به شفاعت اهل بیت نمیرسد.
امروز نکتهای عرض کنم و دربارۀ آن فکر کنید، شاید ابتکاری دربارۀ آن روایت از شما پیدا شود که اگر این ابتکار از شما پیدا شود راجع به خیلی از اعمال این شبهه حل میشود، و آن اینست که این روایت و امثال آن که میفرماید یک نماز بهتر از هزار حج است و هر حجی بهتر از دنیا و آنچه در دنیاست، معنایش چیست؟!
یعنی چه که کسی یک نماز صبح بخواند و با اهمیت بخواند یعنی در مسجد و با جماعت و با حضور قلب باشد و آداب داشته باشد و بگوییم این ثواب هزار حج دارد.
در این باره بعضی از بزرگان فرمودند ما از این روایتها به حد تواتر داریم. شاید مفاتیح محدث قمی یا زادالمعاد مرحوم مجلسی را بررسی کنیم بیش از هزار تا از این روایتها پیدا میکنیم که ثواب محیرالعقولی برای عملی مترتب کردند، و ظاهر کلمات اصحاب هم اینست که تأویل و معنای غیر از این معنا نکردند و گفتند جداً همین است. گفتند چطور قرآن میفرماید: (وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولٰئِکَ رَفِیقاً) ﴿النساء، 69﴾؛ مؤمن نزد انبیا، مؤمن نزد اصفیا و ائمۀ طاهرین، مؤمن نزد شهدا. همینطور که کسی که متقی و مؤمن باشد، او را پیش انبیا و اصفیا و ائمۀطاهرین و شهدا میبرند، اینجا نیز همین است. کسی که نماز صبح بخواند به راستی ثواب هزار حج به او داده میشود. ظاهر کلمات اصحاب نیز همین است و روایت را نقل کردند بدون اینکه تأویلی کنند و بدون اینکه دربارۀ آن صحبتی کنند، و ثواب را ثواب عینیت برای عمل گرفتند.
گفتم وقتی در مفاتیح و زادالمعاد و مصباح المتهجد و کتابهای ادعیۀ دیگر رویم، بیش از هزار روایت از این استقرارها هست که برای یک عمل جزئی، ثوابی دادند که به غیر از خدا نداند. در مورد نماز جماعت در رسالهها نوشتند کسی که یک نماز جماعت بخواند و ده نفر باشند، ثوابش را به غیر خدا کسی نمی داند؛ لذا شرح آن را هم دادند که اگر تمام آبها مرکب شود و تمام چوبها قلم شود و تمام زمین و آسمان کاغذ شود و تمام ملائکه نویسنده شوند، ثواب یک رکعت این نماز را نمیتوانند بنویسند. از اینگونه موارد زیاد است؛ هم در رسالهها زیاد است و هم در کتابهای دعا زیاد است و هم به تناسب در فقه ما زیاد آمده است؛ لذا ملتزم شدند به همین روایتی که صاحب جواهر فرموده است. اینکه یک نماز صبح با اهمیت و با جماعت و اول وقت و با حضور قلب، بهتر از هزار حج است. معمولاً این را گفتند و بدون شرح از آن گذشتند و از آن معنای عینیت اراده کردهاند.
اما بسیاری، استبعاد کردند که یک نماز نمیتواند ثواب هزار حج داشته باشد. یک گره از کار کسی بگشایی، بتواند ثواب هزار حج مبرور و مقبول داشته باشد. لذا گفتند این از باب تأکید است و نه از باب عینیت. گفتند نظیرش هم زیاد داریم، هم در شرع و هم در میان مردم. مثلاً قرآن میفرماید: (... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعاً ...) ﴿المائدة، 32﴾. گفتند کأنّ است و به عبارت دیگر میگویند ثواب این خیلی بالاست بنابراین به این صورت گفتند. گفتند این بزرگ شمردن آن ثواب است.
امام باقر «سلاماللهعلیه» فرمودند معنای آیۀ (... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعاً ...) یعنی یک طلبه العیاذبالله اگر کسی را منحرف کند، مثل اینست که جهان را کشته باشد و اگر یک طلبه بتواند یک شیعه یا مسلمان یا یک متقی بسازد، مثل اینست که جهان را زنده کرده باشد. لذا همۀ این ثوابها از باب تأکید است و مثل است نه عین.
این را هم بعضی از بزرگان گفتند و جواب این اشکال را دادند و اتفاقاً کسانی که رسمشان اینست که اشکال به اسلام عزیز و روایات اهل بیت بگیرند، یکی از اشکالهایشان همین است که روی روایتی مثل «فریضة واحدة أفضل من ألف حجّةٍ کلّ واحدٍ منها أفضل من الدنیا و ما فیها» خیلی ایراد کردند. جواب دادند که این «کأنّ» است و میخواهند بگویند ثواب خیلی بالاست بنابراین به این صورت آمده است.
معنای سوم که ظاهراً خوبتر است، حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» میفرمودند معنای این روایتها و آیات، ترغیب و تحریص است و به قول ایشان تفضّلاً ثواب میگیرند برای اینکه این عمل مشهور در میان مردم شود. ایشان میفرمودند دانه میریزند که کبوتر بگیرند. لذا ثواب میدهند، اما تفضّلاً و نه استحقاقاً. لذا نه عینیت است و نه کأنّ، بلکه ثوابهای تفضلی است. در گناهش نیز همین است و گناه تهدیدی است و نه اینکه مثلاً اگر کسی دو رکعت نماز نخواند کافر است. همۀ اینها راجع به ثوابها، ترغیب و تحریص است تا مردم استقبال پیدا کنند به امور دینیه. تهدیدها نیز گفته شده برای اینکه مردم دوری کنند مثلاًاز تسامح در نماز. لذا به آن ثواب تفضلی یا عقاب تهدیدی میگویند. پس تفضلی است از طرف خدا برای اینکه ترغیب و تحریص شود راجع به ثوابها و تهدید شود برای گناهها. یک راه سازندگی و بهترین راهها، ترغیب و تحریص راجع به ثوابها و تهدید راجع به گناهان است؛ لذا موعظه که اینقدر سفارش شده و تکرار هم هست، برای اینست که اصل مطلب جا بیفتد. یا اگر گناهی را مرتب میگویند که نکنند، برای اینست که گناه از میان مردم برداشته شود. بنابراین، برای این فضائلی که مرحوم صاحب عروه قریب ده مورد گفتند و صاحب جواهر تقریبا بیست مورد گفتند که در آنها برای ترغیب و تهدید هست، سه معنا کردیم و معنای سوم که از حضرت امام است بهتر از معنای اول و معنای دوم است.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد