عنوان: 1- نمازگزار در رکعت سوم و چهارم می تواند یک حمد یا تسبیحات اربعه را بخواند 2- نکته‌ی اخلاقی
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

فصل [فیما یجب من القراءة فی غیر الاولیین] ‏

‏‏فی الرکعة الثالثة من المغرب و الأخیرتین من الظهرین و العشاء، یتخیّر بین ‏ ‏قراءة«الحمد» أو التسبیحات الأربعة،و هی:«سبحان اللّٰه و الحمد للّٰه‌ و لا إله إلّا ‏ اللّٰه و اللّٰه أکبر»، والأقوی إجزاء المرّة و الأحوط الثلاث و الأولی إضافة الاستغفار ‏ ‏إلیها، ولو بأن یقول: «اللهمّ اغفر لی» ومن لا یستطیع یأتی بالممکن منها،و إلّا ‏ ‏أتی بالذکر المطلق،و إن کان قادراً علی قراءة «الحمد» تعیّنت حینئذٍ.‏

‏تقریباً قول مشهور از قدماء و متأخرین و مشهور در میان رساله­های عملیه فعلاً همین است که در عروه آمده است؛ که در رکعت سوم و چهارم می­تواند یک حمد آهسته و بدون سوره بخواند؛ و همچنین می­تواند در رکعت سوم و چهارم، آهسته بگوید «سبحان الله والحمدلله ولا اله الاّ الله والله اکبر». استغفاری هم مستحب است که بعد از آن گفته شود. استغفار هم هرچه گفته شود و بعد هم الله اکبر بگوید و به رکوع رود. اما آنچه مشهور در میان عوام است و از بزرگان یاد گرفتند، اینست که سه مرتبه تسبیحات اربعه را بگوید و بعد هم استغفار را بگوید و بعد هم الله اکبر بگوید و به رکوع رود.

مسئله در میان خواص اولی و در میان عوام، سوم است و دو دسته روایت هم داریم. یک دسته صورت خواص را می­فرماید و یک دسته از روایات هم صورت عوام را می­فرماید. و برای هر دو روایات صحیح­السند و ظاهرالدلاله زیاد داریم.

معمولاً روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب 51 از باب قرائت نقل می­کند. از جملۀ آن روایات، صحیحه زراره عن أبی جعفر «سلام‌الله­علیه» است.

روایت 5 از باب 42 از ابواب قراءة فی الصلاة، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 109:

صحیحه عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا يُجْزِي مِنَ اَلْقَوْلِ فِي اَلرَّكْعَتَيْنِ اَلْأَخِيرَتَيْنِ قَالَ أَنْ تَقُولَ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ وَ تُكَبِّرُ وَ تَرْكَعُ .

نظیر این روایت در این باب زیاد است و می­گوید یک «سبحان الله والحمدلله الله و لا إله إلاّ الله والله اکبر» کفایت می­کند و استغفار هم نمی­خواهد و الله اکبرش هم که سابقاً صحبت کردیم که الله اکبر قبل رکوع و الله اکبر بعد سجدتین است و واجب است.

 

روایت 3 از باب 51 از ابواب قرائت، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 123:

عن أبی عبدالله علیه­السلام، صحیحة إبن عمران و صحیحة إبن حمزة قلت له: لِأَيِّ عِلَّةٍ صَارَ اَلتَّسْبِيحُ فِي اَلرَّكْعَتَيْنِ اَلْأَخِيرَتَيْنِ أَفْضَلَ مِنَ اَلْقِرَاءَةِ. ... قال: إنّما صَارَ اَلتَّسْبِيحُ أَفْضَلَ مِنَ اَلْقِرَاءَةِ فِي اَلْأَخِيرَتَيْنِ لِأَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا كَانَ فِي اَلْأَخِيرَتَيْنِ ذَكَرَ مَا رَأَى مِنْ عَظَمَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَدَهِشَ فَقَالَ «سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ  «فَلِذَلِكَ صَارَ اَلتَّسْبِيحُ أَفْضَلَ مِنَ اَلْقِرَاءَةِ.»

چرا سبحان الله والحمدلله افضل از خواندن یک حمد است!

علی کل حالٍ روایات صحیح­السند ظاهرالدلاله داریم در اینکه در رکعت سوم و چهارم می­تواند حمد بخواند یا یک تسبیحات اربعه بخواند و یا سه مرتبه بخواند. اگر حمد بخواند، بهتر است و اگر سبحان الله بگوید متابعت از رسول الله است و اگر سه مرتبه هم بگوید، معلوم است که أفضل فی الأفضل است و اگر استغفرالله بگوید، أفضل است؛ و چنانچه الله اکبر بگوید و به رکوع رود، خیلی خوب است.

خواص با این روایتها، اینچنین فتوا دادند. در رساله­های عملیه نیز چنین که گفتم، نوشته شده است. اختلافی هم در رساله­ها دیده نمی­شود؛ چنانچه در روایات هم دیده نمی­شود، الاّ بعضی از روایات سه تا را گفته و جمع بین روایات اقتضاء می­کند یکی واجب و سه تا سبحان الله والحمدلله، مستحب است.

 

روایت 1 از باب 51 از ابواب قرائت، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 122:

صحیحه زراره عن أبی عبدالله علیه­السلام: قال إذا کُنتَ إماماً کنت أو وحدک فقل: سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ -(ثَلاَثَ مَرَّاتٍ...)

استغفار را ندارد، اما به جای یک مرتبه، سه مرتبه گفته است. معلوم است که هرکسی که به اینگونه روایتها نگاه کند، می­گوید یک مرتبه واجب و سه مرتبه مستحب است. هرکه به این روایتها نگاه کند، می­گوید استغفار مستحب است. یا هرکه به این روایتها نگاه کند، می­گوید الله اکبر، مستحب است. تا اینجا را مراجع در رساله­ها دارند.

مرحوم صاحب جواهر در مسئله گیرند،و تقریباً ده ورق در این فتوای مشهور ظاهرالدلاله و صحیح السند، صحبت کردند که می‌گوید یک مرتبه و این با روایتی که می­گوید سه مرتبه، جمع عرفی دارد و اینکه یک مرتبه واجب، و سه مرتبه مستحب است. روایاتی که می­گوید بگو  «سبحان الله والحمدلله و لا إلا الاّ الله والله اکبر، فکبّر»، دلالت دارد بر اینکه استغفار مستحب است؛ و روایتی که می­گوید استغفار کن، با آن روایتی که می­گوید به رکوع برو، حمل ظاهر بر نصّ می­شود و حمل عرفی، اینکه استغفار، مستحب است. اما نمی­دانم چه شده که صاحب جواهر در مسئله لنگ است؛ لذا روایات شاذی از این طرف و آن طرف نقل کردند و در این روایتها نتوانستند جمع کنند و بالاخره رفتند روی این مسئله که باید سه مرتبه باشد و با استغفار باشد. حتی در بعضی از کلمات صاحب جواهر در این ده ورق می­فرماید باید «الله اکبر» هم باشد. می­بینند که نمی­شود و دوباره از کلامشان برمی­گردند و می‌فرمایند «الله اکبر» را نمی­خواهد و استغفار هم خوب است اما واجب نیست. بعضی از محشین بر عروه هم در اینجا می­گویند استغفار لازم است. مرحوم صاحب جواهر گاهی در این ده ورق می­گویند واجب است یا واجب نیست و روایتها را نقل، و حمل بر تقیه می­کنند. اما تقیه در اینجا معنا ندارد؛ الاّ اینکه تقیه­ای داریم که به آن تقیۀ صاحب حدائقی گفتند؛ درحالی که صاحب حدائق مرد ملاّ و متدینی بوده است، اما چون اخباری بوده، علما خیلی به او اعتنا ندارد؛ اما تقیۀ ایشان را قبول دارند.

می­فرمایند یک نوع تقیه داریم به نام تقیۀ صاحب حدائقی؛ و آن اینست که بعضی اوقات ائمۀ طاهرین، بین شیعه اختلاف می‌اندازد «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظاً لدماءکم»؛ برای اینکه یک دست نباشید و با هم اختلاف داشته باشید، آن اختلاف موجب شود که دشمن کاری با شما نداشته باشد؛ بنابراین این کار را بکنید. و اما صاحب جواهر، در اینجا، اسم تقیۀ صاحب حدائق را هم نمی­آورد و مرتب از این سطر به آن سطر و از این صفحه به آن صفحه می­روند و نمی­تواند جازم شود که چه کند. و صاحب جواهر گیر است در این مسئلۀ واضح و آسان در جمع بین روایات، که تقریباً در این اواخر یک نحو اجماعی روی آن هست؛ و در جمع بین روایات نیز گیر است.

خلاصۀ حرف اینست که در رکعت سوم و چهارم، آنچه از روایات می­فهمیم، یا یک حمد و یا یک «سبحان الله والحمدلله و لا إله الاّ الله والله اکبر» است. سه تا هم افضل است و گفتن «استغفرلله ربی و أتوب إلیه» افضل است و گفتن «الله اکبر» و رفتن به رکوع نیز افضل فی الأفضل است.

پس چرا شیخ المشایخ صاحب جواهر در این مسئلۀ آسان نتوانستند فتوا دهند و در ده ورق ان قلت داشتند و در آخر هم نتوانستند جازم شوند و در مسئله احتیاط می­کنند.

 

درس اخلاق:

ائمۀ طاهرین «سلام­الله­علیهم» و به عبارت دیگر عترت یعنی چهارده معصوم، به بعضی از چیزها خیلی اهمیت می­دادند، که قرآن هم به آن خیلی اهمیت می­دهد. در روایات ما هم، خیلی به آن اهمیت داده شده است. اول چیزی که چنین است، نماز است. نماز اول وقت، نماز با روح، نماز با طمأنینه، نماز با مستحبات و بالاخره نماز خداپسند. همۀ اهل بیت به این خیلی اهمیت دادند و قرآن خیلی به آن اهمیت می­دهد. اول معجزه از امیرالمؤمنین که به خوبی دلالت می­کند بر ولایت ایشان، مربوط به نماز است. ایشان را از خانۀ کعبه بیرون آوردند و همۀ مردم جمع بودند و امیرالمؤمنین را به پیغمبر اکرم دادند و چشمها را باز کرد و سلام کرد و قرآن خواند. (قَد أفلَحَ المُؤمنون* الذینَهُم فی صلاتِهِم خاشِعُون). هفت هشت تا معجزۀ خیلی بالا در این جمله هست. باید گفتار مثل همین معجزه­ها از اهم مطالب باشد، و اهمّ مطالب نماز اول وقت است و اهّم مطالب، اهمیت دادن به نماز و همچنین نماز مکالمه­ای و نماز با روح است.

شخصی آمد نزد امام صادق و استخاره کرد که مسافرت کند و استخاره­اش بد آمد. این شخص پا گذاشت روی استخاره و به مسافرت رفت. همین جا از شما تقاضا دارم که استخاره نکنید و یا کم استخاره کنید و در کارهای فوق العاده مهم استخاره کنید و اما اگر استخاره کردید، حتماً به استخاره عمل کنید.

استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی «رضوان­الله­تعالی­علیه» می­گفتند اگر کسی پا روی استخاره بگذارد، خذلان دارد.

قضیه اینست که این شخص پا روی استخاره گذاشت و به مسافرت رفت. در یکی از منزلها خسته شد و خوابش برد و نماز عشایش از بین رفت؛ اما مسافرت برایش خیلی خوب بود. آمد خدمت امام صادق «سلام­الله­علیه» و گفت یادتان هست پیش شما استخاره کردم و بد آمد و من روی استخاره پا گذاشتم و رفتم و در کارم فوق العاده موفق شدم و به هدف رسیدم.

آقا امام صادق «سلام­الله­علیه» به او گفتند یادت هست در فلان منزل خوابت برد و نماز عشایت قضا شد. امام صادق فرمودند اگر خدا تمام دنیا را به تو داده بود، جبران آن خسارت نمی­شد؛ (فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ* اَلَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاٰتِهِمْ سٰاهُونَ) ﴿الماعون‏، 4 و 5)؛ وای به کسی که سهل­انگار در نماز باشد. یعنی اول وقت مشغول کسب باشد. آن وقتها یادم هست که وقتی به مکه مشرف می­شدیم، می­دیدیم که سنّیها خیلی مقید بودند و ظهر و مغرب و عشا، همه تعطیل می­کردند؛ و اگر کسی اول وقت به دنبال کاری برود، به جای اینکه به دنبال نمازش برود؛ قرآن می­گوید وای به تو.

(وَیل) دو معنا دارد. یکی همین معنای ظاهری، یعنی وای به تو. امام صادق می­فرماید (ویل) مصداق دیگری هم دارد و چاهی در جهنم هست که به آن (وَیل) می­گویند.

حتی دیدم بعضی از طلبه­ها به جای اینکه با تواضع نماز بخوانند، تند نماز می­خواند و مثل اینکه کسی می­خواهد او را بگیرد. این تسامح در نماز است.

در روایات می­خوانیم وقتی مؤذن می­گفت «الله اکبر»، زنهای پیغمبر می­گفتند ما دیگر پیغمبر را نمی­شناختیم و پیغمبر ما را نمی‌شناخت و حالت دگرگونی برای ایشان پدید می­آمد.

دربارۀ امام حسن داریم که وقتی مؤذن می­گفت «الله اکبر»، ایشان نه تنها از قبل وضو گرفته بود، بلکه تزیین کرده بود و با «یا مُحسِن ُ قَد اتَاک َ المُسِیءُ» بود.

این «یا مُحسِن ُ قَد اتَاک َ المُسِیءُ» را خیلی از ائمۀ طاهرین نقل کردند.

مرحوم صدوق «رضوان­الله­تعالی­علیه» یک روایت نقل می­کند و هفده عقوبت برای کسی می­آورد که به نماز اهمیت ندهد. البته نماز می‌خواند اما تسامح و تساهل در نماز دارد و نماز اول وقت نمی­خواند. ما در قرآن در جایی نداریم که نماز بخوان الاّ یک جا؛ بلکه در همه جا می­فرماید اقامۀ نماز؛ و معنای اقامۀ نماز اینست که در وقت نماز همه چیز باید تعطیل باشد به جز نماز. اگر به جای اینکه نماز بخواند، کاسبی کند و یا به جای اینکه نماز بخواند، مباحثه کند و یا به جای اینکه نماز بخواند، ناهار بخورد؛ این اقامۀ نماز نکرده است؛ و قرآن می­فرماید: وای به کسی که اقامۀ نماز نکند؛ یعنی نماز اول وقت نخواند و به نماز اهمیت ندهد و نماز تسامحی و تساهلی بخواند و نماز تند و بدون تعقیب بخواند. در روایت داریم اگر کسی نماز بخواند و از خدا چیزی نخواهد، خدا به ملائکه می­گوید مثل اینکه این بنده احتیاجی به ما نداشت. من از همۀ شما تقاضا دارم به این نماز اول وقت، فوق العاده اهمیت دهید. من در میان بزرگان زیاد دیدم که در وقتی که ظهر می­شود، همه چیز تعطیل است به جز نماز. من در میان بزرگان زیاد دیدم که حتی اگر در درس هستند و ظهر شد، درس را تعطیل می­کنند. من زیاد در میان بزرگان دیدم که اگر اول وقت است، و امام جماعت نیست، در وسط راه در مسجدی می­روند و نماز اول وقت می­خوانند.

مرحوم آقای مشکینی «رضوان­الله­تعالی­علیه» مقیّد به نماز اول وقت بودند، و من از همۀ شما تقاضا دارم به این سیرۀ ائمۀ طاهرین «سلام­الله­علیهم» خیلی اهمیت دهید. در وقتی که شمشیر به فرق امیرالمؤمنین خورده بود و امام حسن آمدند؛ اول جمله­ای که امیرالمؤمنین گفتند این بود که «یا بُنی الصلاة الصلاة». او در خون می­غلطید و امام حسن نماز جماعت خواندند.

شما عزیزان روضه می­خوانید و در روضه­هایتان می­گویید راوی به امام حسین گفت اول ظهر است و می­خواهم با شما نماز بخوانم. حضرت تبسم کردند و خوشحال شدند و فرمودند خدا تو را از نمازگزاران حساب کند و امام حسین با اصحابش در وسط لشکر، نماز ظهر خواندند، درحالی که تیر مثل باران می­بارید.

خدا را قسم می­دهم به حق امام حسین «سلام­الله­علیه» حالی به همۀ ما عنایت کند که در وقت نماز، تلاطم درونی برایمان پیدا شود و حس کنیم که می­خواهیم در مقابل خدا بگوییم «الله اکبر».

صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد