عنوان: نماز خواندن برای غیر
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

بحث امروز به بعد به امید خدا راجع به صلاة استیجاری یعنی نماز خواندن برای غیر است.

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرماید:

يجوز الاستیجار للصلاة بل ولسائر العبادات عن الأموات إذا فاتت منهم، وتفرغ ذمتهم بفعل الأجير، وكذا يجوز التبرع عنهم، ولا يجوز الاستئجار ولا التبرع عن الأحياء في الواجبات وإن كانوا عاجزين عن المباشرة إلا الحج إذا كان مستطيعا وكان عاجزا عن المباشرة، نعم يجوز إتيان المستحبات وإهداء ثوابها للاحياء كما يجوز ذلك للأموات، و يجوز النيابة عن الأحياء في بعض المستحبات.

راجع به نماز استیجاری برای کسانی که از دنیا رفته‌اند و یا عبادات استیجاری برای کسانی که زنده‌اند و به نیابت آنها عباداتی برایشان خوانده می‌شود؛ هم واجبات و هم مستحبات. اگر مرده باشد، مطلق واجبات و مستحبات را می‌شود برای او خواند و اما اگر زنده باشد، واجبات را نمی‌شود اما مستحبات را می‌شود برای دیگری انجام داد.

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در اینجا می‌فرماید اگر بخواهیم مستحبی را برای زنده‌ها انجام دهیم، باید نیت ثواب کنیم. یعنی مثلاً نماز مستحبی را به جا بیاورد به عنوان خودش اما ثوابش را برای دیگری بدهد که او مرده باشد یا زنده باشد. اما بعد می‌فرماید به عنوان نیابت هم می‌شود الاّ ‌در بعضی جاها که نیابت معنا پیدا نمی‌کند. مثال می‌زنند به اینکه نوافلش را دیگری بخواند. مثلاً پدر نماز واجبش را بخواند و نافله و نماز مستحبی را پسرش به عنوان پدر بخواند. اما در همان جا اهدای ثواب اشکال ندارد. مثل اینکه پدر نمی‌تواند نوافل بخواند و نمی‌تواند مستحبات به جا بیاورد و پسر به عنوان نیابت از پدر آن مستحبات را به جا بیاورد. و علی کل حالٍ سر تا پای فرمایش مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» اینست که بحث ما مربوط به خصوص نماز استیجاری نیست و باید بگوییم مطلق عبادات، چه واجب و چه مستحب را می‌شود به عنوان دیگری خواند. بله، بعضی چیزها معقول نیست مثل کسی که نماز کسی دیگر را بخواند. یا مثل کسی که نافلۀ دیگری را بخواند. اینها نمی‌شود اما آنها که معقول است، چه در واجبات و چه در مستحبات، می‌گوییم نیابت از طرف غیر و آن غیر هم بیگانه باشد یا خودی باشد و از غیر پول بگیرند یا نه و تبرّع باشد یا غیرتبرع باشد، هرچه که معقول است، می‌شود همینطور که برای خود می‌خواند برای دیگران هم بخواند. هرکجا معقول نیست، دلیل می‌خواهیم مثل باب حج نیابتی که گفتند اگر کسی واجب الحج است و نمی‌تواند حج برود. این وجوب به گردنش است و می‌تواند کسی را نایب کند که حج این آقای زنده را به جا بیاورد. غیر از اینجا باید بگوییم در چیزهایی که مربوط به خود انسان است، نمی‌شود نائب بگیرد و اما در باب مستحبات و در باب واجباتی که امکان دارد برای غیر هم باشد «یجوز الإستیجار»، منوب عنه زنده باشد یا مرده باشد.

در مسئله روایاتی داریم که دلالت روایات خوب است و سیرۀ عقلا داریم، سیرۀ متشرعه داریم و سیرۀ عقلا و سیرۀ متشرعه هم دلالتش خوب است و اینکه انسان می‌تواند عباداتش را چه واجب و چه مستحب، همینطور که برای خود انجام می‌دهد برای دیگران هم انجام دهد. مثلاً نماز را نمی‌شود خودش نخواند و دیگران بخوانند و یا روزه را نمی‌شود، اما خمس و زکات را می‌شود. مثلاً کسی پدرش خمس و زکات نمی‌دهد و تصرف در خانه دارد و زندگی را برهم زده و پسر خمس پدرش را می‌دهد. فرقی هم نمی‌کند او راضی باشد یا نه و علی کل حالٍ‌ خمس استیجاری و زکات استیجاری است. در روایات حج آمده ولی تفاوت نمی‌کند حج استیجاری زنده برای زنده باشد یا جهاد استیجاری یا امر به معروف و نهی از منکر استیجاری باشد. همۀ مستحبات و همۀ واجبات را همینطور که می‌شود برای خود انجام دهد، می‌تواند برای غیر انجام دهد الاّ ما أخرجه الدلیل. مگر اینکه معقول نباشد، مثل اینکه نمازش را دیگری بخواند و یا روزه‌اش را دیگری بگیرد و اما اگر معقولیت داشته باشد و یا نصّی در مسئله باشد؛ در باب حج روایت داریم که جایز است و در باب خمس و زکات هم ما گفتیم جایز است و راجع به جهاد مشهور بوده و هست که افرادی را به نیابت برای جهاد می‌فرستادند. امر به معروف و نهی از منکر را گاهی خودش انجام می‌دهد و گاهی نمی‌تواند و یا بهتر است دیگری انجام دهد، آنگاه اجیر می‌گیرد. حال یا تبرّعی است و یا پول می‌دهد و اجیر می‌گیرد و دیگری امر به معروف و نهی از منکر را انجام می‌دهد.

روایت در مسئله زیاد است، گرچه آنچه من گفتم مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» و دیگران نفرمودند و یا در روایت به این تفصیلی نداریم، اما آنچه من گفتم چیزی نیست که قابل انکار باشد.

 

روایت 9 از باب 12 از ابواب قضاء الصلوات، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 278:

صحیحه علی بن حمزه، قلت لأبي إبراهيم عليه السلام: أحج و أصلي و أتصدق عن الأحياء و الأموات من قرابتي و أصحابي؟ قال: نعم، تصدق عنه، و صل عنه، و لك أجر آخر بصلتك إياه.

روایت راجع به آنچه من گفتم به خوبی دلالت دارد و او سوال کرد که من حج به جا می‌آورم و نماز می‌خوانم و صدقه می‌دهم از برای زنده‌ها و مرده‌ها، از خویشان و رفقایم. حضرت فرمودند خوب کاری است و ثواب دارد. همینطور که ثوابش برای او هست، ثوابش برای تو نیز هست.

 

روایت 1 از باب 12 از ابواب قضاء الصلوات، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 276:

صحیحه محمد بن مروان قال: قال أبو عبد الله عليه السلام:

ما يمنع الرجل منكم أن يبر والديه، حيين و ميتين: يصلّي عنهما و يتصدّق عنهما و يحجّ عنهما و يصوم عنهما، فيكون الذي صنع لهما، و له مثل ذلك فيزيد الله ببره. و صلته خيرا كثيرا.

هم راجع به واجبات دارد و هم راجع به مستحبات دارد و بالاخره استیجار در عبادات است مگر اینکه معقول نباشد؛ مثل اینکه کسی بگوید من حال ندارم و تو نماز ظهر مرا بخوان و یا بگوید نافله‌های مرا تو بخوان. اما آنها که معقول است، چه واجب و چه مستحب، چه نماز و چه غیرنماز، همینطور که برای خود می‌خواند، می‌تواند برای دیگری هم بخواند. مثلاً کربلا می‌رود برای خودش و گاهی هم پول می‌گیرد و کربلا می‌رود برای غیر و گاهی هم کربلا می‌رود برای پدر فوت شده یا مادر زنده‌اش. و اینکه مرحوم سیّد در دو جا می‌فرماید بعضی جاها نمی‌شود، مثال می‌زنند به نوافل، یعنی مثل چیزهایی که معقول نباشد؛ لذا می‌توانیم از مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» استفاده کنیم که مطلق عبادات را می‌شود برای خود و برای دیگران بخوانیم و آن دیگری زنده باشد یا مرده باشد و استیجار باشد یا تبرع باشد.

خدا رحمت کند، درجاتش عالیست عالیتر کند، شخصی به من می‌گفت مرحوم آیت الله شیخ غلامرضای یزدی که از بزرگان بوده است و به یزد و اطراف یزد خیلی خدمت کرده است. می‌گفت ایشان مرتب نماز می‌خواند. به ایشان می‌گفتیم شما که نماز قضاء ندارید، چرا اینقدر نماز می‌خوانید؟ می‌گفت: خاله‌ای داشتم که نمازهایش درست نبوده و تصمیم گرفتم نماز عمرش را بخوانم و ایشان پنجاه و پنج سال نماز دارد و من این نمازها را برای او می‌خوانم.

لذا نماز بخوانیم برای پدر و مادرمان و کربلا برویم برای خویشانمان و عبادات دیگری انجام دهیم مثل اینکه خمس و زکات دهیم برای رفقایمان و همینطور که عبادات خودمان مورد قبول خداست، عبادت برای غیر علاوه بر اینکه ثواب خودش را دارد، ثواب خدمت به غیر را هم دارد و اگر این ثواب دوم بالاتر از ثواب اول نباشد، حتماً کمتر نیست و از نظر روایات خدمت به خلق خدا، ثوابش از هر چیزی بالاتر است. ثوابش از هر حج و عمره‌ای بالاتر است.

می‌گفت خدمت امام صادق«سلام‌الله‌علیه» طواف می‌کردم و در میان طواف کسی مرا خواست و من جوابش را ندادم. طواف مستحبی بود و بار دوم و سوم مرا خواست. آقا به من گفتند چرا جوابش را نمی‌دهی؟ گفتم خدمت شما در طواف هستم. فرمودند: شیعه است؟ گفتم: آری. فرمودند: طواف را رها کن و برو حاجت او برآور و بیا. می‌گوید رفتم حاجتش را دادم و برگشتم و دیدم آقا طوافشان تمام شده بود و در گوشه‌‌ای قرآن می‌خواندند. من رفتم طواف کردم و خدمت ایشان رفتم. ایشان از من سوال کردند چه شد؟ گفتم حاجتی داشت که برآوردم. حضرت فرمودند: «قضاء‌ حاجة المؤمن أفضل من طواف و قضاء حاجة المؤمن أفضل من حج و عمرة مقبوله»[1]

نظیر اینها زیاد است، لذا ما باید تا می‌توانیم تقیّد به ظواهر شرع خودمان داشته باشیم و تقیّد به ظواهر شرع دیگران مخصوصاً مرده‌ها و مخصوصاً خویشان داشته باشیم.

این سیرۀ اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» و سیرۀ اصحاب ائمۀ طاهرین بود و همینطور که نماز قضاء‌برای خودشان می‌خواندند، نماز قضاء‌ برای خویشان و رفقایشان هم می‌خواندند. همینطور که خمس و زکات مال می‌دادند، خمس و زکات برای دیگران می‌دادند. همینطور که حج به جا می‌آوردند، در روایات داریم بیست و چهار حج، امام چهارم«سلام‌الله‌علیه» ‌انجام دادند و همه برای غیر بود. معلوم است که ثواب حج امام چهارم به جاست و یک ثواب بالاتر اینکه این حج را برای یکی از شیعیان انجام داده است. ما باید مواظب این حرف‌ها باشیم و همینطور که به فکر خودمان هستیم، به فکر دیگران هم باشیم.

در مسئله اختلافی نیست، بلکه باید بگوییم حتی بین قدماء و متأخرین یک مسئلۀ واضحی است، اما مرحوم صاحب جواهر«رحمت‌الله‌علیه» از سیّد مرتضی در ناصریات و از ابن زهره در مُنیه و از علامه در مختلف، که اینها گفتند «لیس للإنسان الاّ ما سعی»

حتی مثلاً گفتند اینکه در روایات داریم ولد اکبر نمازهای قضای پدر را بخواند معنایش اینست که نماز برای خودش بخواند. نمی‌دانیم چه چیز در نظر مبارک ایشان بوده است و آنچه می‌دانیم اینست که اشتباه بوده و آنچه می‌دانم اینست که صلاة استیجاری اسم است و باید بگوییم همۀ عبادات را الاّ ما أخرجه الدلیل، همینطور که می‌شود برای خود خواند، می‌شود برای دیگری هم خواند. همینطور که می‌شود دِین خود را ادا کنیم، می‌توانیم دِین میّت را هم ادا کنیم و حتی در خیلی جاها مثال زدم به خمس و زکات و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر. همینطور که برای خود انجام می‌دهیم برای دیگران هم انجام دهیم و اگر ثوابش بیش از آن نباشد که برای خود انجام می‌دهیم، کمتر هم نیست. مرحوم کلینی«رحمت‌الله‌علیه» بیش از پانصد روایت راجع به قضای حاجت مؤمن دارد و اگر ثوابش بالاتر نباشد، حتماً کمتر نیست.

مسئلۀ بعد راجع به معنای نیابت است. مسئلۀ بغرنجی شده است درحالی که بغرنج نیست و مثل مسئلۀ امروز که مسئلۀ روشنی بود و آن را بغرنج کرده بودند. مسئله اینست که عباداتی که می‌خواهد برای غیر انجام دهد، چگونه است؟ آیا نیابت است؟ آیا اهدای ثواب است یا به گونۀ دیگری است؟

اختلاف عجیبی در اینجا هست و حتی محشین بر عروه هم اختلاف دارند.

و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد


[1]. بحار الانوار،‌ ج 71، ص 285.