بسم الله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
توسل، مانع سقوط انسان
در جلسۀ گذشته و در ادامۀ مبحث «موانع سقوط انسان»، از توسّل، به عنوان يکي از موانع سقوط آدمي نام برده شد و دانستيم که اگر در زندگی، توسّل نباشد، منجر به سقوط خواهد شد. به خصوص جوانان بايد به توسّل و به مجالس عزاداري اهميّت بدهند تا رستگار شوند. در اين جلسه در ادامۀ بحث هفتۀ گذشته، به ذکر مراتب توسّل به اهل بيت«سلاماللهعليهم» و نيز تبيين دلايل عدم استجابت دعا، با وجود توسّل، خواهيم پرداخت.
اقسام و مراتب توسّل
توسّل به اهل بيت«سلاماللهعليهم»، باید به عنوان رابطه با آن ذوات مقدّس باشد تا مطلوب و مفيد واقع گردد. چنين توسّل و رابطهاي در سه مرتبه يا سه قسم طبقه بندي ميشود:
مرتبۀ اوّل: کمترين مرتبه از توسّل، آن است که انسان در دعا و در توسّل، صرفاً خودش را در نظر بگيرد و به استجابت دعاي خود بينديشد. بسياري از مردم به مشاهد مشرّفه نظير کربلا و مشهد میروند و يا در مجالس عزاداری شرکت میکنند، اما توسّل آنان به عنوان ابراز علاقه و اظهار ارادت و مودّت به اهل بيت«سلاماللهعليهم» نيست، بلکه براي رفع گرفتاريها و برآورده شدن حاجات دنيوي مانند ازدواج، رفع فقر و نجات از ورشکستگي است.
در واقع اين افراد، امام حسین«سلاماللهعليه» را برای خودشان ميخواهند و به همين جهت در جلسۀ عزاداري شرکت ميکنند. اين نحو توسّل خوب است، امّا کاربرد ندارد. حتّي ممکن است دعاي اينگونه افراد نيز در سايۀ توسّل آنان مستجاب شود و از زندگي دنيوي مطلوبي برخوردار گردند، ولي اين مرتبه از توسّل، مانع سقوط معنوي آنان نميشود.
مرتبۀدوّم: مرتبۀ دوّم از توسّل آن است که انسان، هنگام توسّل، علاوه بر خودش و حاجاتي که دارد، اهل بيت«سلاماللهعليهم» را نيز در نظر داشته باشد. این قسم از توسّل، برتر، مطلوبتر و مؤثرتر از قسم اوّل است.
آيت الله العظمي وحید بهبهانی که از مراجع بزرگ در دوران صفويّه است، در کربلا يا به صورت تشرّف و یا به صورت کشف و شهود، خدمت امام زمان«ارواحنا فداه» شرفياب شده است. ايشان ميفرمايد: در کربلا، چشم بینا پیدا کردم و خدمت آن حضرت رسيدم. حضرت وليّعصر«ارواحنا فداه» نگاهی به من کردند و گوش شنوا پيدا کردم و حاجات زوّار در حرم مطهّر را شنيدم و دريافتم که همۀ زوّار به فکر خودشان هستند. یکی میگوید: میخواهم بچهام را زن بدهم، دیگری میگوید: ورشکسته هستم و دیگری میگوید: زن ندارم يا شوهر ندارم. مرحوم وحيد بهبهاني نقل ميکند که امام زمان«ارواحنا فداه» نگاه تندی به من کردند و فرمودند: ببین، یک نفر از اینها به فکر من نبود، همه به فکر خودشان هستند.
اين توسّلات پاداش دارد و موجب استجابت دعا ميشود، امّا امام زمان«ارواحنافداه» از شيعيان انتظار دارند که لاأقل به فکر ايشان هم باشند و به آن امام غايب نيز دعا کنند. افزون بر اين، ايشان انتظار دارند دست کم بخشي از دعاها، دعا براي تهذيب نفس، رستگاري، رابطه با امام زمان«ارواحنا فداه» و موفقيّت در سیر و سلوک باشد.
مرتبۀسوّم: مرتبۀ سوّم و والاترين مرتبه از توسّل، آن است که توسّل به اهل بيت«سلاماللهعليهم» صرفاً به جهت ابراز مودّت به آن ذوات نوراني باشد. کسي که چنين توسّلي دارد، اگر به کربلا يا مشهد يا ساير مشاهد مشرّفه ميرود، به هيچ وجه خودش را نميبيند و در نظر نميگيرد، بلکه عشق و ارادت به معصومين، او را به زيارتگاههاي ايشان ميکشاند. به خاطر مظلومیّت امام حسین«سلاماللهعليه» و شهداي کربلا، به مجالس عزاداري ميرود و گریه ميکند. و بالأخره در حالي که خیلی گرفتار است، آنقدر معرفت دارد که در توسّل خود به غیر از محبّت و ارادت به اهلبیت«سلاماللهعليهم»، هیچ چیزي در نظر ندارد.
اين مرتبه از توسّل که با خلوص نيّت همراه است و از معرفت والاي انسان سرچشمه ميگيرد، موجب میشود دعاهاي ناگفتۀ او نيز مستجاب و گرفتاريهاي وي رفع گردد.
استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبایی«قدّسسرّه» میفرمودند: من به مشهد رفتم و به خدمت آيت الله آقای میلانی که از علماي وارسته و از مراجع تقلید بود، رسيدم. آقای میلانی به من گفتند: چند روز قبل به حرم مطهّر مشرّف شدم و چون دلم هوای شما را کرده بود، قصد داشتم از حضرت امام رضا«سلاماللهعليه» بخواهم که به دل شما بيندازند که به مشهد بياييد. امّا خجالت کشیدم که من به جز تشرّف، چیزی از آن حضرت بخواهم. حال ميبينم که حضرت رضا«سلاماللهعليه» توجه کردند و به دل شما انداختند و به مشهد آمدید.
توسّل خالصانه و عشق به امام حسین«سلاماللهعليه» و نيز بغض نسبت به دشمنان ايشان، انسان را وادار ميکند که هر روز صبح زیارت عاشورا بخواند و این کار براي او خیلی لذّت دارد. مودّت خالصانه به اهل بيت«سلاماللهعليهم»، عرفا و اهل دل را واميدارد که به عنوان صبحگاهی، هر روز زیارت جامعه بخوانند. برای اینکه ميدانند امام زمان«ارواحنا فداه»، زیارت جامعه را دوست دارند و به علامۀ مجلسی فرمودهاند: «نِعمَ الزّیارة هذه».
عاليترين و والاترين مرتبۀ توسّل، همين مرتبه است که انسان توسّلات خود را فقط برای اهلبیت«سلاماللهعليهم» بخواهد، هرچند بسيار گرفتار و نيازمند رسيدن به حاجات مادي باشد.
خلوص در انجام فرائض و اجتناب از معاصي
در انجام عبادات و ترک گناهان نيز مراتب فوقالذّکر معتبر است. گاهی انسان نماز میخواند برای اینکه به جهنم نرود، گاهي نيز نماز میخواند که به بهشت برود. این دو مرتبه خوب است، امّا بنابر فرمايش امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعليه»، «عبادة الاَجر» است؛ يعني مثل کارگري که کار میکند تا مزد بگیرد، نماز میخواند تا به جهنّم نرود يا به بهشت برود يا گناه نميکند که به جهنّم نرود، امّا امیرالمؤمنین«سلاماللهعليه» ميفرمايند: خدایا من از ترس جهنّم يا شوق بهشت، تو را عبادت نمیکنم، بلکه برای عشق و محبّت به تو و رابطۀ عاطفی با تو، عبادت تو را به جا ميآورم.
«مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»[1]
چرا برخي دعاها با وجود توسّل مستجاب نميشود؟
مطلب دیگري که توجه جدي ميطلبد، اينکه اجابت دعا، محتاج توسّل است، امّا برخي دعاها با وجود توسّل، مستجاب نميشود. دلايل عدم استجابت دعا، فراوان است که به عنوان نمونه ميتوان به دلايلي همچون گناهکار بودن دعا کننده، يا حرام بودن غذاي او اشاره کرد، امّا عدم اجابت دعا علّت ديگري هم دارد که بسياري از افراد نسبت به آن غفلت ميورزند و آن علّت اين است که استجابت بعضي از دعاها به مصلحت دعا کننده نيست.
انسان وظيفه دارد دعا کند و همچنين بايد توسّل را ضميمۀ دعاي خود کند و بداند که اگر استجابت دعا به مصلحت او باشد، مستجاب ميشود و اگر مصلحت نباشد، بهتر از آنچه خواسته است به او عطا ميکنند يا بلايي از او رفع مينمايند؛ مثلاً عاقبت او ختم به خیر ميشود يا اولاد صالح و شایسته پيدا ميکند و اگر هم برخورداري از نعمتهاي دنيا به صلاح او نبود، در آخرت جبران دعاي او را مينمايند.
در روایات آمده است که خداوند تعالي در قیامت از کسانی که دعایشان مستجاب نشده، عذرخواهی میکند.[2] وقتي پردهها در قيامت عقب میرود و همه چیز معلوم میشود، بندگان میبینند که اگر دعایي که بر استجابت آن اصرار ميورزيدند، مستجاب شده بود، به غیر از بدبختی هیچ ارمغاني نداشت. امّا با اين حال، پروردگار عالم چندین هزار برابر دعاي مستجاب نشده، براي آنها جبران ميکند و از آنان عذرخواهی مینمايد.
نکوهش يأس از رحمت خداوند
لذا توجه به این مطلب خیلی لازم و واجب است که عدم استجابت دعا نبايد حالت يأس و نااميدي براي آدمي پديد آورد که گناه آن در سرحد کفر است:
«وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»[3]
انسان بايد توجه داشته باشد که اگر استجابت دعاي او به مصلحت وي باشد، قطعاً توسّل او استجابت دعا را به همراه خواهد داشت؛ زيرا اهل بيت«سلاماللهعليهم»، مظهر اسماء و صفات الهي هستند و از اين جهت، عالم به حال دعا کننده و قادر به رفع گرفتاري او ميباشند. همچنين رحمت و رأفت آن بزرگواران که تجلّي رحمت و رأفت خداوند است، از رحمت و رأفت بندگان نسبت به خودشان بیشتر است. کرامت و سخاوت ذوات نوراني اهل بيت«سلاماللهعليهم»، نيز که از مودّت و کرم خداوند متعال سرچشمه گرفته است، اقتضا ميکند که توسّل به ايشان، اجابت قطعي و حتمي دعا را در پي داشته باشد.
حال اگر دعاي کسي با وجود توسّل به امام حسین«سلاماللهعليه»، مستجاب نشد، بايد بداند که مصلحتی در کار است که آن مصلحت نمیگذارد دعا مستجاب شود. نظير وقتي که کودک يک خانواده شديداً سرما خورده است و از مادر خود با گریه و زاری و التماس، خربزه ميخواهد. مادر او که عالم به حال او است و قدرت تهيّۀ خربزه را نيز دارد و در عين حال نسبت به او بسيار مهربان است، به او خربزه نمیدهد، چون خوردن خربزه براي آن کودک مضر است.
اصرار بر استجابت برخی دعاها، به مصلحت نیست
آیهاي مختصر امّا بسيار پرمحتوا در قرآن کريم وجود دارد که ميفرمايد:
« وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً»[4]
گاهی دعای انسان، دعای شرّ است، اما نمیفهمد و خیال میکند که دعای خیر است. مثلاً فقير است و مرتب دعا و راز و نیاز ميکند و پول و ثروت از خداوند ميخواهد. اما نميداند که صلاح نیست پولدار شود؛ برای اینکه اگر پولدار شود، اول کاری که میکند، ماهواره برای پسر و دخترش تهيه ميکند، زن و دختر او بدحجاب يا بيحجاب ميشوند و با افراد لاابالي رفت و آمد پيدا ميکنند و ناخودآگاه مسجد و نماز جماعت آنان ترک میشود. آيۀ ديگري ميفرمايد:
«فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً»[5]
بعضی اوقات تو چیزهایی را نمیخواهی، اما نمیدانی که خیلی خیر دارد. همچنين در قرآن ميخوانيم:
«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»[6]
خير و شرّ بندگان را خداوند ميداند که در چيست و خودشان نميدانند.
ثعلبة بن حاطب يکي از مسلمانان صدر اسلام بود که با اصرار فراوان ثروتمند شد و در برابر دستورات خداوند، سرکش و ناسپاس گرديد. وي مکرّراً به پیغمبر اکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» ميگفت: از خداوند بخواه که مالي روزي من گرداند و پیغمبر به او ميفرمودند: صلاح تو در تموّل مالي نیست، اما دست از اصرار خود برنداشت. بالأخره پیغمبر اکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» براي تموّل او دعا کردند. ثعلبه گلّهدار شد و تموّل عجيبي پيدا کرد. قبل از آن، در نماز جماعت و نماز جمعه، حضور فعّال داشت، ولي از آن پس به بهانه يا به دليل اشتغال فراوان، مسجد و جماعت را ترک کرد.
پس از چندي آيۀ زکات نازل شد. پیامبر اکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» دو نفر را براي گرفتن زکات، نزد ثعلبه فرستادند. ثعلبه دید باید مثلاً صد گوسفند به عنوان زکات بدهد. گفت: بروید، من خودم خدمت پیغمبر اکرم میآیم، اما نیامد. پیامبر اکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» دو مرتبه افرادي را براي گرفتن زکات نزد او فرستادند. او مجدّداً بخل ورزيد و گفت: ما مسلمان نشدیم که جریمه بدهیم و زکات، نوعي جزيه يا جريمه است. پیامبر«صلياللهعليه وآله وسلّم» با شنيدن اين جسارت ثعلبه، دو مرتبه فرمودند: «واي بر ثعلبه» و دستور دادند که از او زکات قبول نکنيد. حتی بعد از آن حضرت نيز خلفا جرأت نکردند مثل مسلمانان از ثعلبه زکات بپذيرند تا اينکه در زمان عثمان از دنيا رفت.[7]
افراد بسياري در جامعه نظير ثعلبه هستند که بر دعاي خود اصرار ميورزند، غافل از آنکه استجابت آن دعا، موجب بدبختي آنان ميشود. مثلاً افرادي صاحب اولاد نميشوند و با نذر و نياز فراوان، فرزندي به آنان عطا ميشود، ولي بعد فاسد و باعث ننگ پدر و مادر و آبروريزي طائفه میشود. در مواردي هم مشاهده ميشود که افرادي اصرار بر برخورداري از مال و ثروت ميکنند، امّا همان تموّل، براي آنان تکبّرآور شده و از شرکت در نماز جماعت و مجالس عزاداري خودداري ميکنند.
بنابراین تقاضا دارم در صورت عدم استجابت دعا، حال یأس نااميدي نداشته باشيد و همچنين از خداوند متعال و اهل بيت«سلاماللهعليهم» گله نکنيد که گناه آن بزرگ است. یکی از بزرگان میگفت: وضع ما اینطور است که اگر دلمان را بشکافیم، پر از گله از خداوند است. بعضی افراد وقتي به حاجت خود نميرسند، آهی میکشند و از خداوند گله و شکايت ميکنند.
خدا رحمت کند حافظ را که چه عالی میگوید:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده پروری داند
----------------------------
پينوشتها:
[1] بحارالأنوار، ج 67، ص 186.
[2] الكافى، ج 2، ص 491- 490؛ بحار الأنوار، ج 69، ص 50
[3] يوسف / 87
[4] اسراء / 11.
[5] نساء / 19.
[6] بقره / 216.
[7] مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 5، ص 82-81.