أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 38:
إذا انحصر ثوبه فی الحریر فإن كان مضطراً إلى لبسه لبرد أو غیره فلا بأس بالصلاة فیه، وإلا لزم نزعه وإن لم یكن له ساتر غیره فیصلی حینئذ عاریاً، و كذا إذا انحصر فی المیتة أو المغصوب أو الذهب، وكذا إذا انحصر فی غیر المأكول وأما إذا انحصر فی النجس فالأقوى جواز الصلاة فیه و إن لم یكن مضطراً إلى لبسه، والأحوط تكرارالصلاة، وكذا فی صورة الانحصار فی غیر المأكول فیصلی فیه ثم یصلی عاریاً.
اگر کسی مجبور باشد در لباس حریر با ابریشمی نماز بخواند و نتواند آن لباس را بکند و عریاناً نماز بخواند، معلوم است که میتواند در آن لباس نماز بخواند. همچنین در غیر حریر، مثل لباسی که از میته باشد یا از غیرمأکول باشد که سابقاً دربارهاش صحبت کردیم. قاعدۀ اضطرار به ما میگوید اگر مضطری در لباسی که نماز ندارد، نماز بخوانی، نماز صحیح است.
یک دفعه میتواند در لباسی که نماز ندارد، نماز نخواند. مثل اینکه میتواند لباس را بکند و عریاناً نماز بخواند. رفع ما اضطروا الیه در اینجا نداریم. لذا مسئلۀ مرحوم سید در اینجا یک مسئلهای است که چندین مرتبه در لباس مصلّی تکرار فرمودند و اینجا هم با یک سطر میشد مطلب را تمام کنند. اگر مضطر است در لباس حریر نماز بخواند، پس بخواند و رفع ما اضطروا الیه در اینجا هست. اگر جایی هست که میتواند با لباس حریر نماز نخواند یعنی لباس را درآورد و عریاناً نماز بخواند، رفع ما اضطروا الیه ندارد و باید عریانا نماز بخواند وسابقاً هم مرحوم سید طرز لباس عریان را مفصل فرمودهاند، لذا فرمایش ایشان در اینجا که تقریباً چهار پنج سطر از عروه را گرفته است، چهار پنج مرتبه فرمودند و اینجا هم اولا میتوانستند حواله دهند و بعد هم اگر نخواهند حواله دهند، بگویند اگر نمیتواند به جز لباس نماز بخواند، پس نماز بخواند و نمازش درست است و اگر میتواند نماز نخواند، مثلاً لباس دیگری دارد معلوم است و اگر ندارد، نماز عریان است که قبلاً گفته شده است.
مسئله 39:
إذا اضطر إلى لبس أحد الممنوعات من النجس وغیر المأكول والحریر والذهب والمیتة والمغصوب قدم النجس على الجمیع ثم غیرالمأكول ثم الذهب والحریر ویتخیر بینهما ثم المیتة، فیتأخر المغصوب عن الجمیع.
این مسئله از مسئلۀ قبل خیلی مشکلتر است. مسئلۀ قبل تکرار بود و مفصل بود و میشد با یک سطر تمام کرد اما این مسئله تکرار نیست و فرمایشی است که درست کردن آن خیلی مؤنه میخواهد و روایتی هم در مسئله نداریم.
مضطر است در لباسی که نماز ندارد، نماز بخواند. میفرمایند اول در لباس نجس نماز بخواند و اگر آن لباس نجس نیست، در لباس غیرالمأکول نماز بخواند، وگرنه در لباس حریر یا ذهب و اگر نه میته و یا مغصوب و اما مغصوب متأخر از همه است.
اول در لباس نجس نماز بخواند، و بعد در لباس غیرمأکول نماز بخواند و بعد در حریر و ذهب و بعد در میته و در آخر کار در لباس مغصوب.
در لباس مغصوب میتوان گفت حقالناس است و اجتناب از حق الناس مقدم بر همه چیز است. در باب نجاست نیز، دلیل داریم که اگر اضطرار داشت که در لباس نجس نماز بخواند، پس در لباس نجس نماز بخواند. اما ترتیبی که ایشان درست میکند با هیچ قاعدهای نمیسازد و آنچه انسان میفهمد اینست که اگر لباسهایی هست که نمیتوان در آن نماز خواند، در لباس غصبی نماز نخواند بلکه در لباس نجس یا غیرمأکول یا میته نماز بخواند. دلیلش هم اینست که اجتناب از حق الناس مقدم بر اجتناب از همه چیز است. لذا اگر مرحوم سید فرموده بودند لباسهایی دارد که در آن لباسها نمیتواند نماز بخواند، در لباس غصبی نماز نخواند بلکه در سایر لباسها نماز بخواند. و اما در ترتیبی که ایشان دارند که میفرمایند: «إذا اضطر إلى لبس أحد الممنوعات من النجس وغیر المأكول والحریر والذهب والمیتة والمغصوب قدم النجس على الجمیع ثم غیرالمأكول ثم الذهب والحریر ویتخیر بینهما ثم المیتة، فیتأخر المغصوب عن الجمیع»، روایت نداریم و قاعده هم نداریم. مثلاًلباس میته و لباس غیر مأکول اللحم هم دارد و مجبور است در یکی از این لباسها نماز بخواند. بنابراین در هرکدام که بخواهد نماز بخواند و اما اینکه بگوییم تا میته هست در مأکول لحم نماز نخواند، قاعده و روایتی نیست. بنابراین عرف میگوید مخیری. قاعدۀ کلی اینکه اگر میتوانی در لباسی که ممنوع است نماز نخوان. اگر مضطر شدی، در هر لباسی که میخواهی نماز بخوان. یا بگویند اگر میتوانی عریان بخوان و اگر نمیتوانی در یکی از این لباسها نماز بخوان. آنگاه مسئله با یک سطر تمام میشد و آن اینست که اگر مضطر باشی در لباسی نماز بخوانی، در هر لباسی که بخواهی، میتوانی نماز بخوانی و اما اگر دوران امر شد بین حق الناس و حق الله، بنابراین در حق الناس نخوان بلکه در حق الله نماز بخوان و در آخر اگر باز مجبوری، در لباس غصبی نماز بخوان.
مسئله اینست که:
إذا اضطر إلى لبس أحد الممنوعات من النجس وغیر المأكول والحریر والذهب والمیتة والمغصوب قدم النجس على الجمیع ثم غیرالمأكول ثم الذهب والحریر ویتخیر بینهما ثم المیتة، فیتأخر المغصوب عن الجمیع.
حال مضطر است که در یکی از این لباسها نماز بخواند. اول با لباس نجس نماز بخواند. اگر دَوران امر بین لباس نجس و نماز غیرمأکول لحم است، پس در لباس نجس نماز بخواند و اما اگر بین اینست که در لباس غصبی نماز بخواند و یا یکی از آن لباسها متأخر از همۀ اینهاست. دلیلش هم اینست که اجتناب از حق الناس مقدم بر حق الله است.
مرحوم سید در مسئله میفرمایند اول با لباس نجس نماز بخواند، بعد با لباس غیرمأکول لحم، وگرنه با لباس ذهب و حریر نماز بخواند و اگر مجبور شد با لباس غصبی نماز بخواند.
حرف اول و حرف آخر درست است. البته از نظر ما نجس و حریر تفاوتی ندارد. حال راجع به نجس بگویید اطلاق روایات میگوید اگر مضطر شدی به لباس نجس، بنابراین با لباس نجس نماز بخوان و اطلاقش میگوید خواه لباس دیگری داشته باش یا نداشته باش. در آخر کار هم بگوییم اذا دارالأمر بین غصبی و غیرغصبی باشد، غیرغصبی مقدم است و باید در لباس میته و حریر و غیرمأکول نماز بخوانی و در لباس غصبی نماز نخوانی. در آخر کار اگر باز مجبوری در لباس غصبی بخوانی. میتوان گفت برای اینکه اجتناب از حق الناس مقدم بر هر چیزی است. برای اینکه آنها حق الله است و این حق الناس است و نماز خواندن در میته یا نجسی که از خودش است مقدم است بر لباس غصبی که پیش اوست.
اول را با اطلاقات درست کنیم و آخر را با فقه درست کنیم و اجتناب از حق الناس مقدم بر همه چیز است. اما مابین آنها را نمیتوان درست کرد. آنگاه اینطور میشود که اگر اضطرار داشتی در هر لباسی میشود نماز خواند اما اگر دوران امر بین این بود که در لباس غصبی یا در لباس میته نماز بخواند، در میته نماز بخواند و در غصبی نخواند.
مسئله 41:
یجب تحصیل الساتر للصلاة ولو بإجارة أو شراء ولو كان بأزید من عوض المثل ما لم یجحف بماله ولم یضر بحاله، ویجب قبول الهبة أو العاریة مالم یكن فیه حرج، بل یجب الاستعارة والاستیهاب كذلك.
مسئله مشهوری هست که در همۀ رسالهها آمده و مرحوم سید هم در عروه آوردند و همۀ محشین هم فرمایش مرحوم سید را قبول کردند. در وضو گفتند، در غسل و در لباس و در سایر جاها گفتند. حال در اینجا فرمودند که میتواند لباسی بگیرد که پاک باشد و با آن نماز بخواند اما پول حسابی میخواهد. بنابراین اگر میتواند پول را بدهد. از امام صادق سوال میکنند که مثلاً باید هزار تومان بدهد اما شما میفرمایید اگر صد هزار هم هست، باید بدهد و نماز بخواند. حضرت میفرماید آنچه به دست میآورد بالاتر از صد هزار تومان است.
اما اگر نداشته باشد،رفع ما اضطروا الیه میگوید اگر نداری عریانا نماز بخوان و لازم نیست این پول را بدهی یا از خرج و مخارج زن و بچهات بدهی. اما اگر میتوانی پول دهی، هرچه میتوانی باید بدهی و نماز بخوانی. همچنین میتوانی به کسی رو بزنی و بگویی عبایت را به من بده و نماز بخوان. بنابراین باید این رو را بزنی مگر اینکه هتک حرمت و آبروریزی باشد. هرچه میتوانی پول بده الاّ اینکه برسد به جایی که شأن تو نباشد. هرچه میتوانی با اجاره و رو زدن لباس را تهیه کن مگر اینکه شأن تو نباشد. آنگاه اگر رسید به شأن و مقام و شخصیت، به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی، به دست آوردن شخصیت واجب نیست و اما از دست دادن شخصیت حرام است. ما طلبهها خیلی باید مواظب عمامه باشیم. این عمامه شخصیت دارد. این عمامه ارزش دارد به دنیا و آنچه در دنیاست و باید روی منبر و باید در گفتارمان مواظب عمامهمان باشیم. اگر توهینی به عمامۀ شود، ولو توهین ساده هم باشد، مسلّم باید نگوییم و باید به این منبر نرویم. لذا این مسئلۀ 41 در رسالهها راجع به وضو آمده و مرحوم سید هم در باب وضو آوردند و آقای بروجردی هم وقتی به مسئله میرسیدند این فرمایش را برای ما طلبهها داشتند. بنابراین باید مواظب شخصیت خودمان باشیم و گاهی باید شخصیت خودمان را فدا کنیم برای اینکه نماز صحیح بخوانیم.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد