عنوان: نمازهای واجب
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

فصل فى أعداد الفرائض و نوافلها

الصلوات الواجبة ستة: (1) الیومیة ومنها الجمعة (2)، والآیات، والطواف الواجب، والملتزم بنذر أو عهد أو یمین أو إجارة، وصلاة الوالدین على الولد الأكبر (3)، وصلاة الاموات.

شش نماز داریم که از نمازهای واجب در اسلام است. 1ـ نمازهای یومیه، یعنی هفده رکعت. 2ـ نماز آیات 3ـ نماز طواف، اگر حج واجب باشد. 4ـ اگر نذر کند که نمازی بخواند. مثل اینکه نذر می‌کند که نماز غفیله بخواند. یا اینکه مستجیر می‌شود نماز میتی را بخواند. یا اینکه اگر پدر بمیرد و نماز داشته باشد، نمازهایش را پسر بزرگ باید بخواند. دیگری نماز میت است. اگر کسی بمیرد بر همه واجب است که نماز میت بخوانند و اگر یکی از آنها بخواند از دیگری ساقط است.

همینطور که مطالعه کردید، می‌دانید که همۀ محشین هم این فرمایش مرحوم سید را ملتزم شدند، و حرف مرحوم سید هم از مشهور گرفته شده است. من جمله شیخ المشایخ، صاحب جواهر. فرمایش مرحوم سید در عروه، فرمایش مرحوم صاحب جواهر است و صاحب جواهر هم علاوه بر اینکه می‌فرمایند ادعای ضرورت هم می‌کنند.

نماز یومیه واجب است. ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح.

نماز جمعه هم یا واجب عینی یا واجب تخییری است، بنابر مشهور واجب است اما به جای نماز ظهر است.

نماز آیات هم واجب است. نماز طواف هم، اگر کسی حج واجب به جا بیاورد، واجب است و اگر به جا نیاورد، حجش باطل است. اما ظاهراً باید بگوییم حج واجب طواف واجب است و حج مستحب، ظاهراً طواف واجب ندارد. اگر در حج مستحب طواف را به جا نیاورد، ولو عمداً باشد، حجش باطل است، اما ظاهراً گناهی نکرده است؛ لذا «والطواف الواجب» را باید معنا کنیم به آنجا که حجش واجب است، طوافش و نماز طوافش هم واجب است. مثل کسی که وارد نماز نافلۀ صبح شده و عمداً رکوع را بجا نیاورد؛ در اینجا ترک واجبی نکرده بلکه نماز باطل است. طواف هم باید همینطور باشد، طواف واجب یعنی در حد واجب. لذا صلاتی که در طواف است، در حج واجب، واجب است. اما حرف دیگری هم هست و آن اینست که مثلاً نماز صبح واجب است، اوله التکبیر و آخره التسلیم. اگر از الله اکبر تا السلام علیکم به جا بیاورد، نماز صبح واجب را آورده، و اما اگر عمداً حمد و سوره نخواند، این نماز واجب را نیاورده، ولی کار حرامی نکرده است. لذا اگر بخواهیم بگوییم طواف در حج واجب، واجب است، یا نماز طواف در حج واجب، واجب است؛ اگر بگوییم اگر به جا نیاورد حجش باطل است، خوب است و اما اگر معنا کنیم یعنی مثل اینکه صلاة یومیه مثل نماز صبح که ذاتاً واجب است و اما نماز طواف ذاتاً واجب نیست بلکه جزء واجب است. جزء واجب به این معنا که اگر بیاورد، طواف آمده و حجش صحیح است و اگر نیاورد، طواف نیامده و نماز طواف نیامده و حجش باطل است، لذا ظاهراً طواف واجب نداریم. در مقابل نماز یومیه و نماز آیات، بگوییم همینطور که نماز آیات واجب است، در طواف واجب، نماز واجب است. البته طواف واجب است و طواف اینست که هفت دور را بزند و بعد هم نماز بخواند. اگر به جای هفت دور، پنج دور زد و بعد هم نماز خواند، طواف باطل است. اما اینطور نیست که واجب ذاتی را ترک کرده باشد.

در نماز یومیه اگر کسی نماز صبح را نخواند ترک واجب کرده، اما حتی اگر عمداً رکوع نماز صبح را به جا نیاورد، حرامی به جا نیاورد بلکه نمازی نخوانده است. و اما اوله التکبیر و اخره التسلیم اجزاست و دو واجب کل و جزء نداریم. بلکه اجزای همۀ واجبات، اجزای بالعرض هستند به معنای اینکه اجزاء هستند. امر به کل هم امر به اجزا نیست. یعنی اگر گفتند (أقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق اللّیل)، این امر به نمازهای پنجگانه است. نماز هم اوله التکبیر و آخره التسلیم است. پس آنچه واجب است خواندن نماز صبح و یا ظهر و عصر است و امر بسیط هم هست. آنچه متحقق این واجب است، اوله التکبیر و آخره التسلیم است.

نماز صبح یا ظهر و عصر واجب است و اگر کسی بخواهد این نماز متحقق شود باید الله اکبر بگوید و این الله اکبر واجب ذاتی نیست بلکه صفت به حال متعلق موضوع است. لذا می‌گویید اجزاء واجب است.

در طواف نیز چنین است. اگر کسی بخواهد حج واجب به جا بیاورد، یکی از کارهایش اینست که همینطور که محرم می‌شود و طواف می‌کند و بعد هم به عرفات و منی و مشعر می‌رود و ذبح می‌کند تا آخر که محلّ‌می‌شود، هیچکدام از اینها واجب نیست بلکه متحقق می‌کند وجوبی را که خدا گفته (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً).

بعد می‌فرمایند:

والملتزم بنذر أو عهد أو یمین أو إجارة،

ملتزم شده و نذر کرده نماز شب بخواند. مثلاً‌ طلبه‌ای که باید نماز شب بخواند. آیت الله مرعشی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آقاسید محمد خدمت امام زمان رسیده و آقا امام زمان فرمودند که ننگ است برای طلبه که نماز شب نخواند. حال این طلبه برایش مشکل است یا خوابش می‌آید و کسل است، اما نذر می‌کند که نماز شب بخواند. در اینجا نماز شب واجب نیست بلکه نذرش واجب است. لذا وقتی می‌خواهد نیت کند، نمی‌تواند بگوید نماز شب به جا می‌آورم قربة الی الله بلکه باید بگوید نماز مستحب به جا می‌آورم قربة‌الی الله و آن نماز مستحب که متعلق نذر است می‌گوید به نذرت عمل کردی.حال اگر کسی نماز شب را نخواند به او نمی‌گویند چرا نماز شب نخواندی بلکه می‌گویند چرا به نذرت ادا نکردی. آنچه واجب است،‌ نذر است، و اما نذر نمی‌تواند نماز شب را واجب کند. لذا در نذرش همین است و در عهد و یمینش نیز همین است. حال کسی نذر کرده نماز شب بخواند یا با خدا عهد کرده یا قسم خورده نماز شب بخواند. در اینجا باید به مرحوم سید بگوییم نماز شب واجب نمی‌شود بلکه آنچه واجب است ادای به نذر و عهد و ادای به یمین است،‌و اما اینکه خود نماز واجب نمی‌شود و حتی اگر نیت واجب کند شاید اشکال داشته باشد برای اینکه ما نماز شب واجب نداریم. البته خیلی اهمیت دارد اما مستحب است. نذر می‌آید و وقتی نذر آمد، فبنذرک می‌گوید نماز مستحب بخوان. هم در نذرش همین است و هم در عهد و هم در یمین. لذا این هم باید از شش موردی که مرحوم سید گفتند بیرون رود.

یکی از موارد هم نماز استیجاری است. در نماز استیجاری، اجیر می‌شود برای کسی که حتی فرض کنید نماز برایش واجب است، یک سال نماز بخواند. وقتی نماز را خواند، آن چیزی که بر عهدۀ میت است، ادا می‌شود. لذا آنچه واجب است در نماز استیجاری، نماز نیست بلکه وفای به حق است و به عبارت دیگر اجاره عقد لازم است و این باید به عقد لازم عمل کند و آنچه واجب است (اوفوا بالعقود) است، و اما ظاهراً اینطور نیست که نماز استیجاری واجب شود.

وصلاة الوالدین على الولد الأكبر...

در این باره صحبت می‌کنیم که اگر پدری نماز نخواند، پسر بزرگ باید نمازهایش را بخواند. در مورد مادر، مشهور می‌گویند نه، اما ما تبعاً از مرحوم سید «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌گوییم بله. بعضیها به راستی جرأت کردند و گفتند همۀ نمازهای این پدر را بخواند. مثلاً هشتاد سال نماز نخوانده و پسر بزرگ باید هشتاد سال نماز برایش بخواند. الان هم بعضی از محشین بر عروه دارند و مرحوم سید هم گفتند. و یا مرضهای در حال موت را بخواند. آن هم مرضهای ناگهانی و نه اینکه مثلاً کسی سرطان دارد و یکی دو سال نمازهایش را نمی‌خواند. ظاهراً همان مرضهای در حال موت است که مثلاً‌ سه چهار روز نماز نخوانده و پسر بزرگ باید نمازهای مادر و پدر را بخواند. آنچه در اینجا صحبت می‌کنیم اینست که نماز پدر یا مادر بر پسر بزرگ واجب است و یا نماز بر پدر و مادر واجب است و بر این پسر واجب است که ادای دین کند. خود نماز پدر و مادر من حیث هی هی بر پسر بزرگ واجب نیست. بلکه این پسر باید به آن معاهده عمل کند و طبق دستوری که اسلام داده باید نمازهای پدر را بخوانی و این برمی‌گردد به ادای دین و اما خود نماز ظاهراً از واجبات ذاتی نیست. لذا در این فرمایش مرحوم سید باید بگوییم نمازهای واجب، نماز یومیه و نماز آیات و نماز اموات است. این سه نماز واجب است اما سه نماز دیگر را باید به جا بیاورد اما نماز واجب نیست.

بالاخره آنچه مشهور است همين حرف مرحوم سيّد است که می‌فرمايند:‌ «الصلوات الواجبة ستة».

و صلّی الله علی محمد و آل محمد