أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجیم
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلّیاللهعلیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
روایت امروز از امام حسین«سلاماللهعلیه» یک سرمشق مفصل برای همۀ ما در زندگی است و اگر این سرمشق را از امام حسین بیاموزیم، خیر دنیا و آخرت داریم.
امام حسین«سلاماللهعلیه» بعد از آنکه هیچ کسی را نداشت، باز هم به خاطر اینکه دلش برای این مردم میسوخت، برای تبلیغ به میدان آمد و هرچه گفت فایدهای نکرد. امام حسین«سلاماللهعلیه» یک جمله دارد؛ میفرماید میدانید چرا فایده ندارد و جاذبۀ من شما را نمیگیرد؟ زیرا:
«مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَام»[1]
شکمهای شما از حرام پر شده است. چون حرام در شکمهای شماست، جاذبۀ من نمیتواند شما را بگیرد.
وقتی این جمله تمام شد، سنگ به پیشانی ایشان زدند. بعد حضرت آمد پشت خیام حرم و زینب«سلاماللهعلیها» را خواست. زینب آمد و گفت عزیزم مگر برای تبلیغ نرفته بودی؟ مگر نگفتی؟ فرمود گفتم. هم خودم را معرفی کردم و هم گفتم و هم روضه خواندم، اما فایده ندارد. باز همان جمله را اینجا به زینبش گفت که زینبم! شکمهایشان از حرام پر شده و شیطان بر سرشان مسلط شده و حرف من در آنها تأثیر نکرد.
«اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ»
حرامخوری، هرچه باشد: گاهی العیاذبالله رباخواری است و گاهی اجحاف و مال مردمخوری است و گاهی ظلم است و گاهی در ادارهها کمکاری و بیکاری و رشوهخواری است و حتی گرانفروشی؛ اینها اگر غذا شود، برای خودش و برای زن و بچهاش تأثیر عجیبی دارد.
مال حرام تأثیرهای عجیبی دارد؛ اوّل آنکه دل را سیاه میکند. وقتی دل را سیاه کرد، مراتبی پیدا میکند. گاهی حال عبادت ندارد، بلکه تمایل به معصیت دارد. این اثر اول سیاهی دل است. آنگاه نماز برایش سنگین است و دادن خمس و رسیدگی به فقرا برایش مشکل است. اما گناه کردن مثل غیبت کردن و گوش دادن به موسیقی برایش لذت بخش است.
مرتبۀ دوم اینست که حرف حق در او تأثیر ندارد. حرف هرکه باشد؛ روحانی باشد یا مرجع باشد یا سخن امام حسین«سلاماللهعلیه» باشد؛ حرف حق در او تأثیر ندارد و حتی نه تنها تأثیر نمیکند بلکه مسخره میکند. همین که گفتم وقتی امام حسین آمدند و تصرف ولایی کردند و همه را ساکت کردند و برایشان منبر رفتند. اول خودشان معرفی کردند و بعد هم خیلی نصیحت کردند و بعد هم روضه خواندند. وقتی ولایت تکوینی را از آنها برداشتند، هوچیگری شروع شد. بعد هم به پیشانی امام سنگ زدند و پیشانی امام را شکستند. حرف حق ولو از امام حسین«سلاماللهعلیه» باشد، جاذبۀ امام حسین نمیتواند کسی را بگیرد که پرورش شده از حرام است.
مرتبۀ سوم آنست که آدمکشی میکند و حتی حاضر است امام حسین«سلاماللهعلیه» را بکشد. خدا نکند دل سیاه شود. قرآن میفرماید: »فَوَيْلٌ لِلْقٰاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اَللّٰهِ»[3]؛ وای به دلی که در اثر معصیت، سیاه شده است. در روایات هم داریم که مواظب باشید که دلتان سیاه نشود. در روایات میخوانیم اگر یک گناه کند، نقطۀ سیاهی در دل پیدا میشود و اگر توبه نکند، آن نقطه زیاد میشود تا کم کم دل را میگیرد. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَدا»؛ این رستگار نمیشود.
اگر قساوت همۀ دل را گرفت: «فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَدا».
این یک اثر راجع به مال حرام است.
اثر دیگر که این هم خیلی حسرت و ندامت دارد، قرآن میفرماید کسانی که مال مردم را خوردند، به صف محشر میآیند. اعمال خوبی دارند. نماز خوانده و نماز شب خوانده و مکه رفته و زیارت کربلا رفته و اما اعمالش را میگیرند و به بستانکار میدهند. در آنجا بستانکار خیلی خوشحال میشود. اعمالش را هم ارزان میفروشد. مثلاً یک حج و کربلای او را میدهند برای هزار تومان یا برای یک میلیون تومان. بالاخره همۀ اعمالش را به بستانکار میدهند. قرآن میفرماید:
«وَ قَدِمْنٰا إِلىٰ مٰا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنٰاهُ هَبٰاءً مَنْثُوراً»[5]
امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند والله اعمالش خیلی نورانی و عالیست؛ مثلاً کربلا رفته و مکه رفته و نماز جماعت خوانده، اما همۀ اعمالش بر اثر حرام نابود میشود. همۀ اعمال را به بستانکار میدهند. آنگاه گاهی تمام میشود و سر این بیکلاه میماند و به جهنم میرود. اما گاهی بدهکاری او بیشتر است و آنوقت گناه بستانکار را در نامۀ عمل این میآورند. آنگاه جهنم روی جهنم میشود. بستانکار نجات پیدا میکند و این بدهکار، باید به جهنم برود و این خیلی حسرت و ندامت دارد.
حرف سومی که راجع به مال حرام است، اینست که به راستی اگر اجتناب از حرام کنیم، ثواب زیادی دارد. حتی مثلاً در روایات میخوانیم:
«تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً»[7]
انسان اگر از یک لقمۀ حرام اجتناب کند، خدا ثواب دو هزار رکعت نماز در نامۀ عملش مینویسد. بعضی اوقات همۀ گناهانش آمرزیده میشود، «يُبَدِّلُ اَللّٰهُ سَيِّئٰاتِهِمْ حَسَنٰاتٍ»[8]. اینکه حرام جلو بیاید و نخورد. حرام جلو بیاید اما نگیرد. اجتناب از حرام خیلی ثواب دارد و ثوابی بالاتر از اجتناب از حرام نداریم. از آن طرف نیز حرامخوری بسیار خطرناک است و اما حلالخوری و اجتناب از حرام، ثوابش خیلی بالاست. البته مشکل است اما لازمتر از همه چیز است. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند:
«مُجَادَلَةُ السُّيُوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَال»[9]
شمشیر بازی یعنی جنگ، آسانتر از اینست که انسان بتواند حلالخور شود.
من خیال میکنم این جملۀ امروز امام حسین«سلاماللهعلیه» از بهترین جملات امام حسین«سلاماللهعلیه» است. یک سرمشق در زندگی برای همۀ ماست. البته گفتم مشکل است، مخصوصاً در زمان ما مشکل است که انسان حلال بخورد، با این اوضاعی که برایمان جلو آمده است. اما لازمتر از همه چیز است. اما بدانید که یک دفعه یک لقمۀ حرام، مصیبتها بار میآورد.
میگویند علامه مجلسی اول در مسجد جامع نماز میخوانده و شیخالاسلام بوده است. مجلسی دوم که افتخاری برای عالم تشیع شد، به دعای همین مجلسی اول بود. ایشان یک بچۀ چند ساله بوده و همراه پدرش به مسجد جامع آمده که نماز بخواند. پدر در محراب رفت و این بچه هنوز نماز شروع نشده بود، سقا مشک آب را گذاشت که به نماز برود و این آقا سوزنی پیدا کرد و در این مشک آب فرو کرد. این آب بنا به جستن کرد و بچه هم لذت میبرد و مردم هم میخندیدند. به علامه مجلسی اول گفتند پسرت امروز دسته گلی به آب داد. خیلی ناراحت شد و نزد مادرش آمد و گفت از طرف من هیچ اشکالی نیست. از نظر لقمه حلال و از نظر پرورش این غذا، حلال و دعا و ثنا و همه چیز درست است و این تقصیر شماست. شما چه کردید؟ زن گفت وقتی آبستن این بچه بودم رفتم خانۀ همسایه و درخت اناری بود. من خیال کردم ترش است و نتوانستم از آن بگذرم و سوزن زیر گلویم را در این انار فرو کردم و مکیدم و دیدم شیرین است و بعد رها کردم. میگویند سوزن مادر و مکیدن او اثر گذاشت روی علامه مجلسی که سوزن را در مشک آب سقا فرو کرد.
روایت و تجربه همین را میگوید و بالاخره قرآن همین را میگوید، اما از همه که بگذریم این روایتی که خیلی مثل امام حسین«سلاماللهعلیه» لطیف است، همین را میگوید که: «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَام»؛ زینبم حرام شکمهایشان را پر کرده و شیطان بر سرشان مسلط شده است و این اثر چهارمی است که امام حسین«سلاماللهعلیه» میگوید که اگر حرام شکم را پر کند، شیطان مسلط بر سرش میشود و اگر شیطان مسلط شود، هرچه از دستش برآید انجام میهد. حتی میرسد به آنجا که امام حسین را میکشد.
و صلّیالله علی محمّد وَ آل محمّد
[1]. بحارالأنوار، ج 45، ص 8: «زیرا شکمهایتان از حرام پر شده.»
[2]. المجادله، 19: «شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است.»
[3]. زمر، 22: «پس وای بر آنان که دلهایشان از یاد کردن خدا سخت است.»
[5]. فرقان، 23: «و ما به [بررسی و حسابرسی] هر عملی که [به عنوان عمل خیر] انجام دادهاند، میپردازیم، پس همه آنها را غباری پراکنده میسازیم.»
[7]. بحارالأنوار، ج 90، ص 373: «ترک لقمۀ حرام نزد خدا بهتر از خواندن هزار ركعت نماز مستحبي است.»
[8]. فرقان، 70: «خدا بدیهایشان را به خوبیها تبدیل میکند.»
[9]. کافی، ج 5،ص 161: «شمشير زدن، آسانتر از به دست آوردن مال حلال است.»