أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 7:
یستحبّ التفریق بین الصلاتین المشترکتین فی الوقت کالظهرین والعشاءین، ویکفی مسمّاه، وفی الاکتفاء به بمجرّد فعل النافلة وجه، إلّا أنّه لا یخلو عن إشکال.
سنّیها نماز ظهر و عصر را با فاصلۀ دو سه ساعت میخوانند، اما رسم شیعه این شده است که نماز ظهر و عصر را متصلا میخواند و نماز مغرب و عشا را هم متّصلاً میخوانند و اگر اهل عبادات باشد، نافلۀ عصر که هشت رکعت است، میخواند. مثلاً تسبیحات حضرت زهرا میخواند و بعد هم نماز عصرش را میخواند. اگر اهل عبادت هم نباشد، یا اکتفا نمیکند یا اکتفا خیلی کم است؛ مثلاً تسبیحات حضرت زهرا میخواند و نماز عصر را شروع میکند.
مسئله هم مسئلۀ مشکلی شده، از این جهت که در زمان پیغمبر اکرم، پیغمبر نماز را با انفصال میخواندند. یعنی نماز ظهر را میخواندند و دو ساعت بعد نماز عصر میخواندند و یا نماز مغرب را میخواندند و دو ساعت بعد نماز عشاء را میخواندند. این رسم بود و این رسم الان هم در میان عامّه هست اما با فاصلۀ کمتری. در میان شیعه این فاصله نیست، مخصوصاً در میان نماز ظهر و عصر. حتی امام جماعت یا مأمومین اگر اهل نافله باشند، بعد یا در مسجد یا در راه نماز نافله میخوانند. و اما نماز ظهر و عصر الان بلافاصله است و این در میان شیعه رسم شده است.
مرحوم سید میفرمایند این فاصلهای که در زمان پیغمبر اکرم رسم بوده، امر مستحبی است. اگر استحباب را به جا آورد، ثواب دارد و اگر استحبابی به جا نیاورد و متصل خواند، اشکال ندارد؛ اما مکروه نیست. فرق است بین اینکه مستحب باشد یا نیاوردن آن مکروه باشد. اینکه شیعه بین نماز ظهر و عصر فاصله نمیاندازد، کار مکروهی نیست، بلکه فاصله، مستحب است. مثلاً مثل نوافل ظهر و عصر و نوافل مغرب و عشا و صبح، مستحب است. اگر کسی به جا آورد، ثواب دارد و اگر به جا نیاورد، کار مکروهی انجام نداده است و به عبارت دیگر ترک مستحب، مکروه نیست. لذا اگر فاصله بیندازد، امر استحبابی به جا آورده و اگر فاصله نیندازد، آن امر مستحب را ترک کرده است. این فتوای شیعه شده است، لذا مرحوم سید میفرمایند: «یستحبّ التفریق بین الصلاتین المشترکتین فی الوقت کالظهرین والعشاءین، ویکفی مسمّاه، ...»؛ در مقابل عامه که میگویند بین نماز ظهر و عصر بیش از دو ساعت فاصله باشد، ایشان میفرمایند «و یکفی مسمّاه» و اما این مسمّاه باید مُعتنابه باشد. «وفی الاکتفاء به بمجرّد فعل النافلة وجه»؛ نماز ظهر را میخواند و هشت رکعت نافلۀ عصر را میخواند و بعد نماز عصر را میخواند. در اینجا فاصله انداخته است و این وجه دارد. «إلّا أنّه لا یخلو عن إشکال» اگر ما این را بگوییم فاصلۀ بین نماز ظهر و عصر است،مشکل است برای اینکه اگر بخواهد مستحب را به جا بیاورد، باید فاصله مُعتنابه باشد. یعنی مثلاً بین نماز ظهر و عصر، آن شاخص دوبرابر شده باشد.
در نماز مغرب و عشاء تقریباً کمتر از یک ساعت فاصله داشته باشد. حال یا مشغول دعا باشد یا برود و برگردد، و اما اگر بخواهد به نوافل مغرب اکتفا کند، یا اکتفا کند به هشت رکعت نافلۀ عصر، و بگوییم فاصله انداخته است، نمیشود و فاصلۀ پیامبر گرامی بیش از اینها بوده است.
روایات صحیحالسند و ظاهرالدلالهای داریم، که این امر واجب نیست. عامه واجب میدانند و میگویند باید بین نماز ظهر و عصر فاصله باشد و فاصلۀ مُعتنابهی باشد و بین نماز مغرب و عشا هم تقریباً یک ساعت فاصله باشد. میگویند این سیرۀ پیامبر گرامی بوده و واجب است که این کار را بکنیم. شیعه قبول میکند که فاصلۀ بین نماز ظهر و عصر و بین نماز مغرب و عشاء رسم پیغمبر بوده است، اما پیغمبر اکرم اجازه داده است که ما به این رسم عمل نکنیم. به عبارت دیگر این رسم مستحب است و مثل نوافل است. اگر به جا آوردید، ثواب دارد و اگر به جا نیاوردید، مکروه نیست و گناهی نکرده، بلکه مستحب را به جا نیاورده است.
روایات باب 32 از ابواب المواقیت، وسائلالشیعه، جلد 4، صفحه 221، حدیث 2:
عن أبی عبدالله علیهالسلام: إنّ رسول الله صلی الله علیه و آله: صلّی الظهر و العصر فی مکان واحد من غیر علة و لاسبب.
میفرمایند سرما و گرما نبود و هوا بارانی نبود اما نماز ظهر و عصر را متصل میخواندند.
اگر ما باشیم و روایت، «صلّ الظهر و العصر» یعنی همیشه، اما ظاهراً معنای «صلّ الظهر والعصر» در مقابل عامه است که واجب میدانند. امام صادق «سلاماللهعلیه» میخواهند آن وجوب را بزنند و بگویند واجب نیست و مستحب است و دلیلش هم اینست که پیغمبر اکرم گاهی نماز ظهر و عصر را بدون علت یعنی بدون اینکه هوا خیلی سرد باشد یا بارانی باشد، با هم میخواندند.
اینکه ترک مستحب میکردند، مشکل است که به پیغمبر نسبت دهیم. اگر بگوییم حرام است، حرمت تکلیفی و وضعی هم نمیتوان گفت. اگر بگوییم مکروه است، باز نمیشود نسبت به مقام بالای پیغمبر داد. اگر بگوییم واجب نیست و مکروه هم نیست، بلکه ترک مستحب است و پیغمبر اکرم غیر علت ترک مستحب میکردند، دادن این نسبت هم به پیغمبر اکرم انصافاً مشکل است. لذا اگر ما باشیم و روایت، باید بگوییم در وقت فضیلت بخوان و هروقت که خواندی، خواندی، «اذا زالت الشمس دخل الوقتان إلا ان هذه قبل هذه».
در وقت فضیلت بخوان، و معلوم است هر مستحبی مخصوصاً نماز (وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ) ﴿آلعمران، 133﴾؛ هرچه زودتر، بهتر.
لذا نماز ظهر را همان اول وقت میخواند و بعد هم نوافلش را میخواند و بعد هم نماز عصر را میخواند. بنابراین اگر در وقت فضیلت فاصله بیندازد، فضیلت (وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ) را از دست داده است و پیغمبر اکرم برای اینکه بفهماند که نماز ظهر و عصر را با هم بخوانید، مکروهی به جا نیاوردید و هر دو را در فضیلت خواندید، گاهی نماز ظهر و عصر را با هم و گاهی نماز مغرب و عشا را با هم میخواندند.
اگر ما باشیم و روایت، به ما میگوید تفاوتی نیست که فاصله بیندازی یا فاصله نیندازی، حتماً کار مکروهی به جا نیاوردی. اگر مشغول دعا و ثنا و نوافل باشی، ترک مستحب نکردی و اگر مشغول نباشی، (وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ) را از دست دادی. و پیغمبر اکرم برای اینکه بفهمانند که با هم خواندن نماز ظهر و عصر نه مکروه است و نه مستحب؛ و اگر استحبابی باشد (وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ) است که در روایات دیگر پیغمبر اکرم بارها و بارها و همچنین قرآن، راجع به نماز صحبت کرده است.
لذا اگر ما باشیم و این روایت و نظیر آن، به ما میگوید نماز ظهر و عصر را با هم بخوانی، اشکال ندارد و هر دو در وقت فضیلت بوده و اشکالی ندارد. اگر نماز ظهر و عصر را فاصله بیندازی، آن فاصله هم اشکال ندارد و هر دو در وقت بوده و اگر دعا و ثنا نباشد، (سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ) از بین رفته است؛ و اگر حالاتی باشد که آن حالات موجب اتصال باشد، مثل حالاتی است که موجب انفصال میشود. راجع به همۀ واجبات و مستحبات و صدقات و خمس و زکات و غیره همین است که خوب است که انسان هرچه زودتر به جا بیاورد.
