عنوان: نفاق و دورویی(2)
شرح:

أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنَ‏ الشَّيْطَانِ‏ الرَّجِيم‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

 

اَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ رَبِّ‌ العالَمينَ وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ‌ عَلی ‌خَيرِ خَلقِهِ‌ اشْرَفِ‌ بَرِيَّتِهِ‌ ابِي‌الْقاسِمِ‌ مُحَمَّدٍ صَلَّی ‌اللهُ‌ عَلَيهِ‌ وَ عَلی آلِهِ‌ الطَّيّبينَ‌ الطّاهِرينَ‌ وَ عَلي‌ جَميعِ‌ الأَنبِيآءِ‌ وَ المُرسَلينَ‌ سِيَّما بَقِيَّةِ اللهِ‌ فِی ‌الأَرَضينَ وَ لَعْنَةُ اللهِ‌ عَلی ‌أعْدآئِهِمْ‌ أجْمَعينَ‌.

 

خدا توفیق عبادت و بندگی و ترک معصیت، همیشه و مخصوصاً در ماه مبارک رمضان به همۀ شما عنایت کند. اظهار ارادت کنید خدمت امام زمان با سه صلوات.

دیروز راجع به صفت رذیلۀ نفاق و دروغ و تقلب مقداری صحبت کردم و بحث ناقص ماند و بنا شد امروز درباره‌اش صحبت کنم.

عرض کردم دروغ و تقلّب و نفاق و دورویی گناهش خیلی بزرگ است. گناه به اندازه‌ای بزرگ است که در روز قیامت اگر توبه نکرده باشد و از دنیا رفته باشد، به پشت وارد محشر می‌شود. یعنی سر او به جای اینکه به رو باشد به پشت است و رسواست و در پیشانی او نوشته شده منافق و متقلب و دروغگو. گناه به اندازه‌ای بزرگ است که در روایات می‌خوانیم و همۀ شما هم شنیده‌اید که دروغگو دشمن خداست. در روایات می‌خوانیم اگر کسی دروغی بگوید، بوی گندی از دهانش بیرون می‌آید. آن ملائکه‌ای که اطرافش هستند و من جمله کاتب‌ها، رقیب و عتید از بوی گند او متعفّن و متعضی می‌شود و لعنت می‌کنند به او که دروغ گفته است. یعنی دهانش به واسطۀ این دروغ، متعفّن است و این دروغ هم بوی گندی دارد که ملائکه متأذی می‌شوند.[1] نظیر این در روایات ما زیاد است. دیروز می‌گفتم اگر برای گناه دروغ هیچ نداشتیم به جز اینکه خدا بت پرستی و دروغگویی را پیش هم گذاشته و از آن نهی کرده است، بس بود:

«فَاجْتَنِبُوا اَلرِّجْسَ مِنَ اَلْأَوْثٰانِ وَ اِجْتَنِبُوا قَوْلَ اَلزُّورِ»[2]

دو چیز باید نباشد، یکی بت پرستی و یکی هم دروغ گفتن. این نفاق و تقلّب و دروغ را منقسم کردم به اقسامی و چهار قسم آن را دیروز گفتم.

یکی نفاق واقعی؛ آنکه عقیده ندارد و به آن خلاف عقیده می‌گویند. یکی هم نفاق ریایی؛ آنکه عقیده دارد اما بر طبق عقیده عمل نمی‌کند. قسم سوم بدعت‌گذار است. یا کسانی که اطراف آن شیاد و متقلّب را می‌گیرند و بدعت‌ها را پخش می‌کنند و تقلّب‌ها را قبول می‌کنند. چهارم؛ آدم تهمت زن است، که معمولاً حرف‌های نمام و سخن‌چینها دروغ است، برای اینکه بین دو نفر را بر هم بزنند، حرف‌هایی را می‌زنند که بعضی راست و بعضی دروغ است و به آن تهمت می‌گوییم. یعنی چیزی که نیست، آنها می‌گویند و گفتم گناهش به اندازه‌ای است که یک تلّ چرک و خون در صف محشر برای او می‌شود. روی ین تل چرک و خون باید جوابگو باشد که چرا دروغ گفتی و چرا نمام و سخن چینی کردی و چرا دو به هم زنی کردی! گناه به اندازه‌ای بزرگ است که خدا می‌فرماید از آدم کشی هم بزرگتر است:

«وَ اَلْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ اَلْقَتْلِ»[3]

من تقاضا دارم اینها دردهای اجتماعی است که الان هست و همه و مخصوصاً جوان‌ها باید مبرّای از اینگونه حرف‌ها باشند.

راجع به این چهار قسم، صحبت کردم، البته به صورت فشرده بود. اینها صحبت‌های زیادی دارد و آنچه توانستم به طور فشرده بگویم، گفتم.

قسمت پنجم از دروغ، تظاهر و دورو بودن است. در رو اظهار ارادت می‌کند درحالی که ارادت ندارد. در رو حسابی اظهار دوستی می‌کند درحالی که دوستی را ندارد. حتی بسیاری از بزرگان می‌گویند این تعارف‌های ما تظاهر و نفاق و دروغ است. همین سلامٌ علیکم هم دروغ است؛ برای اینکه معنای سلام اینست که من دوست تو هستم و او هم می‌گوید من هم صددرصد دوست تو هستم. من مدافع آبرو و عرض و مال و جان تو هستم. بعد می‌گوید حال شما چطور است و او هم می‌گوید ارادتمند شما هستم. یعنی من پشت سر شما غیبت نمی‌کنم، بلکه اگر غیبت کردند، مدافع هستم و حسابی از شما دفاع می‌کنم. من حافظ مال شما هستم و به شما ارادت دارم و شما محبوب من هستی و مال شما مثل مال من است، پس مالتان را حفظ می‌کنم. من محافظ ناموس شما هستم. این تعارفی است که بین همۀ ما هست. حال کسی که می‌گوید سلامٌ علیکم، ارادتمند شما هستم، اما پشت سر او هم غیبت کند، این نفاق و دروغ و تقلب و حقه بازی است. کسی که گرم می‌گیرد که من چاکر و نوکر شما هستم، اما مال او را هم می‌خورد و به ناموسش هم نگاه می‌کند و العیاذبالله خیانت هم می‌کند؛ چه دروغی بالاتر از این!

ما باید با صفا باشیم و الاّ چوبش را حسابی می‌خوریم. ما باید با صداقت باشیم و الاّ چوبش را می‌خوریم. ما باید با صمیمیت باشیم. همۀ ما یک‌دست، در مقابل کسانی که مانند صهیونیست‌ها می‌خواهند ما را زمین بزنند: ، «کلٌ یدٌ علی ماسواهم». ما باید چنین باشیم و الاّ اگر حساب دورویی جلو آمد، تظاهر است و این تظاهر در جامعۀ ما زیاد است. حتی می‌رسد به اینجا که بین زن و شوهر هم تظاهر است، درحالی که زن و شوهر باید با هم یکی باشند. به قول قرآن: «هُنَّ لِبٰاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبٰاسٌ لَهُنَّ»[4]؛ زن لباس برای مرد و مرد لباس برای زن است و باید محافظ صددرصد یکدیگر باشند اما با هم تظاهر و نفاق دارند و اظهار محبت می‌کنند در حالی‌که دروغ می‌گویند. اظهار صداقت می‌کنند درحالی که العیاذبالله با دیگران هم رفیق هستند! این گناهش خیلی بزرگ است. یک آقا و خانم اینگونه، در روز قیامت وارونه وارد صف محشر می‌شوند و باید به جهنم روند تا آتش جهنم او را راست و درست کند و این سال‌ها طول می‌کشد. شیعه بهشتی است و نمی‌شود که شیعه به بهشت نرود، اما این وارونگی باید صاف شود، آنوقت به بهشت برود و الاّ تا وارونه باشد، نمی‌شود. خانمی که دوست غیرشوهر و آقایی که دوست غیر زنش دارد، وارونه وارد صف محشر می‌شوند و به آنها می‌گویند ای متقلّب و حقه‌باز و دورو و متظاهر، چرا با شوهر یا با خانمت چنین کردی! حتی به راستی جدا باید اقتصاد زن اقتصاد شوهر و اقتصاد شوهر اقتصاد زن باشد، اما کار می‌رسد به آنجا که زن از جیب شوهرش دزدی می‌کند و بعد می‌خواهد درستش کند یا مرد با زنش چه حقه بازی‌هایی دارد.

بنابراین ما باید صداقت داشته باشیم. در مقابل این پنج قسم دروغی که گفتم، پنج قسم صداقت و صمیمیت و رفاقت است. ما باید با همه و مخصوصاً زن راجع به شوهر و شوهر راجع به زن و بچه‌ها راجع به پدر و مادر، صادق باشیم. می‌گفت من علاوه بر اینکه با پسرم، پدر و پسر هستیم، رفیق هستم. تظاهر نیست، بلکه صفا و صداقت و صمیمیت هست و اگر نباشد، لنگیم. هم دنیای ما لنگ است برای اینکه خدا آدم دروغگو را دوست ندارد و دست عنایت خدا روی سرمان نیست و به اینجاها می‌رسد که رسیده‌ایم و چاره‌ای هم نداریم و به قول امیرالمؤمنین هرچه دعا کنیم باز هم «فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ». امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند:

«لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ [أَشْرَارُكُمْ‏] شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ»[5]

وقتی در ملتی امر به معروف و نهی از منکر نباشد، بدها بر سر خوب‌ها مسلّط می‌شوند و خوب‌ها دعا می‌کنند اما دعایشان مستجاب نمی‌شود. من از همۀ شما و مخصوصاً خانم‌ها و آقایان تقاضا دارم که این صداقت و صمیمیت و صفا را داشته باشید. اگر نباشد، خیلی بد است.

قسم ششم از دروغ مربوط به مال مردم و ناموس مردم و آبروی مردم است. این گناهش خیلی بزرگ است. انسان یک دفعه دزدی می‌کند و باید دستش را قطع ، اما یک دفعه تقلب و حقه بازی در کسبش می‌کند و غش در معامله و گرانفروشی دارد.

در روایات می‌خوانیم آقای کاسب و تاجر باید تجارت کند و هروقت به اندازۀ خرج زن و بچه‌اش شد، آنگاه هرچه می‌فروشد به اندازۀ خرید باشد و چیزی روی آن نگذارد.[6]

حال اگر کسی با مردم تقلب کند و دروغ بگوید، دروغ روی کسب، بی‌برکتی می‌آورد. یک دفعه خیلی پولدار می‌شود اما ناگهان پسرش هروئینی می‌شود و هم مرد را می‌کشد و هم مالش را می‌خورد. بی‌برکتی یک دفعه اینطور است که ورشکسته می‌شود اما یک دفعه با چشم و هم‌چشمی دلش می‌خواهد خانه‌اش مثل خانۀ همسایه باشد و خانۀ خوب خودش را می‌فروشد و چندین میلیارد صرف خانه‌اش می‌کند تا مثل خانۀ همسایه شود. به این بی‌برکتی می‌گویند. در روایت داریم در دورۀ آخر زمان، زمین پول مردم را می‌خورد، برای اینکه خمس و زکات نمی‌دهند.

من از همۀ شما تقاضا دارم در کسبتان باانصاف باشید و دروغ نگویید و در کسبتان حقه‌بازی نکنید. کسبتان زیر و رو نداشته باشد. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» رد می‌شدند و دیدند میوه فروشی میوه‌هایش زرق و برقی داشت. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» جلو رفتند و دست زدند زیر میوه‌ها و دیدند زیر و رو دارد و باران آمده روی میوه‌ها را تر کرده و زرق و برق دارد. حضرت فرمودند تو که مسلمانی چرا زیر و رو داری؟ گفت یا رسول الله به خدا من نکردم بلکه باران آمد و اینطور شد. حضرت فرمودند فلانی! «مَنْ‏ غَشَّنَا فَلَيْسَ مِنَّا»؛ هرکسی غش در معامله کند، از ما نیست.[7] الان مسلمان است، اما روز قیامت آدم متقلّب یا در صف یهودی‌ها یا در صف نصرانی‌هاست.

اگر انسان مردم را فریب دهد؛ فریب سیاسی باشد یا اجتماعی یا خانوادگی باشد و هرچه باشد، ناپسند است.

زنی با بچه‌اش آمد خدمت پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و مسئله داشت. پیغمبر اکرم مسئلۀ او را گفتند و وقتی خواست برود، بچه نمی‌آمد. زن مشتش را پر کرد، یعنی چیزی در مشت دارم، بیا تا به تو بدهم. پیغمبر فرمودند چرا بچه را گول می‌زنی. تو که در دستت چیزی نیست.

غزالی می‌گوید پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» دیدند که شتربانی یک دسته علف در دست دارد و جلوی شتر گرفته و او را اینطور می‌کشاند. پیغمبر فرمودند تو مسلمان هستی و نباید کسی را گول بزنی، حتی شترت را.

پس ما باید باصفا باشیم. اگر می‌خواهیم دنیا داشته باشیم، باید با صداقت باشیم. الان اگر کسی صددرصد صداقت داشته باشد، زندگی برایش مشکل می‌شود. رسیده به اینجا که همه دروغ می‌گویند. اگر انسان یک جنس صددرصد حقیقی بخواهد، مثلاً یک چای بخواهد، کجا می‌توان یک چای یا روغنی پیدا کرد که تقلب در آن نباشد؟

گناه تقلب خیلی بزرگ است و یکی از آثارش بی‌برکتی است. پیغمبر اکرم می‌فرمود وقتی جامعه دروغگو شد، نه عمرشان و نه مالشان و نه اولادشان برکت ندارد.[8] مثلاً پسرش است اما دشمنش شده است. حتی بعضی اوقات نفرین هم می‌کند که این پیرمرد بمیرد و مالش به من برسد. بالاخره خیلی از مردم با هم دشمن هستند و به هم دروغ می‌گویند و صداقت ندارند؛ لذا وقتی دروغ و تقلب و حقه‌بازی و دورویی جلو بیاید، پیغمبر اکرم می‌فرمود مال و عمرش و اولادش بی‌برکت است. خودش هم هشتاد سال عمر می‌کند در حالی که برای آخرتش هیچ کاری نکرده است و حتی رسیده به آنجا که هشتاد سال دارد، اما تا حال یک ریال خمس نداده است. کمک به فقرا هم در زندگی او نیست. حال چه بی‌برکتی بدتر از این!

و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته



[1]. ر.ک: جامع الاخبار، ص 148؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص 357.

[2]. الحج، 30: «پس، از پليدىِ بت‌ها دورى كنيد، و از گفتار باطل اجتناب ورزيد.»

[3]. البقره، 191: «فتنه، از قتل بدتر است.»

[4]. البقره، 187: «آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد.»

[5]. نهج البلاغه، نامه 47.

[6]. ر.ک: الکافی، ج 5، ص 154.

[7]. ر.ک: قوت القلوب، ج 2، ص 451.

[8]. ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 7.