عنوان: خواندن نماز به چهار طرف
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

مسئله 15:

من وظیفته التکرار إلی الجهات إذا علم أو ظنّ بعد الصلاة إلی‏ ‏جهة أنّها القبلة لا یجب علیه الإعادة،ولا إتیان البقیّة، ولو علم أو ظنّ بعد ‏ ‏الصلاة إلی جهتین أو ثلاث أنّ کلّها إلی غیر القبلة، فإن کان فیها ما هو ما بین الیمین و الیسار کفی،وإلّا وجبت الإعادة.

اگر وظیفۀ کسی آن است که به چهار طرف نماز بخواند، بنا به فتوای مرحوم سید اگر علم به قبله ندارد و اگر اماره و مظنّه به قبله ندارد، باید به چهار طرف نماز بخواند. حال به یک طرف نماز خواند و فهمید همان طرف قبله است و درست نماز خوانده است. در اینجا معلوم است که تکرار ندارد. تحیر مبدل به علم و یا لاأقل مبدل به ظنّ مطلق شده و به همان یک طرفی که نماز خوانده، صحیح است ولو اینکه تکلیفش این بوده که به چهار طرف بخواند.

می‌فرمایند اگر به سه طرف نماز خوانده و فهمید که این سه طرف قبله نیست، یا با علم یا اماره و یا مظنّه؛ می‌فرمایند اگر یقین و مظنّه‌اش به اینست که رو به قبله خوانده اما کج خوانده و مثلاً طرف چپ بوده و این صاف ایستاده؛ اگر این باشد، نمازش درست است و به همان مظنّه عمل می‌کند و احتیاط به اینکه به چهار طرف نماز بخواند،‌نیست؛ و اما اگر یقین داشته باشد و به طرف غیر قبله نماز خوانده، باید رو به قبله نماز بخواند. مسئله، مسئلۀ واضحی است و گفتگو ندارد و نمی‌دانیم چرا مسئله را متعرض شدند.

مسئله اینست که اگر کسی یقین داشته باشد یا یقین پیدا کند که قبله از کدام طرف است، اگر نماز رو به آن قبله خوانده،‌نمازش درست است و الاّ نه.

اگر یادتان باشد روایتی داشتیم اما مربوط به بحث ما نبود. مرحوم سید می‌خواهند آن روایت را به اینجا بیاورند، درحالی که روایت ربطی به بحث ما ندارد. مسئلۀ‌ ایشان دو صورت دارد و هر دو صورتی را که ذکر فرموده‌اند، واضح است، برای اینکه نمی‌دانسته قبله از کدام طرف است و الان فهمیده قبله کدام طرف است. اگر رو به قبله نماز نخوانده، بنابراین رو به قبله نماز می‌خواند.

عبارت اینست:

من وظیفته التکرار إلی الجهات إذا علم أو ظنّ بعد الصلاة إلی‏ ‏جهة أنّها القبلة لا یجب علیه الإعادة،ولا إتیان البقیّة، ولو علم أو ظنّ بعد ‏ ‏الصلاة إلی جهتین أو ثلاث أنّ کلّها إلی غیر القبلة، فإن کان فیها ما هو ما بین الیمین و الیسار کفی،وإلّا وجبت الإعادة.

اول متحیر بود و بنا به فتوای ایشان باید به چهار طرف نماز بخواند و بنا به فتوای ما به یک طرف کفایت می‌کند. حال وظیفه این بود که به چهار طرف نماز بخواند اما در این سه چهار طرف قبله پیدا شد. برای اینکه قبله یا به علم یا به اماره و یا به ظنّ مطلق است و این بالاخره با علم یا با اماره و یا با ظنّ مطلق قبله را پیدا کرد. اگر رو به قبله نماز خوانده که هیچ و اگر رو به قبله نماز نخوانده، باید به آن طرفی که علم یا اماره یا مظنه دارد، نماز بخواند.

مانحن فیه اینست که اگر به سه طرف مظنّه پیدا کرد که رو به قبله نبوده، مظنّه حجت است و خواه ناخواه اگر مظنّه داشته باشد که به سه طرف نبوده، مظنه پیدا می‌کند که به یک طرف نماز نخوانده و با مظنّه به آن طرف نماز می‌خواند و نماز صحیح است.

وقتی مظنّه پیدا کرد یا علم پیدا کرد که آن سه طرف رو به قبله نبوده، خواه ناخواه علم یا مظنه پیدا می‌کند که قبله کجاست و اگر رو به آن صورت نماز نخوانده و علم یا مظنه دارد که آن طرف قبله است، نماز می‌خواند. و اما اینکه آن روایت را در اینجا بیاوریم که حضرت فرمودند «ما بین المشرق و المغرب قبلة» و همه و من جمله سید معنا کردند که مابین یمین و یسار. مثل اینکه قبلۀ اصفهان را صاف ایستاد و بعد فهمید مقداری کج بوده و این طوری نیست.

سابقاً این مسئله را گفتند که اگر استدبار بوده،‌نماز را اعاده کند و اگر به طرف یمین و یسار بوده، ولو خیلی از قبله کج بوده، لازم نیست نماز را اعاده کند. من می‌گفتم همین گونه روایتها دلالت می‌کند که آدم متحیر به یک طرف هم نماز بخواند، کفایت می‌کند.

 

مسئله 16:

الظاهر جریان حکم العمل بالظنّ مع عدم إمکان العلم،‏ ‏والتکرار إلی الجهات مع عدم إمکان الظنّ فی سائر الصلوات غیر الیومیة، بل ‏ ‏غیرها ممّا یمکن فیه التکرار، کصلاة الآیات، وصلاة الأموات،وقضاء الأجزاء ‏ ‏المنسیّة وسجدتی السهو،و إن قیل ‏فی صلاة الأموات بکفایة الواحدة عند عدم ‏ ‏الظنّ مخیّراً بین الجهات،أو التعیین بالقرعة، و أمّا فیما لا یمکن فیه التکرار ‏ ‏کحال الاحتضار و الدفن و الذبح و النحر،فمع عدم الظنّ یتخیّر، والأحوط القرعة.‏

اینکه می‌گویند به چهار طرف نماز بخواند، تفاوتی ندارد که نماز ظهر یا عصر یا مغرب و عشا و یا نماز آیات باشد. مثلاً اگر کسی در بیابان است و ماه گرفت و نمی‌داند قبله از کدام طرف است، مرحوم سید فرمودند به چهار طرف نماز آیات بخواند و ما گفتیم قبله ساقط است و به یک طرف هم نماز آیات بخواند کافیست. یا اینکه در بیابان است و اول می‌دانسته قبله کجاست اما الان مقداری رفته و سجدۀ سهو برایش واجب است، بنابراین اگر قبله را نمی‌داند، یعنی علم و علمی و مظنّه ندارد، چهار سجدۀ سهو به چهار طرف بخواند. همچنین می‌خواهد نماز قضا بخواند و قبله را نمی‌داند، فرمودند به چهار طرف بخواند یا می خواهد سجده سهو بخواند چهار طرف و یا اگر شک سه و چهار کرد باید بنا را به چهار بگذارد و نماز را تمام کند و دو رکعت نماز احتیاط به چهار طرف بخواند.

اصل مسئله صحیح است بنا بر اینکه ما چهارطرفی شویم اما اگر کسی بگوید که اگر علم نباشد و اگر اماره نباشد و اگر مظنّه نباشد به چهار طرف بخواند اما راجع به سجدۀ سهو هم به چهار طرف بخواند، شک داریم و وقتی شک داشته باشیم، به یک طرف کفایت می‌کند. در اجزا، روایاتی که می‌گوید اگر متحیری به چهار طرف نماز بخواند، به اجزای منسیه، ظاهراً می‌توان گفت نمی‌دانیم این روایتها اجزای منسیه را می‌گیرد یا نه؛ برائت می‌گوید نه. ما با دلیل می‌گوییم و مرحوم سید هم که به چهار طرف می‌گوید، روایتها مربوط به صلاة یومیه بود و راجع به صلاة آیات و قضا نبود. حال قبله را گم کرده و نمی‌داند به کدام طرف است اما می‌داند به یک طرف باید نماز بخواند که ما می گوییم، اما نمی‌داند که آیا باید به چهار طرف نماز بخواند یا نه، در این صورت برائت می‌گوید نه.

بنابراین اینکه مرحوم سید می‌فرمایند: ‏والتکرار إلی الجهات مع عدم إمکان الظنّ فی سائر الصلوات غیر الیومیة، مثل صلاه آیات، آن داند باید به چهار طرف بخواند.

بل‏ ‏غیرها ممّا یمکن فیه التکرار، کصلاة الآیات، وصلاة الأموات، مثلاً می‌خواهد برای مرده‌ای نماز بخواند و نمی‌داند به یک طرف بخواند یا به چهار طرف بخواند. به یک طرف قطعی و به چهار طرف مشکوک است پس برائت است،  وقضاء الأجزاء ‏ ‏المنسیّة وسجدتی السهو.

دو روایتی که خواندیم و قاعدۀ تکلیف مالایطاق که گفتیم و بالاخره فتوا دادیم که به یک طرف کافیست، حال اگر کسی شک کند به یک طرف کافیست یا باید به چهارطرف باشد، قدر متیقن اینست که به یک طرف مسلّم است و به چهار طرف مشکوک است. بنابراین مثلاً نماز آیات را در بیابان به یک طرف می‌خواند.

به نماز اشتغال دارد اما اینکه نماز را به چهار طرف بخواند آیا اشتغال دارد یا نه، برائت می‌گوید نه، قدر متیقن نمازهای یومیه است و در نمازهای غیریومیه و یا سجده سهو و نماز میت و امثال اینها نمی‌دانیم به چهار طرف واجب است یا نه، رفع مالایعلمون می‌گوید نه.

مرحوم سید می‌فرمایند خوب است که در اینجاها قرعه بکشد. یعنی در نماز ظهر و عصر به چهار طرف بخواند اما در نماز آیات که نمی‌داند قبله از کدام طرف است، قرعه بکشد و به هرطرفی که قرعه آمد، نماز بخواند.

به مرحوم سید می‌گوییم قرعه آنجاست که در آن مانده باشد، و اما اگر دلیل باشد، القرعة لکلّ امر مشکل نیست. دلیل به ما می‌گوید آدم متحیر به یک طرف نماز بخواند. حال اگر بگویید آدم متحیر به چهار طرف بخواند، اما راجع به نماز آیات و سجدۀ سهو که این را نداریم و خواه ناخواه برائت می‌گوید به یک طرف کفایت می‌کند.

برای دلیلی که ما آوردیم و می‌گفت آدم متحیر مخیر است. اول علم و اگر علم نباشد با اماره و اگر اماره نباشد، ظنّ مطلق و اگر ظنّ مطلق نباشد، به هر طرف که می‌خواهد نماز بخواند برای اینکه دلیل حسابی برای چهار طرف نداریم. حال اگر کسی بگوید دلیل حسابی برای چهار طرف داریم،‌می‌گوییم روایت مربوط به نمازهای یومیه بود و اما راجع به سجدۀ سهو و نماز آیات نیست و حتی مثلاً بعضی از محشین بر عروه می‌گویند اگر می‌خواهد گوسفند را بکشد و نمی‌داند قبله از کدام طرف است، پس گوسفند را نکشد. معلوم است که اینها شرع پسند و عرف پسند نیست. راجع به نمازش که ما دلیل داشتیم به هر طرفی که می‌خواهد بخواند. شما عزیزان می‌توانید بگویید روایاتی که می‌گوید راجع به نماز به هر طرفی که بخوانی کافیست، به طریق اولی می‌گوید اگر سجدۀ سهو یا نماز احتیاط هم داشته باشی و به یک طرف بخوانی، کافیست.

 

روایت 2 از باب 8 از ابواب القبله، وسائل‌الشیعه، جلد 4، صفحه 311:

صحیحه زراره: یجْزِی الْمُتَحَیرَ أَبَداً أَینَمَا تَوَجَّهَ- إِذَا لَمْ یعْلَمْ أَینَ وَجْهُ الْقِبْلَةِ.

روایت به ما می‌گوید اگر تحیر در قبله پیدا شد، قبله ساقط است. حال گاهی تحیر در نماز یومیه است و گاهی تحیر در نماز آیات است و گاهی تحیر در نماز احتیاط یا در سجدۀ سهو است و مهمتر اینکه گاهی تحیر در دفن میت است و گاهی تحیر در اینست که واجب است میت را رو به قبله بکشانند و گاهی هم تحیر راجع به ذبیحه است.

اگر یادتان باشد یک روایت هم داشتیم که می‌گفت به چهار طرف نماز بخوان. گفتیم روایت بر فرض که دلالت داشته باشد، یک روایت می‌گوید به یک طرف و یک روایت می‌گوید به چهار طرف و برائت اقتضاء می‌کند که بگوییم به یک طرف کفایت می‌کند و به چهار طرف مستحب است. لذا می‌گوییم روایت صحیح‌السند می‌گوید و عرف هم می‌پسندد و وقتی در اسلام عزیز رویم، می‌بینیم که شارع مقدس راضی به اینگونه چیزها نیست و لذا با قانون عدل و انصاف جلو می‌آید و گاهی با قاعدۀ سهولت و گاهی با قرعه جلو می‌آید. مرحوم سید «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که تا اینجا جزمی داشتند با این جملۀ «و أمّا فیما لا یمکن فیه التکرار‏ ‏کحال الاحتضار و الدفن و الذبح و النحر،فمع عدم الظنّ یتخیّر، والأحوط القرعة» معلوم می‌شود که جازم نبودند و لذا گفتند قرعه بکش و به هر طرفی آمد. ما گفتیم قرعه آنجاست که مشکل باشد و اما اگر بتوانیم مشکل را با برائت حل کنیم، مشکلی نیست و قرعه سالبه به انتفاء موضوع می‌شود.

و صلّی الله علی محمد و آل محمد