عنوان: مسئله 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

مسئله 4:

يجوز الاقتداء فى اليومية أيا منها كانت أداء أو قضاء بصلاة الطواف كما يجوز العكس.

می‌خواهد نماز صبح یا نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را با نماز طواف بخواند. امام جماعت در طواف است و می‌خواهد نماز طواف بخواند و این اقتدا کند به او و نماز طواف بخواند یا به عکس. می‌فرمایند این جایز است. جوازش هم برای اینست که گفتیم که می‌شود نماز واجب را به جماعت خواند؛ در اینجا هم نماز طواف و نماز یومیه از فرائض است،‌ بنابراین می‌توان به جماعت خواند. اما دیروز قبول نکردیم. مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» نیز این قاعدۀ کلی را قبول نکردند و یک قاعدۀ کلی اینکه نماز جماعت دلیل می خواهد. حتی دیروز روایت را خواندیم که اگر دلیل نداشته باشد، بدعت است و «البدعة فی النار». مانحن فیه یکی از مصادیق دیروز است و نمی‌دانیم آیا می‌توان به نماز طواف، نماز یومیه را اقتدا کرد یا به عکس و یا نه؛ دلیل نداریم و قاعده بر این شد که تا دلیل نباشد، بگوییم نمی‌شود.

مرحوم سیّد«رحمت‌الله علیه» در اینجا پنج شش فرع را فرمودند.

می‌فرمایند اقتدای یومیّه و به عکس در صلاة احتیاط آیا می‌شود یا نه؟ مثلاً شک سه و چهار کرده و می‌خواهد دو رکعت نماز احتیاط بخواند و نماز احتیاط را به نماز جماعت بخواند. یا در مسئلۀ 6 نماز آیات یا نماز عیدین و یا نماز اموات را به جای یکدیگر بخواند. یا اینکه امام جماعت نماز آیات می‌خواند و این نماز ظهر را اقتدا کند و امثال اینها که مرحوم سیّد در اینجا پنج شش فرع عنوان فرمودند، اما اگر مطالعه کرده باشید، می‌بینید که مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» جازم به این مسائل نیست، بلکه دیروز اشکال می‌کردند و ما هم فرمایش ایشان را قبول می‌کردیم و امروز این چند فرع را می‌گوییم که جایز نیست. اگر بخواهد نماز احتیاط را با جماعت بخواند یا نماز آیات را با نماز ظهر بخواند و بالاخره از خود درآوری در نماز جماعت داشته باشد. همۀ اینها را گفتیم که نمی‌شود و یک قاعده هم درست کردیم و گفتیم اگر شک هم بکند، تمسّک به عام در شبهۀ مصداقی است و جایز نیست. معنای تمسک عام در شبهۀ مصداقی اینست که نمی‌دانیم کاری که می‌کنیم عبادت است یا نه؟! اصل می‌گوید عبادت نیست و اگر بخواهیم بگوییم عبادت است، تمسک کردیم به عموم عام و مصداقی برای عموم عام درست کردیم و معلوم است که جایز نیست. پس ما به همۀ این چند فرعی که مرحوم سیّد در اینجا آوردند، اشکال داریم و می‌گوییم نماز جماعت باید دلیلی برای جواز داشته باشد. صرف اینکه واجب است، نمی‌تواند مطلب را درست کند. یا صرف اینکه مستحب است، نمی‌تواند عدم جواز را اثبات کند. ما اگر می‌خواهیم نماز جماعت بخوانیم باید این نماز جماعت دلیل داشته باشد، حال امام واقع شود یا مأموم.

مسئله 5 و 6 و 7 همین است که اشاره کردم.

 

مسئله 8:

أقل عدد تنعقد به الجماعة في غير الجمعة والعيدين إثنان أحدهما الإمام سواء كان المأموم رجلا أو امرأة بل وصبيا مميزا على الأقوى، وأما في الجمعة والعيدين فلا تنعقد إلا بخمسة أحدهم الإمام.

اصل مطلب خوب است. نماز جماعت یک امام و یک مأموم می‌خواهد و به دو نفر هم نماز جماعت منعقد می‌شود الاّ‌ اینکه مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرماید که زن باشد یا مرد باشد، بالغ باشد یا غیربالغ.

این مسئله اختلافی است. مرحوم سیّد اختلاف دارند در عروه. بعضی اوقات می‌فرمایند نابالغ اگر ممیز باشد‌ و اگر خوب بتواند نمازش را بخواند، آنگاه می‌تواند اقتدا کند. ما در آنجا گفتیم و در اینجا هم می‌گوییم که نه تنها می‌تواند اقتدا کند بلکه می‌تواند امام جماعت واقع شود برای اینکه نمازش تشریعی است و وقتی تشریعی شد، می‌تواند مأموم واقع شود و می‌تواند امام واقع شود. نمی‌دانم چرا مرحوم سیّد در اینجا امامت را نفرموده بلکه مأمومیت را فرموده است؛ لذا ما می‌گوییم مثلاً طلبۀ چهارده ساله متدیّن که خوب مسئله بداند و تقیّد به ظواهر شرع داشته باشد، می‌تواند امام جماعت واقع شود حتی برای هزار نفر. نمازش تشریعی است و اصل نماز هم که نماز یومیّه است، بنابراین اشکال ندارد.

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» عکس این مطلب را گفتند و اما اینکه امام جماعت هم واقع شود، به سکوت برگزار کردند و اما ما می‌گوییم دو نفر عادل و ثقه و مسئله‌دان باشند و اما دو نفر بالغ، معنا ندارد. نماز هم تشریعی است و سفارش شده که به غیر ممیز نماز صبح یا نماز ظهر و عصر بخوان. این هم به مسجد می‌رود و نماز ظهر و عصر می‌خواند و مردم هم به او اقتدا می‌کنند. او به مسجد می‌رود و امام جماعت هم هست و نماز جماعت می‌خواند و حرفی در آن نیست. اما اینکه امام جماعت واقع شود، ما در اینجا می‌گوییم و مرحوم سیّد به سکوت باقی گذاشتند و علی الظاهر سکوتش معنا ندارد و باید بگوییم که بلوغ شرط نیست. همینطور که در صحّت نمازش شرط نیست، در صحّت جماعتش هم شرط نیست و همینطور که می‌تواند خودش نماز جماعت بخواند و به دیگران اقتدا کند، دیگران هم می‌توانند به او اقتدا کنند.

 

مسئله 9:

لا يشترط في انعقاد الجماعة في غير الجمعة والعيدين نية الإمام الجماعة والإمامة، فلو لم ينوها مع اقتداء غيره به تحققت الجماعة سواء كان الإمام ملتفتا لا قتداء الغير به أم لا،...

مسئله، مسئلۀ خوبیست و فراوان هم واقع می‌شود و آن اینست که غیربالغی به نماز می‌رود و این نماز جماعت می‌خواند و امام جماعت می‌گوید من راضی نیستم. آیا رضایت امام جماعت شرط است یا نه؟

قاعده اقتضاء می‌کند نه. این امام جماعت با شخصی دشمنی دارد و می‌گوید من راضی نیستم فلانی پشت سر من نماز بخواند. حال او می‌آید و بدون اجازۀ امام جماعت بلکه با نهی او، اقتدا می‌کند. آیا نمازش صحیح است یا نه؟!

مشهور گفتند بله صحیح است، ولو با نهی امام جماعت باشد. یا امام جماعت می‌گوید فلانی به مسجد نیاید و به من اقتدا نکند، یا کسی می‌گوید این امام جماعت نباید در مسجد باشد و با هم اختلاف دارند اما به همدیگر اقتدا می‌کنند. این طوری نیست؛ برای اینکه نیّت جماعت هست و عدالت هم هست، حال اختلاف شخصی بین امام و مأموم باشد یا نباشد. به عبارت دیگر ما نیّت و عدالت می‌خواهیم و اگر نیّت جماعت و عدالت در امامت پیدا شد، اختلاف بین امام و مأموم و اختلاف بین هر دو، معنا ندارد.

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند اگر راضی نباشد که پشت سرش نماز بخوانند، ثواب ندارد. یعنی امام ثواب نمی‌برد. در مأموم نفرمودند و در مأموم ما می‌گوییم اگر با امام اختلاف خانوادگی دارند و با هم بد هستند اما او را عادل می‌داند و به مسجد می‌رود و بدون اینکه او بفهمد، اقتدا می‌کند. ما می‌گوییم ثواب هم دارد. برای اینکه ما نماز جماعت می‌خواهیم و نماز جماعت واقع شده و اشکالی در مسئله نیست الاّ عدم رضایت امام یا مأموم. و اینکه از شرایط جماعت اینکه امام جماعت راضی به جماعتش باشد یا مأموم راضی به اقتداء باشد، دلیل نداریم. لذا مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌گویند ثواب ندارد اما ما می‌گوییم نه، شرایط جماعت هست و رضایت امام جماعت یا رضایت مأموم شرط نیست و اگر احدهما یا هر دو راضی نباشند و اما هر دو عادل باشند، مانعی ندارد. نظیر آنجاست که اقتدا می‌کند به کسی و امام جماعت متوجه نیست که به او اقتدا کرده است. یا اقتدا می‌کند به شخصی با شیاع و عدالتش را به دست می‌آورد اما نمی‌داند که او کیست، بلکه اختلاف هم با او دارد. جماعت منعقد است و شرایط هم منعقد است، بنابراین باید بگوییم اشکال ندارد و حتی باید بگوییم ثواب هم دارد و اینکه مرحوم سیّد می‌فرمایند ثواب ندارد، وجهی ندارد.

در ادامۀ می‌فرمایند:

وكذا يجب وحدة الإمام فلو نوى الاقتداء باثنين ولو كانا متقارنين في الأقوال والأفعال لم تصح جماعة وتصح فرادى إن أتى بما يجب على المنفرد ولم يقصد التشريع،

یک جماعت طولی است. مثلاً امام جماعت صد تا و مأموم هم صد تا باشند. یکی به دیگری اقتدا می‌کند و دیگری اقتدا می‌کند به دیگری و باز دیگری اقتدا می‌کند به دیگری و بالاخره صد نفر یک نماز صبح می‌خوانند. شرایط نماز هم مراعات می‌کنند و شرایط جماعت را نیز مراعات می‌کنند و مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند این مانعی ندارد، اما مانعش اینست که این نماز بدعت است. درحقیقت برمی‌گردد به اینکه صد تا امام جماعت یا صد تا مأموم با هم درست می‌کنیم و این دلیل می‌خواهد و چندین مرتبه و من جمله امروز گفتیم جماعت یک امر اختراعی است و در خصوصیتش دلیل می‌خواهد و اگر در خصوصیت دلیل نباشد، جایز نیست و گفتیم همان عدم الدلیل، دلیل بر عدم جواز است. همین مقدار که نمی‌دانیم نماز جماعت منعقد شده یا نه، منعقد نشده است. اگر بخواهیم در قالب علمی بریزیم، آنگاه می‌گوییم نماز جماعت دلیل می‌خواهد و این دلیل ندارد و اگر بخواهیم دلیل کلی درست کنیم ‌و بگوییم عبادت است،‌ تمسّک به عام در شبهۀ مصداقی است و این جایز نیست.

و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد