أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 4:
لا یجب على المرأة حال الصلاة ستر ما فی باطن الفم من الاسنان واللسان ولا ما على الوجه من الزینة كالكحل والحمرة والسواد والحلی ولا الشعر الموصول بشعرها والقرامل وغیر ذلك، وإن قلنا بوجوب سترها عن الناظر.
گفتیم زن در نماز، اگر نامحرم نباشد میتواند صورتش باز باشد. روایت هم داشتیم که «الاّ الوجه و الکفین». لذا مرحوم سید فرمودند صورت و دو دست تا مچ و دو پا تا قوزک پا، اگر باز باشد طوری نیست. حال آیا اگر زینت کرده باشد، باید زینتش را بپوشاند یا نه؟ میگویند نه. اگر موهایی جزء موهایش کرده باشد یا اصلاً موهای سرش موهای غیر باشد، میفرمایند نباید بپوشاند. یا اگر دندانهایش پیدا شود یا زبانش را در بیاورد، میفرمایند اشکال ندارد. وجه و کفین میگوید صورت ولو زینت کرده باشد اما در اطاقش باشد یا مسجدی باشد که نامحرم نباشد، طوری نیست. مثلاً دندانهایش پیدا میشود یا زبانش پیدا میشود و یا به قول مرحوم سید روی پاهایش که استثنا شده، کف پاها هم اشکال ندارد و مرحوم سید جزماً میفرمایند هیچکدام از اینها اشکال ندارد. اما اگر کسی بگوید آنچه در روایت داریم اینست که اگر نامحرم نباشد، اگر تلذّذ و ریبهای در کار نباشد، میتواند صورتش را باز بگذارد. آنچه روایت هست کل بدن باید پوشیده باشد، الاّ صورت. اما روایت ندارد «الاّ الزینة یا الاّ اللسان». پس بگوییم اینها لازمۀ وجه است. اگر کسی بتواند این حرف را بزند، که مرحوم سید جزماً زدند؛و اما اگر کسی بگوید که آنچه میدانیم صورت است، صورت زینت شده یا باطن صورت مانند دهان و زبان و یا باطن پا و دستها تا مچ. لذا بگوییم وجه و کفین باطن را نمیگیرد، بنابراین باید باطن را بپوشاند با این قاعدهای که داریم که «یجب عن المرأة ستر کل البدن الاّ الوجه».
بله، اگر کسی شک کند که آیا باید زینت را پوشاند یا نه و آیا باطن دهان را باید پوشاند یا نه و آیا کف پا را باید پوشاند یا نه؛ بگوییم برائت است. اما این برائت اشکالی پیدا میکند و اینست که تمسّک به عام در شبهۀ مصداقی جایز نیست. اگر گفت «أکرم العلماء» و من نمیدانم زید عالم است یا نه؛ بنابراین نمیتوانم به «أکرم العلماء» تمسک کنم، اگر بخواهم تمسک به عام کنم به آن تمسک به عام در شبهۀ مصداقیه میگویند و وقتی تمسک به عام در شبهۀ مصداقیه جایز نباشد، خواه ناخواه در اینجا باید بگوییم کل بدن به غیر از ظاهر وجه و کفین. و اما روایت، باطن وجه و باطن پا را نمیگیرد و وقتی روایت نگرفت، عام ما میگوید «الوجه و الکفین مطلقا».
مرحوم سید هم در اینباره جازماً و میفرمایند:
لا یجب على المرأة حال الصلاة ستر ما فی باطن الفم من الاسنان واللسان ولا ما على الوجه من الزینة كالكحل والحمرة والسواد والحلی ولا الشعر الموصول بشعرها والقرامل وغیر ذلك، وإن قلنا بوجوب سترها عن الناظر.
مو روایت خاص داشت و دیروز صحبت کردیم و اما اگر مو از دیگری باشد و با سر خود بافته باشد، آیا آن موی موصول بشعر را میشود یا نه؟ میفرمایند میشود.
همچنین اگر کلاه گیس داشته باشد، میفرمایند که میشود در نماز پیدا باشد. اگر بتوانید دربارۀ تمسک به عام در شبهۀ مصداقی فکری کنید، برائت مرحوم سید میگوید که نمیدانیم آیا پوشاندن اینها واجب است یا نه؛ پس رفع مالایعلمون جاری میکنیم. اما آن عام «یجب ستر کل البدن» کار میکند الاّ تخصیص حقیقی و تخصیص واقعی و یقینی باشد. هرکجا تخصیص است، بگویید و هرکجا نیست، نه و «یجب ستر کل البدن» میگوید باید پوشاند.
مسئله 5:
إذا كان هناك ناظر ینظر بریبة إلى وجهها أوكفیها أوقدمیها یجب علیها سترها لكن لا من حیث الصلاة، فإن أثمت ولم تسترها لم تبطل الصلاة، وكذا بالنسبة إلى حلیها وما على وجهها من الزینة، وكذا بالنسبة إلى الشعر الموصول والقرامل فی صورة حرمة النظر إلیها.
صورتش پیداست و میبیند نامحرم صورتش را میبیند. سابقاً گفتیم باید صورت را بپوشاند اما این صورت را نمیپوشاند و یا عمداً به نامحرم نشان میدهد. مرحوم سید میفرمایند از نظر تکلیف، نمیتواند، اما نمازش صحیح است. آن تکلیف ربطی به این وضع ندارد و این وضع هم ربطی به آن تکلیف ندارد. نظیر اینکه کسی در نماز عمداً به نامحرم نگاه کند. همینطور که گناه کرده اما نمازش باطل نیست، یک گناه مقارن با یک تکلیف شده، در مانحن فیه نیز همینطور است.
این مسئله هم مانند همان مسئلۀ4 است. اگر تمسّک به برائت کنیم که آیا نمازش صحیح است یا نه؛ میگوییم نماز صحیح است. نگاه به نامحرم هم نماز را باطل نمیکند. و اما اگر کسی بگوید با عام چه کنیم و عام اینست که: «یجب ستر البدن الاّ الوجه و الکفین». قدر متیقن وجه و کفین هم اینست که زینت کرده نباشد، و اما اگر زینت کرده باشد، نمیدانیم استثنایی را میگیرد یا نه. تمسک به عام هم نمیشود اما آن کل، آن را میگیرد. «یجب ستر البدن کلّها الاّ الوجه و الکفین». لذا زینت را میگیرد، همینطور که میگفتیم باطن دهان و کف پا را میگیرد، در اینجا نیز همینطور است. این تمسک به عام در شبهۀ مصداقی، مسئلۀ اصولی است و بعضی، مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی تمسک به عام در شبهۀ مصداقی را جایز میدانستند و شاید مرحوم سید از آن افراد باشند که در اینجا در هر دو مسئله، جزماً فرمودند که جایز است. یعنی در مسئلۀاول نماز درست است و در مسئلۀدوم نیز گناه در نماز موجب نمیشود که نماز باطل باشد.
مسئله 6:
یجب على المرأة ستر رقبتها حال الصلاة، وكذا تحت ذقنها حتى المقدار الذی یرى منه عند اختمارها على الأحوط.
الاّ الوجه و الکفین گردن و زیر گلو را قطعاً نمیگیرد. بنابراین «الاّ الوجه» قرص صورت است و میگوییم زیر گلو و زیر چانه استثناء نشده و نگاه کردن نامحرم به آن حرام است و نشان دادن آن نیز حرام است. لذا مسئلۀ ششم مسئلۀ واضحی است و اگر نفرموده بودند از مسئلۀ 4 و 5 معلوم بود.
بالاخره قرص صورت و جای مو و زیر گلو و زیر چانه داریم و هیچکدام از اینها وجه نیست و وقتی وجه نشد، «الاّ الوجه و الکفین» میگوید صورت را میتواند در نماز باز بگذارد اما اگر بخواهد زیر چانه هم پیدا باشد، باید بگوییم که در نماز باید پوشیده باشد. لذا مرحوم سید جزماً میفرمایند گردن و زیر گلو و زیر چانه و گوش و امثال اینها وجه نیست، پس باید پوشانده باشد.
مسئلۀ عجیبی که در اینجا هست، مسئلۀ 8 است.
مسئله 8:
الصبیة الغیر البالغة حكمهاحكم الامة فی عدم وجوب ستر رأسها ورقبتها بناء على المختار من صحة صلاتها وشرعیتها، وإذا بلغت فی أثناء الصلاة فحالها حال الامة المعتقة فی الأثناء فی وجوب المبادرة إلى الستر والبطلان مع عدمها إذا كانت عالمة بالبلوغ.
مثلاً دختر هفت یا هشته ساله که میخواهد نماز بخواند، میتواند سر برهنه نماز بخواند، برای اینکه تکلیف ندارد و «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» تکلیف ندارد، بنابراین میتواند نماز بخواند و نمازش هم صحیح باشد. ما گفتیم نماز غیرمکلّف صحیح است اما نماز برایش واجب نیست. حال میفرمایند اگر سر برهنه نماز بخواند، اشکال ندارد.
سابقاً اگر یادتان باشد روی «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» بحث کردیم و گفتیم مربوط به واجبات است و حتی محرمات را هم نمیگیرد. یعنی ای دختری که 9 سالت نشده است و نماز برایت واجب نیست اما اگر نماز بخوانی کار خوبی کردی. اما بگوید دختری که به تکلیف نرسیدی، اگر نماز سربرهنه هم خواندی طوری نیست. میگوییم این که نماز نیست برای اینکه «رفع القلم» مربوط به جزئیات نیست بلکه مربوط به اصل وجوب است. مثل اینست که اگر ما قائل به صحت عبادات غیرمکلف تمرینی نیست. اگر تمرینی باشد، نماز بدون وضو و سربرهنه بخواند. اما فرض اینست که مرحوم سید میفرمایند «من الصحة صلاتها». بنابراین اگر ما قائل شویم که نماز غیرمکلّف صحیح است اما واجب نیست. مثل نماز شب که بچه در پیش پدر و مادر نماز شب بخواند. تمرین نیست اما استحباب را دارد. اما اگر بخواهد نماز شب بخواند و بگوییم وضوگرفتن برایت واجب نیست، این نمیشود. یا اگر بگوییم رکوع و سجده نمیخواهد، این نماز نیست. نماز مقدمات و مقارناتی دارد و بالاخره اوله التکبیر و آخره التسبیح. به بچه میگویند این نماز برایت مستحب است. اما به بچه بگویند سربرهنه هم نمازت صحیح است، رُفع القلم مربوط به این حرفها نیست بلکه مربوط به واجبات است. «رُفع القلم عن الصبی حتی یحتلم» میگوید تا بالغ نشدی نماز برایت واجب نیست اما اگر نماز بخوانی صحیح است و برای خودت عاقبت بخیری و ثواب دارد. آنچه برایش واجب است، اینست که باید وضو بگیرد و آنچه هم برایش واجب نیست، مثل نماز شب برای مکلف و غیرمکلف و یا نماز ظهر و عصر برای غیرمکلف. به او میگویند نماز بخوان و این نماز تمرینی نیست و نماز بخوان یعنی مقدمات را فراهم کن و ذی المقدمه را هم فراهم کن. اما اینکه بگویند سربرهنه بخواند، به مرحوم سید باید بگویند اگر بی وضو هم بخواند صحیح است برای اینکه تکلیف ندارد و این مسئله از عجایب حرف مرحوم سید است و به مرحوم سید میگوییم نماز برای مکلف واجب است و برای غیرمکلف مستحب است؛ بنابراین چه خوب است که دختر پیش مادر و مادر در پیش شوهر نماز شب بخوانند.
من تاکید کردم که این نماز شب را بخوانید، زیرا خیلی اهمیت دارد. مرحوم علامه طباطبائی میگفتند مرحوم قاضی در بازار نجف به من رسید و دست روی شانۀ من گذاشت و من برگشتم و دیدم مرحوم قاضی است. گفت عزیزم اگر دنیا میخواهی نماز شب و اگر آخرت میخواهی با نماز شب و اگر دنیا و آخرت میخواهی با نماز شب.
حال دختر در پیش پدر و مادر نماز شب میخواند و هرکاری که پدر و مادر انجام دادند این بچه هم انجام میدهد. حال ما بگوییم پدر و مادر باید مقدمات نماز را انجام دهند اما نمیشود گفت این بچه اگر سربرهنه نماز بخواند طوری نیست. اگر تمرینی باشد طوری نیست اما اگر به طور صحیح نماز میخواند، نماز سربرهنه برای زن نماز نیست. مثل اینکه کسی وضونگرفته نماز بخواند، نماز نیست؛ این بچه هم اگر وضونگرفته نماز بخواند، نماز نیست.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد