عنوان: مکروهات نماز
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

دیروز عرض کردم مرحوم سیّد «رضوان­الله­تعالی­علیه» راجع به مکروهات نماز صحبت کردند. اول، بیست و پنج مکروه را شمرده­اند و بعد دوباره راجع به اینکه باید از نظر اخلاقی گناه نداشته باشیم تا نمازمان قبول شود، هفت هشت چیز را فرموده­اند و بعد هم فرمودند روایت صحیح­السند در این باره داریم. بنا شد امروز آن بیست و پنج مکروهی که ایشان فرمودند یادآور شوم، اما دیروز عرض کردم که برای همۀ این بیست و پنج موردی که ایشان فرمودند، روایت داریم اما روایاتی که در باب مکروهات است، بیش از هزار تاست که مرحوم صاحب وسائل و دیگران ذکر فرمودند؛ و این بیست و پنج مورد از باب مثال است. چیزی که دیروز عرض کردم، گفتم آخر این بیست و پنج مکروهی که ایشان نقل می­کنند، می­فرمایند باید حواسش در نماز باشد و حضور قلب داشته باشد. ما گفتیم آن بیست و چهار مورد هم برمی­گردد به همین مورد بیست و پنجمی، و همه مصادیق اینست که ما در نماز حضور قلب داشته باشیم. حال این بیست و پنج موردی که مرحوم سید در اینجا فرمودند از باب مثال است و الاّ نظیرش در روایات اهل بیت زیاد است و همه هم برمی‌گردد به یک مطلب و اینکه ما علاوه بر اینکه باطل و مفسد در نمازمان نباشد، و نمازمان صحیح باشد، باید در نماز حضور قلب هم داشته باشیم و الاّ اگر نماز حضور قلب نداشته باشد، این نماز قبول نیست. حتی روایت داریم که گاهی همۀ نماز قبول است وقتی که حضور قلب از اول تا آخر باشد؛ گاهی نصف آن قبول است وقتی حضور قلب در نصف آن باشد و بالاخره گاهی یک الله اکبر آن قبول است برای اینکه حضور قلب داشته و مابقی لقلقۀ لسان بوده است.

 

فصل: فی المکروهات فی الصلاة‏‏‏و هی امور:

الأوّل: الالتفات بالوجه قلیلاً، بل وبالعین وبالقلب.

التفات پیدا کند، یعنی مثلاً کسی در پیش اوست ببیند و یا اینکه سر را برنگرداند اما با چشم این طرف و آن طرف نگاه کند. همۀ اینها مکروه در نماز است.

اول چیزی که ایشان در اینها متذکر شدند اینست که ما از نظر ظاهر باید به این طرف و آن طرف نگاه نکنیم و از نظر دل هم باید اینطرف و آنطرف نرویم.

الثانی: العبث ‏ ‏باللحیة أو بغیرها کالید ونحوها.

با دستهایش بازی کند و یا با ریش یا زلفش بازی کند. یا اینکه با قلب توجه نداشته باشد و ولو اینکه نماز می­خواند لقلقۀ لسان است اما توجه به بازی کردن با چشم یا ریش یا دست یا پا و امثال اینهاست. مثل اینکه انگشت پاها را بلند و کوتاه کند.

الثالث: القران بین السورتین علی الأقوی،و إن ‏ ‏کان الأحوط الترک.

 سوم اینکه دو تا قل هو الله بخواند. سابقاً اگر یادتان باشد صحبت کردیم و گفتیم اگر به عنوان قرآن و به عنوان جزء نماز دو تا سوره بخواند، نماز باطل است برای اینکه نماز باید یک سوره داشته باشد. اما اگر به عنوان خواندن قرآن است، یکی به عنوان نماز و یکی به عنوان خواندن قرآن باشد، مشهور گفته بودند نماز باطل است و مرحوم سید فرموده بودند باطل نیست بلکه مکروه است و علی کل حال قران بین سورتین را سابقاً گفتیم و ما هم گفتیم نماز را باطل می­کند و مرحوم سید فرمودند مکروه است.

الرابع: عقص الرجل شعره،و هو جمعه وجعله فی وسط ‏ ‏الرأس وشدّه أو لیّه،وإدخال أطرافه فی اصوله،أو ظفره ولیّه علی الرأس، أو ‏ ‏ظفره وجعله کالکبّة فی مقدّم الرأس علی الجبهة،والأحوط ترک الکلّ، بل ‏یجب ترک الأخیر فی ظفر الشعر حال السجدة.

موهایش را روی سرش جمع کند و مثل امروز که جوانها بلکه همه سر تراشیدن در میان آنها دمُده شده و همه و حتی طلبه­ها موی سر دارند؛ حال اگر موی سر زیاد باشد که روی سرش جمع کند، مکروه است.

الخامس: نفخ موضع السجود. ‏

می­خواهد سجده کند و می­بیند گردآلود است و فوت کند. این مورد روایت دارد اما مرحوم سید باید فرموده باشند «و نفخ موضع السجود و نحوها»؛ برای اینکه فوت کردن مکروه است و اگر از آن دو حرف پیدا شود مهمل است و نماز را باطل می­کند بنا بر فتوای مرحوم سید؛ و ما گفتیم نماز باطل نیست برای اینکه مهمل کلام بیجا نیست بلکه لفظ بیجاست و لفظ بیجا غیر از کلام بیجاست. ولی علی کل حالٍ این فرمایش ایشان اختصاص به سجده ندارد بلکه باید فرموده باشند «النفخ فی الصلاة»، یعنی در نماز فوت کند. گاهی فوت می­کند که مگس برود و گاهی فوت می­کند که آشغالها از لباسش برود و گاهی هم فوت می­کند تا جای مهرش پاکیزه شود.

‏‏السادس: البصاق.

ششم انداختن تُف است. همۀ اینها روایت دارد و این تُف انداختن علاوه بر اینکه فعل قبیحی است که در نماز به جا بیاورد، حضور قلب را می­گیرد و باید توجه به تُف و جای تُف پیدا کند.

السابع: فرقعة الأصابع أی ‌نقضها.

اگر در نماز دستش را برهم بگذارد. به جای اینکه دو دست را در مقابل خدا و مؤدب روی پاها بگذارد، دست را هم می­گذارد و با دست هم رفته نماز می­خواند. این هم روایت دارد که خلاف ادب است و کراهت دارد.

الثامن: التمطّی.

التاسع: ‏‏‏التثاؤب.

العاشر: الأنین.

الحادی عشر: التأوّه.

یعنی آه و ناله در نماز و آخ گفتن در نماز و بالاخره نالیدن از درد در نماز، مخصوصاً اگر مریض است در وقت نشستن و در وقت ایستادن آه و ناله دارد. اگر ما سابقاً گفتیم نماز را باطل نمی­کند مرحوم سید گفتند اگر دو تا حرف هم از او پیدا شود اما مهمل باشد، نماز را باطل می­کند. ما گفتیم مهمل لفظ است و نه کلام و آنچه نماز را باطل می­کند کلام بیجاست و اما لفظ بیجا نماز را باطل نمی‌کند، اما این لفظ بیجا هرچه باشد مثل آه و ناله و امثال اینها.

الثانی عشر: مدافعة البول ‏والغائط، بل و الریح.

مثلاً دست پاچه است و حال ندارد تطهیر کند و وضو بگیرد و نماز بخواند و با همین حال دست پاچگی به نماز می­ایستد. این هم مکروه است برای اینکه به خودش ور می­رود تا خودش را نگه دارد و نماز را تمام کند و نماز برایش لقلقۀ لسان می­شود.

الثالث عشر: مدافعة النوم، ففی الصحیح: «لا تقم إلی ‏ ‏الصلاة متکاسلاً ولا متناعساً ولا متثاقلاً».

به عنوان مثال حال کسالت و نیمه خواب نماز می­خواند.

الرابع عشر: الامتخاط.

باید با نماز نشاط باشد اما نشاط ندارد و با حالت کسالت نماز می­خواند.

الخامس ‏عشر: الصفد فی القیام؛ أی‌الإقران بین القدمین معاً کأ نّهما فی قید.

در وقت ایستادن مستحب است دو تا پا به اندازه چهار انگشت فاصله باشد. اگر دو پا را بچسباند کراهت دارد. اما نمی­دانم چرا نفرمودند که مثلاً دو وجب یا یک وجب بین دو پا فاصله باشد، باز مکروه است. ایشان فاصلۀ یک وجب یا و دو وجب را نیاوردند اما در روایات ما فرمودند طرز ایستادن را و گفتند چهار انگشت فاصله باشد. کمتر از آن کراهت دارد و بیشتر آن هم کراهت دارد.

السادس ‏ ‏عشر: وضع الید علی الخاصرة.

در روایات آمده باید در مقابل خدا مؤدب بایستد. حال اگر دستها را روی سینه بگذارد، مکروه است و اگر دستها را به پشت ببندد، مکروه است و اگر دستها را جلو بگذارد، مکروه است و بالاخره آنچه مستحب است، اینکه دو تا دست باز و هر دو به پهلو چسبیده باشد. غیر از این هرچه باشد، مکروه است. مرحوم سید فقط همین وضع الید علی الخاصرة را فرمودند و اما مابقی در روایات آمده که باید دو تا دست مؤدبانه در مقابل خدا باشد و اگر غیرمؤدبانه باشد، مکروه است.

السابع عشر: تشبیک الأصابع.

اگر انگشتان را به هم بزند به طوری که انگشت شکن باشد. مثلاً گاهی مرتب با انگشتان بازی می‌کند و انگشتان هم صدا می‌کند و این مکروه است و در مقابل خدا یک نحو بشکن است.

و صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد