أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 2:
الأقوی استحباب الغفیلة،و هی رکعتان بین المغرب و العشاء ولکنّها لیست من الرواتب، و صلاة الوصیّة،و هی أیضاً رکعتان، یقرأ فی اولاهما بعد «الحمد» ثلاثة عشر مرّة سورة «إذا زلزلت الأرض»، وفی الثانیة بعد «الحمد» سورة «التوحید» خمسة عشر مرّة.
نافلۀ مغرب چهار رکعت است و سابقاً دربارۀ آن صحبت کردیم. اما چهار رکعت دیگر هم در روایات آمده که بین مغرب و عشاء بخوانید. به یکی از آنها نماز غفیله و به دیگری نماز وصیت میگویند.
نماز غفیله میگویند، برای اینکه بین نماز مغرب و عشاء، اگر بخواهد فاصله بیندازد، تقریباً یک ساعت به بالاست و در این یک ساعت، معمولاً مردم منصرف از خدا میشوند و یا حرفهای دنیا دارند و یا از مسجد بیرون میروند به دنبال کار و تفریحی؛ لذا گفتند ساعت غفلت. و این نماز غفیله را به این نام گفتند برای اینکه شیطان انسان را از خدا غافل میکند.
نماز وصیت را هم به این نام خواندند برای اینکه انسان، بین مغرب و عشاء خیلی به فکر آخرت باشد.
میدانید نماز غفیله را باید با وضع خاصی بخوانید. در رکعت اول سوره ندارد و «وذا النون» است و در رکعت دوم هم «و عنده مفاتح الغیب» و در قنوتش هم دعای خاصی است که وارد شده است.
در نماز وصیت هم گفته شده که در رکعت اول سیزده مرتبه سورۀ اذا زلزلت الأرض و در رکعت دوم پانزده مرتبه سورۀ توحید را بخوانیم.
اینها علاوه بر اینکه در کتابهای فقهی آمده، در کتابهای دعا نیز آمده است، بلکه نتوانستند سند خوبی برایش درست کنند و از کتابهای دعا مثل مصباح المتهجد شیخ طوسی و امثال اینها گرفتند؛ و سند را با تسامح در ادلّۀ سنن درست کردند. میدانید قاعدۀ تسامح در ادلّۀ سنن یک قاعدهای در اصول ماست و آن اینست که گفته شده اگر هم سند در چیز مستحبی ضعیف باشد، آن چیز مستحب را بخوان، پروردگار عالم قبول میکند. به این تسامح در ادلّۀ سنن میگویند و به قول بزرگان، تسامح در ادلّۀ سنن برای ما سند درست میکند، لذا ولو در مصباح المتهجد و کتابهای دعای دیگر، سند خوبی ندارد اما به واسطۀ تسامح در ادلّۀ سنن، سند خوب میشود. اما یک اختلاف هست و آن اینست که آیا بین نماز مغرب و عشاء هشت رکعت نماز مستحبی باید بخوانیم، یعنی چهار رکعت نافله و مستقلاً هم دو تا دو رکعتی است و کاری به رواتب ندارد و کار مستحبی بین نماز مغرب و عشاست. چنانچه بین نماز مغرب و عشاء میتواند بنشیند و قرآن بخواند، میتواند این چهار رکعت نماز را هم بخواند؛ لذا از یک جهت، بین نماز مغرب و عشاء باید هشت رکعت بخواند. چهار رکعت به عنوان نافله، چهار رکعت هم به عنوان استحباب نمازی.
مشهور در میان فقها همین را گفتند و مرحوم سید هم روی این مسائلی که گفتم فتوا دادند. اما بعضی گفتند که این نماز غفیله را به این صورت بخوانید. نافله چهار رکعت است و خوب است که به صورت نماز غفیله یعنی خواندن «وذا النون اذ ذهب» در رکعت اول و غیره بخواند.
این دلیل ندارد اما باز هم تسامح در ادلۀ سنن میگوید که میتوان این کار را هم کرد. یعنی خودمان نافلۀ مغرب که چهار رکعت است به این صورت بخوانیم و پروردگار عالم هم ثواب نماز غفیله بدهد و هم ثواب رواتب. یعنی نیت ما نافلۀ مغرب باشد اما به صورت غفیله باشد. یا در دو رکعت بعد هم نافله بخوانیم اما به صورت نماز وصیت باشد. ظاهراً این اشکال ندارد. نافله به این صورت باشد برای اینکه ثواب بگیریم، هم ثواب نماز غفیله و هم ثواب اینکه نوافل را بخوانیم و اگر مستقل هم بخواند، بهتر است. بعضی از بزرگان گفتند که اصلاً چهار رکعت نماز بیشتر نیست و این چهار رکعت به این صورت است. دلیل ندارد اما اگر کسی بخواهد به این صورت عمل کند، معلوم است که کار مقدسی است. به این معنا که نیت نافله میکند، اما غفیله میخواند. نمیشود نیت نافله و غفیله کند اما میتواند نیت نافله کند و غفیله بخواند. آیا میتوان غفیله را به نیت رواتب و نافله بخواند؟ ظاهراً نمیشود و دلیلی ندارد؛ اما نافله بخواند به صورت غفیله و نافله بخواند به صورت نماز وصیت، دلیل به خصوصی نمیخواهیم،برای اینکه اگر دلیل نداشتیم نافله را به هر صورتی که بخواند، میتواند. مثلاً در نماز وصیت پانزده سوره توحید است و این حال دارد و نافله میخواند و در نافله هفتاد تا قل هو الله میخواند. اگر نماز نافله و غفیله هم نداشتیم، میتوانستیم این کار را بکنیم، برای اینکه در نافله که دلیل نداریم که فقط به صورت عادی بخوان. او میگوید نافلۀ نماز مغرب چهار رکعت است. مثل اینکه در نماز عشا دلیل داریم وبعضی از بزرگان هم رسم دارند و برای معیشت هم خیلی خوب است که در نافلۀ عشاء را در رکعت اول سورۀ «اذا وقعت» را بخواند. حال این به صورت سورۀ «اذا وقعت»، یس را میخواند. همۀ اینها جایز است و اما اگر بخواهد نافله را به صورت غفیله بخواند مانعی ندارد اما اگر بخواهد هم به نیت نافله و هم غفیله بخواند، نمیشود؛ یعنی دلیل بر آن نداریم. لذا میتواند هشت رکعت نماز بخواند یا چهار رکعت به عنوان نافله بخواند اما به صورت نماز غفیله و نماز وصیت بخواند؛ و اما اگر بخواهد به صورت نافله و غفیله بخواند و نیتش دو نماز باشد، دلیل ندارد. بالاخره باید روایت ضعیفی روی آن باشد تا با قاعدۀ تسامح در ادلۀسنن درست کنیم و اینکه بعضی فرمودند به قاعدۀ تسامح در ادلّۀ سنن، این چهار رکعت یعنی هم نافله و هم غفیله و هم نافله و هم وصیت باشد، اما قاعدۀ تسامح در ادلّۀسنن این را نمیگوید. لذا باید روایت یا گفتهای از بزرگان باشد تا بتوان به ادلۀ تسامح در ادلّۀ سنن،یک نماز بخواند و نیت دو نماز کند. اما نماز بخواند به این صورت که تسامح در ادلۀ سنن لازم نیست. برای اینکه نافله میخواند و به جای اینکه قل هو الله بگوید، وذالنون را میگوید و به جای اینکه در قنوتش دعا کند، آن دعای مخصوص غفیله را میخواند؛ لذا مرحوم سید میفرمایند که:
الأقوی استحباب الغفیلة،و هی رکعتان بین المغرب و العشاء ولکنّها لیست من الرواتب، و صلاة الوصیّة،و هی أیضاً رکعتان، یقرأ فی اولاهما بعد «الحمد» ثلاثة عشر مرّة سورة «إذا زلزلت الأرض»، وفی الثانیة بعد «الحمد» سورة «التوحید» خمسة عشر مرّة.
از رواتب و نوافل نیست اما خوب است در وقتی که بیکار است و منتظر جماعت نماز عشاست، این نماز را بخواند. آنگاه نماز غفیله و وصیت من حیث هو هو دلیل دارد.
مرحوم شیخ طوسی در مصباح المتهجد و دیگران، این نماز غفیله و نماز وصیت را ذکر کردند و اگر بگویید روایت مرسل است، با تسامح در ادلّۀ سنن درست میکنیم و میگوییم ارسالش مانعی ندارد.
خلاصۀ حرف اینطور شد که اگر هشت رکعت بخواند عالیست و اگر اصلاً نخواند طوری نیست و آن چهار رکعت نافله را به صورت معمول میخواند، اگر آن چهار رکعت نافله را هم به این صورت بخواند، ظاهراً اشکال ندارد؛ و اما اگر بخواهد زرنگی کند و هم به عنوان نافله و هم به عنوان غفیله بخواند، دلیل ندارد و چون دلیل ندارد، قاعدۀ تسامح در ادلّۀسنن هم نمیتواند آن را درست کند.
مسئله 3:
الظاهر أنّ صلاة الوسطی التی تتأکّد المحافظة علیها هی الظهر، فلو نذر أن یأتی بالصلاة الوسطی فی المسجد أو فی أوّل وقتها مثلاً أتی بالظهر.
اینکه در قرآن میفرماید: (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ) ﴿البقرة، 238﴾؛ مراد صلاة ظهر است. آنگاه در (أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیلِ ...) ﴿الإسراء، 78﴾؛ باید دلوک را معنا کنیم به زوال شمس.معمولاً دلوک را به غروب معنا کردند اما اگر بخواهیم در اینجا بگوییم نماز ظهر است، باید بگوییم این دلوک به معنای زوال یعنی به معنای ظهر است.
مرحوم سید میفرمایند مراد از صلاة وسطی یعنی نماز ظهر. مرحوم سید روی این فتوا میدهند و میفرمایند: فلو نذر أن یأتی بالصلاة الوسطی فی المسجد أو فی أوّل وقتها مثلاً أتی بالظهر.
چون دُلوک دو معنا دارد و معنای اولش را قبول کردیم و گفتیم آیۀ (أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً) هر پنج نماز را میگوید. (أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیلِ)، نماز ظهر و عصر و (إِلَى غَسَقِ اللَّیلِ)،نماز شب و (قُرْآنَ الْفَجْرِ) هم نماز صبح است. مرحوم سید این را فرموده و حتی فتوا داده که اگر کسی نذر کند نماز وسطی بخواند، باید نماز ظهر را بخواند. به این معنا که باید برای ادای نذرش نیت ظهر را به عنوان ادای نذرش به جا بیاورد.
روایت 3 از باب 5 از ابواب اعداد فرائض، وسائلالشیعه، جلد 4، صفحه 11:
صحیحه زراره عن أبی جعفر علیهالسلام: فی قوله حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی هی صلاة الظهر.
روایت 4 نیز همین است و خواه ناخواه حرف مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» سند حسابی پیدا میکند. حتی اگر در (أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیلِ)، دلوک را زوال ظهر نگیریم،بالاخره روایت زراره صحیحالسند است و به ما میگوید صلاة وسطی در قرآن، صلاة ظهر است. اما اختلافی هم هست. عامه میگویند که نماز عصر است. بعضیها گفتند نماز عشاست، اما اینطور که عرض کردم هیچکدام از اینها دلیل ندارد و ما اگر صرف نظر از معنای قرآن هم کنیم و بگوییم که نمیدانیم دلوک یعنی چه و یا دلوک یعنی مغرب، اما روایت زراره به خوبی دلالت دارد که نماز وسطی در قرآن، نماز ظهر است و خواه ناخواه حرف ما را هم زنده میکند. بنابراین (أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ)، یعنی بزوال الشمس و (إِلَى غَسَقِ اللَّیلِ)، یعنی مغرب و عشا به آن طرف و (قُرْآنَ الْفَجْرِ) هم یعنی نماز صبح. آیۀشریفه هم نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و هم نماز صبح را فرموده و به نماز صبح را بیشتر اهمیت داده است و فرموده:(إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً).
و صلّی الله علی محمد و آل محمد