سارعُوا امر است و دلالت بر وجوب دارد راجع به واجب و دلالت بر مستحب دارد، راجع به مستحب. اگر میخواهی کمک به خلق کنی (سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ) و اگر میخواهی مستحب به جا بیاوری یا واجبی را به جا بیاوری (وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ)؛ لذا نسبت کراهت به پیغمبر دادن، نمیشود. نسبت فصال نماز اتصالاً هم نمیشود. حتی نسبت ترک مستحب من غیر علة و پا گذاشتن روی (سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ) هم نمیشود، مگر اینکه وجهی پیدا کنیم. مثل اینکه در روایت داریم هوا سرد یا گرم بود و نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند یا کار عمومی داشتند، نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند. اما گاهی هم هیچ علتی نبود و نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند.
روایت اینست که:
صلّ الظهر و العصر فی مکان واحد من غیر علة و لاسبب.
پس نه ترک مستحب کرده از جهت انفصال و نه مکروهی به جا آورده است، برای اینکه نسبت دادن به پیغمبر اکرم که بدون سبب مکروه به جا میآورد یا بدون سبب و علت ترک مستحب میکرد، نمیشود.
روایت 8، باب 32 از ابواب المواقیت، وسائلالشیعه، جلد 4، صفحه 222:
صحیحة زرارة عن الإمام الصادق علیه السلام قال: صلّى رسول الله صلى الله علیه وآله بالناس الظهر والعصر حین زالت الشمس فی جماعة من غیر علة، وصلى بهم المغرب والعشاء الآخرة قبل سقوط الشفق من غیر علة فی جماعة، وإنما فعل رسول الله صلّى الله علیه و آله لیتسع الوقت على أمته.
برای اینکه بفهمانند که «اذا زالت الشمس دخل الوقتان إلاّ أنّ هذه قبل هذه». بنابراین نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند. لذا اینکه عامه میگویند پیغمبر اکرم بین نماز ظهر و عصر فاصله میانداختند، ما هم میگوییم بعضی اوقات مشغول قرآن خواندن و تعقیبات بودند و بعضی اوقات منبر میرفتند. اما حال هیچ علتی نیست. پیغمبر اکرم برای اینکه بگویند میشود نماز ظهر و عصر را با هم خواند، گاهی نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم میخواندند. لذا اینکه مشهور در میان خاصه شده که تفریق مستحب است، درست کردن این مشکل است. وقت فضیلت ظهر تقریبا دو ساعت یا بیشتر است اما (سارعوا الی المغفرة) میگوید هرچه زودتر باشد بهتر است.
مسئله این بود که:
یستحبّ التفریق بین الصلاتین المشترکتین فی الوقت کالظهرین والعشاءین، ویکفی مسمّاه، وفی الاکتفاء به بمجرّد فعل النافلة وجه، إلّا أنّه لا یخلو عن إشکال.
مرحوم سید میخواهند بگویند اگر کسی بخواهد این مستحب را به جا بیاورد، باید مثلاً وقت فضیلت ظهر تمام شده باشد و وقت فضیلت عصر رسیده باشد و ظهر را در وقت فضیلت و عصر را در وقت فضیلت خودش به جا بیاورد. اما اگر کسی بگوید وقت فضیلت ظهر، وقت فضیلت عصر نیز هست. یعنی الان که ما نماز ظهر و عصر را میخوانیم هر دو را در وقت فضیلت خواندیم. اگر فضیلت نماز عصر از دو ساعت بعد از ظهر بود، حرفی بود که بگوییم نماز ظهر را در وقت فضیلت خواندیم و نماز عصر را در وقت غیرفضیلت خواندیم و مستحب را ترک کردیم. اما ما شیعیان میگوییم اگر کسی نماز ظهر و عصر را اول وقت بخواند، هر دو را در وقت فضیلت خوانده است و نه مکروهی به جا آورده و نه مستحبی را ترک کرده است. لذا این استحباب تفریق من حیث هو هو، وجهی ندارد؛ چنانچه وجوب تفریقی که عام میگویند، وجهی ندارد.
پیغمبر اکرم نماز ظهر و عصر را با فاصله میخواندند، یعنی هر دو را در وقت فضیلت خودش میخواندند برای اینکه بفهمانند که «اذا زالت الشمس دخل الوقتان الا انّ هذه قبل هذه». اما علی کل حال مسئله، مسئلۀ مشکلی است و اگر آنچه گفتم قبول کنید، این نحوی که ما الان نماز میخوانیم درست است و نه ترک مستحب کردیم و نه مکروهی به جا آوردیم.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد