أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فصل فیما یستقبل له
یجب الاستقبال فی مواضع:
أحدها: الصلوات الیومیة أداءً وقضاءً، وتوابعها من صلاة الاحتیاط للشکوک، وقضاء الأجزاء المنسیّة،بل وسجدتی السهو، وکذا فیما لو صارت مستحبّة بالعارض کالمعادة جماعة أو احتیاطاً، وکذا فی سائر الصلوات الواجبة کالآیات، بل وکذا فی صلاة الأموات،ویشترط فی صلاة النافلة فی حال الاستقرار لا فی حال المشی أو الرکوب، ولا یجب فیها الاستقرار والاستقبال و إن صارت واجبة بالعرض بنذر ونحوه.
نماز را باید رو به قبله خواند، حال نماز یومیه باشد، نماز واجب باشد و اصل نماز باشد یا توابع نماز باشد، نظیر نماز احتیاط، و حتی مثل نماز آیات، و نماز میت، گرچه نماز اصطلاحی نیست و چهار تکبیر با چهار دعا دارد اما چون اطلاق نماز بر آن شده، پس باید رو به قبله باشد.
در خصوص همۀ اینها روایت داریم، اجماع داریم و باید بگوییم ضرورت در فقه ماست. اما در بعضی از اینها آن اجماع و ضرورت و روایت نیست. مثلاً راجع به نماز میت درحالی که نماز نیست اما رو به قبله بودنش مسلّم است، اما اگر تشهد یا یک سجده را فراموش کرده است، باید اول قضای تشهد یا سجده را بخواند و بعد هم دو سجدۀ سهو بخواند. آیا خواندن این تشهد و سجده رو به قبله واجب است یا نه آیا سجدۀ سهو واجب است رو به قبله باشد یا نه؟! اثبات کردن این مشکل است اما همینطور که مرحوم سید راجع به سجدۀ سهوش فرمودند، راجع به قضای تشهد و قضای سجده در جای دیگر میفرمایند یک نحو اجماعی در مسئله هست که همۀ اینها باید رو به قبله باشد. نداریم چیزی یا روایتی که اثبات کند که این دو سجدۀ سهوی که باید برای سجدۀ فراموش شده به جا بیاوری، اول رو به قبله سجده کن و بعد هم رو به قبله دو سجدۀ سهو کن. برای قضای سجده دلیل داریم و برای به جا آوردن دو سجدۀ سهو هم دلیل داریم و اما اینکه قضای تشهد یا قضای سجده رو به قبله باشد و یا دو سجدۀ سهو رو به قبله باشد، اجماع در مسئله هست. مثل اینکه یک نحو تسالمی در میان بزرگان است که نماز و آنچه وابسته به نماز است، رو به قبله باشد. لذا مرحوم سید هم چندین جا به طور جزم میفرمایند و کسی و حتی مثل صاحب جواهر با آن تفصیلی که در جواهر دارند، تشکیک در این مسئله ندارد؛ لذا مرحوم سید میفرمایند: «یجب الاستقبال فی مواضع: أحدها: الصلوات الیومیة أداءً وقضاءً، وتوابعها من صلاة الاحتیاط للشکوک، وقضاء الأجزاء المنسیّة،بل وسجدتی السهو».
«بل»، یعنی به شهرتی که در قضای اجزا هست مثل اینکه اگر تشهد و سجده را فراموش کرده باید رو به قبله باشد اما سجدۀ سهوش نه؛ و اما بل اضرابی چندین جا میفرماید نماز احتیاط که باید رو به قبله باشد چون نماز است و سجدۀ سهو هم باید رو به قبله باشد برای اینکه دنبالۀ نماز و مربوط به نماز است. اما اثبات کردن این مطلب راجع به توابع مشکل است اما تسالم اصحاب روی آن است، لذا محشین بر عروه در حاشیۀ بر عروه یا در رسالۀ عملیه بدون ان قلت قلت از مسئله گذشتند.
و اما نماز مستحب آیا باید رو به قبله باشد یا نه؟!
اگر مثلاً در خانه است و میخواهد نماز شب بخواند، هیچگاه به ذهنتان نیامده که این نماز شب را پشت به قبله بخوانید. به ذهنتان آمده که نشسته بخوانید یا ایستاده که سابقاً خواندیم در باب قیام فرمودند واجب نیست نماز مستحبی را قیاماً بخوانید بلکه نشسته هم میشود. اما راجع به اینکه پشت به قبله بخوانید یا نه، مثل نماز واجب است و باید رو به قبله بخوانید. مگر اینکه نماز رو به قبله نباشد. مثل اینکه سوار اتومبیل است و واجب است که نماز بخواند و همه چیز نماز ساقط است مثل سجده و رکوع،بنابراین رو به قبله بودن هم ساقط است. لذا مرحوم سید میفرمایند: «بل وکذا فی صلاة الأموات، ویشترط فی صلاة النافلة فی حال الاستقرار لا فی حال المشی أو الرکوب»؛ اگر خود نماز هم رو به قبله نیست و نمیتوانی استقرار را حفظ کنی، بنابراین رو به قبله بودن لازم نیست.
ظاهراً روایت و امثال روایت هم لازم نداریم، اما روایاتی بر مطلب داریم.
روایت 6 از باب 15 ابواب القبله، جلد 4، صفحه 329:
فِی اَلصَّحِیحِ عَنِ اَلْحَلَبِی: أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیهِ السَّلاَمُ عَنْ صَلاَةِ اَلنَّافِلَةِ عَلَى اَلْبَعِیرِ وَ اَلدَّابَّةِ قَالَ نَعَمْ حَیثُ كَانَ مُتَوَجِّهاً كَذَلِكَ فَعَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ.
مثلاً مجبور است که نماز مغرب و عشا را در اتومبیل بخواند، در اینجا همه چیز ساقط است، پس قبله هم ساقط است. همینطور که اتومبیل گاهی رو به قبله و گاهی رو به شمال میرود و این نماز میخواند و رکوع و سجده ندارد و رکوع و سجدهاش نشسته و با ایماء و اشاره است، رو به قبله بودنش نیز چنین است.
روایت 6 از باب 16 ابواب القبله، جلد 4، صفحه 335:
صحیحه ابن مختار عن أبی عبدالله علیهالسلام، قال: سئلته عن الرجل یصلی و هو یمشی تطوعاً؟ قال: نعم.
پرسید راه میرود و نماز شب میخواند، آیا میشود یا نه؟ فرمودند که میشود.
حال کسی که راه میرود گاهی رو به قبله است و گاهی پشت به قبله است و اشکال ندارد.
خلاصۀ حرف این شد که همۀ نمازها را باید رو به قبله خواند، نماز مستحب باشد یا نماز واجب مگر در حال ضرورت که اگر رو به قبله نباشد، اشکال ندارد. این جمله را سابقاً فرموده بودند و الان دوباره میفرمایند و باید بگوییم تا اینجا تکرار ماسبق است. ماسبق هم دو سه مرتبه این جمله را فرمودند که نماز باید رو به قبله باشد الاّ در حال ضرورت؛ نماز واجب باشد یا مستحب. اگر ضرورتی در کار باشد، قبله ساقط است، چنانچه رکوع و سجود هم ساقط است. و اگر ضرورتی در کار نیست باید رو به قبله باشد.
میفرمایند این نماز مستحب که گفتیم میتواند نشسته بخواند یا میتواند رو به قبله نباشد، اگر نذر کرده باشد. مثلاً نذر کرده که نماز شب بخواند، آیا نمازش واجب میشود و باید رو به قبله باشد و اجزایش مثل نماز واجب است یا نه؟!
مرحوم سید میفرمایند نه، برای اینکه نذر کرده نماز مستحب بخواند، و اگر بخواهد به نذرش عمل کند باید نیت استحباب کند. لذا اگر یادتان باشد سابقاً میگفتم فقها میگویند چند تا نماز واجب داریم، یکی نماز شب البته اگر روی آن نذر کرده باشد و یکی هم نماز ظهر و عصر. من میگفتم نماز ظهر و عصر واجب است اما دربارۀ نماز شب آنچه واجب است نذر است، لذا باید نماز مستحب بخواند تا نذرش ادا شود. اما مشهور و من جمله مرحوم سید میفرمودند از نمازهایی که واجب است، یکی نمازهای یومیه و یکی هم نمازی که با نذر واجب شده باشد؛ لذا آنجا به مرحوم سید میگفتیم نگو نماز واجب است و بگو ادای نذر واجب است و ادای نذر روی نماز مستحب است. حال خود مرحوم سید همان عرضی که من بارها داشتم و مرحوم سید هم بارها میگفتند واجب است، اما الان میگویند نه. میفرمایند نماز مستحبی را نشسته میتوان خواند و اگر در راه باشد و رو به قبله نباشد، میتوان خواند. ولو اینکه بالعرض واجب شده باشد. میگوییم نماز واجب نشده بالعرض، بلکه نماز مستحب است و نذر آمده لله علیٌ به ما میگوید نماز شب مستحب بخوان تا نذرت ادا شود. لذا در همۀ نذرها همین است. نذر ما گاهی روی واجب و گاهی روی مستحب میآید و اگر راجح نباشد، گاهی روی مباح میآید که عهد کرده با خدا و قسم خورده که نماز شب بخواند. یا با خدا نذر کرده که روزهای جمعه روزه بگیرد، حال اگر روزه نگرفت قضا و کفاره ندارد؛ اما مخالفت نذر کرده و باید کفارۀ نذر بدهد. بنابراین نذر، احکام پیدا میکند و اما نماز به حال خود باقیست و اگر مستحب است، احکام مستحب دارد و اگر واجب است، احکام واجب دارد.
گاهی خود عمل واجب است مثل اینکه نذر میکند که نماز ظهر و عصر بخواند. نماز ظهر و عصر واجب است و نذر روی واجب آمده است. گاهی نذر میکند نماز ظهر و عصر را اول وقت بخواند، در این حال نذر روی مستحب آمده است. اول وقت مستحب است و ادای نذر روی مستحب آمده است و علی کل حال منظور ما گاهی واجب و گاهی مستحب است و گاهی مباح است و اما نذر ما گاهی روی واجب و گاهی روی مستحب و گاهی روی مباح میآید. اگر آن مباح را به جا نیاورد، نمیگویند چرا مباح را به جا نیاوردی بلکه میگویند چرا مخالفت نذر کردی. مباح واجب نیست بلکه اگر نذر کرده آن نذر واجب است و باید ادای نذر کند و اگر ادای نذر نکرد کفاره ندارد. در اینجا باید بگوییم بالعرض واجب نشده و مباح است و نذر روی امر مباح آمده است، و مباح هیچوقت حرام یا واجب نمیشود، الاّ به عناوین ثانوی که آن عناوین ثانوی واجب یا حرام است و اما خود مباح، مباح است. در واجب و مستحب نیز همین است.
مسئله 1:
کیفیة الاستقبال فی الصلاة قائماً أن یکون وجهه ومقادیم بدنه إلی القبلة حتّی أصابع رجلیه علی الأحوط، والمدار علی الصدق العرفی، وفی الصلاة جالساً أن یکون رأس رکبتیه إلیها مع وجهه وصدره وبطنه، و إن جلس علی قدمیه لا بدّ أن یکون وضعهما علی وجه یعدّ مقابلاً لها، و إن صلّی مضطجعاً یجب أن یکون کهیئة المدفون، و إن صلّی مستلقیاً فکهیئة المحتضر.
اگر کسی میخواهد نماز ظهر و عصر بخواند و مریض نیست،باید ایستاده بخواند. در اینجا انگشتان پا هم باید رو به قبله باشد. البته نتوانستند فتوا دهند و احتیاط کردند. ظاهراً احتیاط وجهی ندارد. این باید عرفاً رو به قبله باشد، حال اگر دو تا دستش را جلو بیاورد یا عقب ببرد، آیا نماز باطل است؟
ما میخواهیم بگوییم که عرفاً ایستاده نماز خوانده است. نشسته نیز همینطور است و در وقتی که مینشیند پاها رو به قبله نیست و اگر چهار زانو یا دو زانو بنشیند پاها رو به قبله نیست اما بدن رو به قبله است و کفایت میکند. خود مرحوم سید میفرمایند: «والمدار علی الصدق العرفی» و احتیاط خودشان را از بین بردند. مدار در رو به قبله بودن یک معنای عرفی است و معنای عرفی اینست که وقتی ایستاده،بدن باید رو به قبله باشد اما دستها لازم نیست رو به قبله باشد. اتفاقاً دستها هیچگاه رو به قبله نیست الا اینکه دستها را به بدن بچسباند و طرف دستها رو به قبله باشد و اما خود دست رو به قبله نیست. وقتی به رکوع میرود، دستها به زانوست و زانوها هم جلو آمده و رو به قبله نیست. وقتی به سجده میرود خیلی از مواضع بدن رو به قبله نیست. در وقت نشستن، پاها معمولاً رو به قبله نیست. همۀ اینها اشکال ندارد؛ برای اینکه ما صدق عرفی میخواهیم و صدق عرفی دربارۀ این شخص اینست که مردم بگویند این شخص رو به قبله نماز خواند. حتی گاهی مقادیم بدن هم رو به قبله نیست و وقتی به سجده باشد سینه و شکم و پا و غیره رو به قبله نیست بلکه رو به زمین است. در حالی که نشسته، اگر چهارزانو بنشیند، رُکبتین روبه قبله نیست. اگر دوزانو بنشیند، رُکبتین رو به قبله هست اما ساق دو تا پا رو به قبله نیست. دستها معمولاً رو به قبله نیست. دستها را رو بگیرد یا عقب بگیرد، رو به قبله نیست و اما در همۀ اینها «المناط الصدق العرفی» و این صدق عرفی کفایت میکند و این جملۀ «والمدار علی الصدق العرفی» بسیار عالیست اما جملۀ «حتّی أصابع رجلیه علی الأحوط» کار را خراب میکند و میگوییم این علی الأحوط با صدق عرفی شما منافات دارد و خیلی اوقات دستها و پاها و انگشتان رو به قبله نیست. انسان وقتی نشسته و تشهد میخواند، پاهایش رو به قبله نیست چه رسد به انگشتان. اما این از اول نماز تا آخر نماز عرفاً رو به قبله ایستاده و همین مقدار کفایت میکند.
همچنین میفرمایند:
وفی الصلاة جالساً أن یکون رأس رکبتیه إلیها مع وجهه وصدره وبطنه، و إن جلس علی قدمیه لا بدّ أن یکون وضعهما علی وجه یعدّ مقابلاً لها، و إن صلّی مضطجعاً یجب أن یکون کهیئة المدفون، و إن صلّی مستلقیاً فکهیئة المحتضر.
کسی که نشسته نماز میخواند باید سر زانوها رو به قبله باشد. حال اگر فرموده بودند «کیفیة الاستقبال امرٌ عرفی» و باید عرفاً رو به قبله باشد،اما گاهی پاها اصلا رو به قبله نیست و بدن رو به قبله است و گاهی بدن رو به قبله نیست اما صدق میکند که سجده رو به قبله است. گاهی در نشستن چهارزانو یا دوزانو مینشیند و انگشتان رو به قبله نیست و اما صدق عرفی دارد که رو به قبله است و همین صدق عرفی کفایت میکند. اگر این مسئله مفصل را با این یک جمله فرموده بودند، هم ما را راحت کرده بودند و هم خودشان مفصل ذکر نفرموده بودند. در اینجا مفصل ذکر کردند و اما دو تا در مسئله میفرمایند «والمناط کل المناط هو صدق العرفی».
و صلّی الله علی محمد و آل محمد