أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
الخامس: لا یجوز دفن المیت فی المسجد إذا لم یکن مأمونا من التلویث بل مطلقا على الأحوط.
در مسجد نمیشود کسی را دفن کرد. اگر بدانیم که این میت متلاشی میشود و مسجد را نجس میکند و اگر ندانیم آیا متلاشی میشود یا نه و یا میدانیم که از اولیاء الله از متلاشی نمیشود، احتیاط اینست که کسی را در مسجد دفن نکنند.
این مسئله، مسئلۀ عجیبی از مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» است. برای اینکه مسجد وقف است و تصرف در وقف جایز نیست، و اگر مرده را در مسجد دفن کنند، تصرف در وقف است و تصرف در وقف هم جایز نیست. خواه متلاشی شود، که نود و نه درصد متلاشی میشوند. اگر یک یا دو روز بماند، بوی گندش بلند است و یا مثل بعضی از اولیاء الله که در اصفهان هم اتفاق افتاده است. یکی از علمای بزرگ به نام تفلیسی در وقتی که میخواستند خیابان چهارباغ را بیندازند. رضاشاه قبرستان را خویش زده بود تا خیابان درست کند و بعد از بیش از صد سال، مرحوم تفلیسی را تر و تازه درآوردند و مثل اینکه الان مرده است و حتی کفن مبارک هم تر و تازه بود. یا چند سال قبل که میخواستند در پیش قبر علامه مجلسی «رضواناللهتعالیعلیه» دفن کنند، قبر علامه مجلسی سوراخ شد و بدن مبارک علامه مجلسی تر و تازه و کفن تازه و مثل اینکه امروز دفن کردهاند. حال اگر بدانیم که متلاشی هم نمیشود اما باز جایز نیست کسی را در مسجد دفن کنیم. برای اینکه وقف است و تصرف در وقف جایز نیست، خواه متلاشی شود یا متلاشی نشود. حتی آنجاها که متلاشی هم شود و نجس کند طوری نیست. مثلاً صحن مسجد را وقف مسجدیت نکردند، یعنی به عبارت دیگر مثل خیلی از مساجد، صحن مسجد، مسجد نیست، بلکه شبستان و ایوانهای آن مسجد است اما صحن آن مسجد نیست. لذا بعضیها برای اینکه صحن هم مسجد باشد، صحن مسجد درست میکنند و راهروها و حوض و اطراف حوض و غیره را در وقف، مسجد نمیکنند؛ اما سکوها را مسجد میکنند. مانند مسجد امام و مسجد حکیم و مسجد سید و بالاخره مسجدهای بزرگ. بنابراین در مسجد که نمیشود، در اطراف مسجد هم که وقف برای نماز نشده و از لوازم مسجد است، اگر بخواهند مرده دفن کنند، تصرف در وقف است و تصرف در وقف جایز نیست. اصلاً اینگونه تصرفات هم عرفاً و هم شرعاً جایز نیست. لذا اگر الان بخواهند کسی را در مسجد حکیم یا مسجد سید یا مسجد امام دفن کنند، در آنجاها که وقف مسجدیت است، نمیشود و آنجاها هم که وقف مسجدیت نیست اما وقف مسجد شده و به عبارت دیگر وقف شده برای اینکه از بند و بیل مسجد باشد. مثلاً دالان مسجد یا راهرو مسجد یا قدری بالاتر دستشویی مسجد. مسجد صحن دارد و جا دارد و بخواهند کسی را دفن کنند، باز جایز نیست. هرکجای مسجد را حساب کنید، تصرف در وقف جایز نیست. مگر اینکه از اول مقبرهای درست کرده باشند. در مدرسه نیز همینطور است. اگر بخواهند کسی را در مدرسه هم دفن کنند، نمیشود. مدرسه وقف برای طلبههاست و برای اینکه آنجا رفت و آمد کنند و درس بخوانند. حال نمیشود در صحن مدرسه کسی را دفن کنند، زیرا تصرف در وقف است و تصرف در وقف جایز نیست. مگر اینکه استثنایی در کار باشد. مثلاً از اول واقف، اطاقی درست کند. مثل مرحوم آقای حجت همین کار را کرد. یعنی یکی از اطاقها را به عنوان قبر خودش ساخت و این اطاق حجره و مدرسه نیست بلکه وقف برای دفن شده است. اگر اینطور باشد، تصرف در وقف نیست. اصلاً در وقف قبرستان کوچکی برای خودشان درست کردند. اگر از اول اینطور باشد، وقف نیست که تصرف در وقف باشد و به عبارت دیگر وقف است برای اینکه در آنجا دفن شود. لذا مثلاً اگر میگوید من را فقط دفن کنید، حال اگر بخواهند رفیقش را هم دفن کنند، نمیشود. این دائرمدار وقفنامه است و هرچه در آن گفته شده باشد.
علی کل حالٍ در حرفهایی که من زدم، هیچ اختلافی نیست و نمیدانم مراد این حرف مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» چیست و اما اگر کسی بگوید در مسجد که شبستان هم هست. یعنی مسجد وقف شده برای نماز خواندن و اگر بخواهند امام جماعت را در شبستان دفن کنند، جایز نیست. جایز نبودنش از جهت وقفش نیست بلکه از جهت اینست که متلاشی میشود. معلوم است این را نه تنها مرحوم سید قبول دارد و نه فقیهی قبول دارد و مسلّم است که اگر بخواهند در مساجد اینگونه کارها را بکنند، جایز نیست. الاّ اینکه استثنایی پیدا شود و لازم شود بر حاکم شرع یا مجتهد جامع الشرایط اجازاتی دهد به عنوان ثانوی و اما به عنوان اولی نمیشود.
مرحوم سیّد فرمودند:
الخامس: لا یجوز دفن المیت فی المسجد إذا لم یکن مأمونا من التلویث بل مطلقا على الأحوط.
اما در این جملۀ مرحوم سید خواه مأمون باشد یا نباشد. باید بگویند: لایجوز دفن المیت فی المسجد لأن المسجد وقفٌ و لا یجوز التصرف بالوقف.
السادس: یستحب سبق الناس فی الدخول إلى المساجد، والتأخر عنهم فی الخروج منها.
زیاد در مسجد باشید. مسجد خانۀ خداست و اگر به عنوان مثال به شما اجازه دهند که یک شبانه روز مقام معظم رهبری باشی، شما چقدر خوشحالید. همین مقدار ما باید به مسجد اهمیت دهیم و مسجد پرجمعیت باشد. حتی دربارۀ پرجمعیت بودن روایات عجیبی هست که انسان متحیر میشود. انشاء الله در مسئلۀ جماعت میرسیم و صحبت میکنیم که این روایات با این همه ثوابها چطور باید معنا شود.
السابع: یستحب الاسراج فیه، وکنسه ، والابتداء فی دخوله بالرجل الیمنى ، وفی الخروج بالیسرى، وأن یتعاهد نعله تحفظا عن تنجیسه، وأن یستقبل القبلة، ویدعو ویحمد الله ویصلی على النبی ( صلى الله علیه وآله وسلم )، وأن یکون على طهارة.
مستحب است که مسجد را نظیف کنیم و برای مسجد چراغ درست کنیم و به عبارت دیگر مسجد را آباد کنیم.
الثامن: یستحب صلاة التحیة بعد الدخول، وهی رکعتان، ویجزی عنها الصلوات الواجبة أو المستحبة.
بالاخره وقتی وارد مسجد شدیم، مستحب است که دو رکعت نماز بخوانیم.
درجاتش عالیست، عالیتر، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی رسمشان بود که وقتی وارد مسجد اعظم برای درس میشدند، دو رکعت نماز میخواندند و بعد منبر میرفتند و این نماز تحیت در مسجد فوق العاده اهمیت دارد.
التاسع: یستحب التطیب ولبس الثیاب الفاخرة عند التوجه إلى المسجد.
وقتی میخواهیم وارد مسجد شویم، نظیف باشیم. لباسهای خوبمان را بپوشیم و عطر بزنیم و مواظب باشیم بدنمان بو ندهد و این خیلی لازم است. لذا وقتی وارد مسجد میشویم، مسجد بوی گل دهد.
العاشر: یستحب جعل المطهرة على باب المسجد.
این زیاد اتفاق میافتد و بد هم هست که دستشوییهای مسجد در مسجد است و باید جدا باشد.گرچه با کل شیء طاهر خیلی از چیزها درست میشود. به قول احمد آقای مقدس «رضواناللهتعالیعلیه» که آدم محتاطی بود، میگفت شارع مقدس با کل شیء طاهر خیلی نجاست به انسان میخوراند. حال اگر دستشوییها هم در مسجد باشد، زمین آن دستشویی و زمین مسجد و مثال اینها را مخصوصاً موقع باران، باید با کل شیء طاهر درست کرد. علی کل حال باید دستشوییهای مسجد خارج از مسجد باشد.
الحادی عشر: یکره تعلیة جدران المساجد، ورفع المنارة عن السطح، ونقشها بالصور غیر ذوات الارواح، وأن یجعل لجدرانها شرفاً، وأن یجعل لها محاریب داخلة.
در این باره صحبت کردیم و در قضیۀ کراهت و حرمت و مستحب و امثال اینها موارد تفاوت میکند. باید بگوییم در وضع فعلی نه تنها کراهت ندارد، بلکه تعظیم شعائر اسلامی است.
حرف آخر اینست که در مسجد باید نماز بخوانند و باید صدای بلندگو مزاحم دیگران نشود و اما گفتند اگر اذان باشد، ولو مزاحم دیگران باشد، طوری نیست. اما صدای گوشخراش که غیرمتعارف باشد، ظاهراً اشکال دارد. همینطور که بلندگو را در مسجد و حسینیه میگذارد و تا ساعت 9 و 10 مزاحم همسایههاست و این حرام است. بلندگو خوب است و یکی از نعمتها شده، اما برای مستمعین خوب است. بلندگو باید در مسجد باشد و اگر صدایش محله را بگیرد، حرام و زشت است. لذا مرحوم سیّد اذان را استثنا میکند و حتی میفرماید اشعار ولو اینکه برای مصیبت هم باشد یا موعظه هم باشد، باید نباشد و باید مزاحم همسایهها نباشیم.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد