عنوان: دریافت اجرت در قبال آموزش نماز واجب
شرح:

أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ يَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی يَفْقَهُوا قَوْلِي‏.

 

مسئله 35:

لایجوز ‏أخذ الاُجرة علی تعلیم «الحمد» والسورة، بل وکذا ‏ ‏علی تعلیم سائر الأجزاء الواجبة من الصلاة، والظاهر جواز أخذها علی تعلیم ‏ ‏المستحبّات.‏

اگر بخواهند به کسی نماز را یاد دهند و از او پول بگیرند، جایز نیست و آن پول هم أکل به حرام است و در ملکش وارد نمی­شود؛ و کسی هم که پول داده، کار حرامی کرده است. اما در أخذ أجرت در مستحبات؛ مثل اینکه کسی قرآن به دیگری یاد می­دهد و یا کسی قنوت نماز را یاد می­دهد، اگر اجرت بگیرد، مانعی ندارد.

این فرمایش مرحوم سیّد و این تفصیل، شاذ است. آنچه در میان أصحاب مشهور است، اینست که برای چیزهایی که قصد قربت می‌خواهد و تعبّدی است، چه واجب و چه مستحب باشد، اگر بخواهد اجرت بگیرد، جایز نیست؛ و اما اگر واجب نباشد، به معنای اینکه توصلی باشد و تعبّدی نباشد و قصد قربت در آنها لازم نباشد، مثل اجرت گرفتن برای آن واجب، حرام است. دلیلشان هم، دلیل واضحی است. می­فرمایند در تعبّدیات، چه واجب و چه مستحب، قصد قربت می­خواهیم و قصد قربت با گرفتن أجرت منافات دارد و کسی که پول می­گیرد نماز بخواند و کسی که پول می­گیرد قرآن یاد دهد، نمی­تواند قصد قربت کند؛ بنابراین آن عبادت تعبّدی باطل است؛ لذا در فقه ما مشهور شده که أخذ أجرت برای تعبّدیات و برای چیزهایی که قصد قربت می­خواهد جایز نیست؛ برای اینکه گرفتن أجرت با قصد قربت، منافات دارد و اگر قصد قربت کند، نمی­تواند اجرت بگیرد و اگر اجرت بگیرد، نمی­تواند قصد قربت کند؛ بنابراین عمل، باطل است. تفاوتی که مرحوم سید در اینجا گذاشته، هیچ وجهی ندارد. قول شاذی هم هست و مشهور در میان فقها که ادعای اجماع هم روی آن شده و دلیلش هم واضح است، اینکه پول گرفتن و قصد قربت با هم منافات دارد. اگر بخواهد قصد قربت کند، نمی­تواند پول بگیرد و اگر پول بگیرد، نمی­تواند قصد قربت کند. حال مستحب باشد، عمل باطل است و واجب هم باشد، باز عمل باطل است؛ لذا این فرمایش مرحوم سید در اینجا که بین مستحبات و واجبات فرق می­گذارند، تهافتی در دلیل است و هیچ وجهی برای آن دیده نمی­شود. دلیلش هم واضح است برای اینکه قربة الی الله با گرفتن پول با هم منافات دارد؛ لذا اگر نماز را یاد بدهد برای پول گرفتن، این جایز نیست؛ برای اینکه نمی­تواند قصد قربت کند، بنابراین عمل، باطل است. بعد از آن همه گفتند گاهی داعی، گرفتن پول است؛ و اما اگر داعی بر داعی شد، نه تنها جایز است بلکه همیشه سیره بر آن بوده است. به عنوان مثال نیابتاً به مکه می­رود. اول چیزی که هست اینکه باید محرم شود قربة الی الله؛ حال اگر مُحرم شود برای پولی که گرفته است، این احرام باطل است؛ و اما اگر مُحرم شود برای غیر، اما می­داند که احرام باید قصد قربت داشته باشد، لذا خیلی مواظب است و اهمیت می­دهد و مُحرم می­شود قربة الی الله. بعد هم مابقی اعمال حج را قربة الی الله به جا می­آورد. اما داعی بر این اعمال اینست که عمل به نیابت کند. اسمش را داعی بر داعی می­گذارند، یعنی پول گرفتن داعی شده برای اینکه نماز استیجاری بخواند. نماز استیجاری اینست که از اول بگوید نماز می­خوانم قربة الی الله؛ برای اینکه نماز متوقف بر قربة الی الله است، اما نماز گاهی برای خودش و گاهی برای غیر است. بعضیها که مقیّد به دین و مقید به حق الناس هستند، قربة الی الله او بالاتر از اینست که نماز را برای خود بخواند.

در مستحبات نیز چنین است. مثلاً گاهی از پول خودش به کربلا می­رود و از همان وقتی که شروع می­کند تا آخر که برمی­گردد قربة الی الله است. گاهی هم به او پول می­دهند و او را نایب می­کنند که یک کربلا به جا بیاورد. یعنی او را نیابت می­کنند در کربلای قربة الی الله. بنابراین او هم حتماً باید با قصد قربت به جا بیاورد و اگر چنین کرد، پول را بگیرد و نیابتش درست است و اما اگر قربة الی الله به جا نیاورد، کربلای غلط به جا آورده و نیابتش هم درست نیست. لذا می­گویند نماز دو قسم است؛ اول قصد القربة و بعد الله اکبر و بعد رکوع و سجده و تشهد و سلام. حال گاهی این نماز را برای خودش می­خواند، برای اینکه به بهشت رود و به جهنم نرود، نماز می­خواند و افعال را به جا می­آورد و با قصد قربت نماز می­خواند. گاهی نماز می­خواند برای غیر و در اینجا هم باید قصد قربت کند و اگر قصد قربت یا حمد و سوره نیامد، نماز باطل است و این نماز نمی­تواند نماز نیابتی باشد. نماز نیابتی یعنی آنچه قصد قربت کند. حج نیابتی مستحب هم اینست که از اول تا آخر، قصد قربت کند. اما گاهی خودش داعی برای اعمال است و گاهی دیگران است، برای اینکه مثلاً حج به ذمّۀ کسی است که نمی­تواند به مکه رود و این شخص هم نایب می­شود و حج او را به جا می‌آورد و اول چیزی که در باب حج هست، قربة الی الله؛ لذا پول گرفتن داعی می­شود برای اینکه حج یا نماز قربة الی الله به جا بیاورد؛ لذا حج نیابتی همیشه بوده است و در روایات ما هم زیاد آمده است. مثل اینکه می­گوید زیارت می­کنم برای خود و برای پدر و مادر و برای ذوی الحقوق و برای رفقا، قربة الی الله. یعنی قربة الی الله روی همه می­آید. اما گاهی فقط به فکر خودش است و می‌گوید زیارت می­کنم قربة الی الله و گاهی به فکر پدر و مادرش است و می­گوید این زیارت برای پدر و مادرم، قربة الی الله. به این داعی بر داعی می­گویند و این در مستحبات و واجبات می­آید و در پول گرفتن و در مجانی هم می­آید و در اینکه برای رفقایش حج به جا بیاورد و زیارت بخواند، می­آید و بالاخره برای همه چیز که قصد قربت می­خواهد، یا پول می­گیرد و یا نیت می­کند. اگر پول بگیرد، باید نماز با قصد قربت بخواند؛ لذا در همان نماز نیابتی اگر ریا کند، نمازش باطل است و اگر قصد خودش کند، نماز برای خودش است و اگر قصد غیر کند، نماز برای غیر است. قربة الی الله جزء نماز است و نماز نیابتی یعنی نماز با قصد قربت و حج نیابتی یعنی حج با قصد قربت و زیارت برای پدر و مادر و یا زیارت برای رفقایش هم با قصد قربت است و اگر ریا آمد، چه مستحب و چه واجب باشد، قصد قربت نیامده و مثل اینست که اصلاً نماز نخوانده است. به این داعی بر داعی می­گویند. یعنی گاهی داعی برای نماز، رفع تکلیف است. می­بیند که نماز برایش واجب است، لذا آن وجوب محرک می­شود که این نماز بخواند و بگوید «دو رکعت نماز به جا می­آورم قربة الی الله». آنگاه این نماز برای خودش می­شود. گاهی پول گرفته که نماز بخواند و مثلاً می­گوید نماز صبح به جا می­آورم قربة الی الله. در اولی می­گوید برای خودم و در دوم می­گوید برای کسی که از او پول گرفتم. دعاوی برای تعبدیات و برای چیزهایی که قصد قربت می­خواهد، مثل توصلیات است. همینطور که در توصلیات، اگر قصد قربت نکرد، عمل درست است، چه برای خودش و چه برای دیگران؛ در تعبدیات نیز نماز تعبدی واقع می­شود، چه برای خودش و چه برای دیگران. اگر قصد قربت نیامد، برای خودش باشد نماز باطل و برای دیگران هم باشد، نماز باطل است. این امر واضحی است، لذا در اجزاء نماز سابقاً خواندیم که اول جزء نماز، نیّت است. نیت هم اینست که نماز بخواند برای خدا.  گاهی هم پول می­گیرد برای امر توصلی. مثلاً به او می­گویند هزار تومان به تو می‌دهیم و امروز برای ما کار کن. این قصد قربت نمی­خواهد بلکه جدیت در کار می­خواهد و اگر جدیت کرد و خوب کار کرد برای گرفتن پول، این درست است؛ برای اینکه آنچه نیابت شده بود، آورده است. توصلی بوده و قصد قربت نمی­خواسته بلکه جدیت و کار خوب می­خواسته است. گاهی خوب کار می­کرد و ریاکاری می­کرد برای اینکه کارفرما ببیند که خوب کار می­کند و گاهی صاحب آن کار نیست اما برای اینکه کارگر است و باید به وظیفه­اش عمل کند، جدیت در کار می­کند اما نه قربة الی الله بلکه برای اینکه هرکه نائب در عمل شد، باید عمل را خوب انجام دهد. این قصد قربت نمی­خواهد، زیرا توصلی است. بنابراین در همۀ توصلیات قصد قربت کند، ثواب دارد و اگر قصد قربت نکند، ثواب ندارد اما واقع می­شود. در همۀ تعبدیات قصد قربت کند، واقع می­شود و اگر قصد قربت نکند، واقع نمی­شود. آنگاه این توصلی و تعبدی، گاهی برای گرفتن پول است و گاهی برای ترحم است و یا گاهی برای پدر و مادر یا خویشانش است.

مرحوم آقای داماد «رضوان­الله­تعالی­علیه» می­گفتند آشیخ غلامرضا، عالم یزدی بود که در سیر و سلوک به خیلی جاها رسید. ایشان خیلی نماز می­خواند. به آشیخ غلامرضا گفتیم شما که نماز قضا ندارید، چرا اینقدر نماز می­خوانید؟ ایشان گفته بود خاله‌ای داشتم که خوب نماز نمی­خواند و هرچه به او می­گفتیم فایده نداشت. حال مرده و شصت و سه سال نماز دارد و من تصمیم دارم شصت و سه سال نماز برای او بخوانم قربة الی الله.

گاهی اینطور است که پسر خوبی پیدا می­شود و می­بیند که پدرش خوب نماز نخوانده و پول به دیگری می­دهد و می­گوید برای پدرم نماز بخوان. این شخص هم چه پول به او بدهند و چه ندهند، وقتی نماز می­خواند، اول می­گوید قربة الی الله.

این خلاصۀ مسئله است و بعضی از قدماء و بزرگان، در مسئله گیرند و حتی دیدم بعضی از محشین بر عروه در مسئله گیرند. از یک طرف می­بینند که ما نماز استیجاری داریم و حج نیابتی داریم و امور هم دو قسم است، گاهی برای خود و گاهی برای دیگران است. از آن طرف هم می­بیند در تعبدیات قصد قربت می­خواهد. بنابراین در این ماندند به اندازه­ای که گفته اگر نماز را برای خودش بخواند، قربة الی الله می­­خواهد و اگر برای غیر بخواند، قربة الی الله نمی­خواهد. به قول عوام آمده سرمه در چشمم کند، اما کورش کرده است؛ و گفته نماز استیجاری، یعنی نماز بدون قربة الی الله.

مسئله، مسئلۀ واضحی است و اما نمی­دانم چه شده و مثل اینکه مرحوم سید در اینجا تفصیل می­گذارند بین واجب و مستحب و بعضیها هم فرق گذاشتند بین اعمال نیابتی و گفتند قصد قربت نمی­خواهد و همین مقدار که نماز را از اول تا آخر بخواند به نیابت غیر، همان کفایت می­کند. شاید همۀ اینها نزاع لفظی باشد و این قضیۀ داعی بر داعی مسئله را حل می­کند؛ لذا مشهور در میان اصحاب، بلکه اجماع است و شاذ است که کسی بگوید نماز نیابتی و حج نیابتی نداریم. بنابراین با آن تسلّم بین اصحاب، باید بگوییم نماز نیابتی داریم و نیابتی یعنی گرفتن پول. نماز خواندن هم یعنی اول قصد قربت و بعد هم الله اکبر. چطور اگر نگوید الله اکبر نماز باطل است، این هم اگر قصد قربت نکند، نماز باطل است؛ برای اینکه اول جزء نماز، نیت و قصد قربت است.

صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد