بسم الله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
يکي از مسائل مهم در معاد که موجب کنترل انسان در زندگي و مانعي براي سقوط او به شمار ميآيد، بحث تجسّم عمل است.
تجسّم عمل در قرآن كريم به چندگونه، تصوير شده است كه يك نوع آن، بيشتر مربوط به دنياست و شكل ديگر آن مربوط به آخرت و نوع سوّم آن، هم در دنيا و هم در آخرت وجود خواهد داشت.
تجسمّ اعمال در دنيا و آخرت
تجسّم اعمال دنيوي انسان به گونهاي است که آن اعمال، نابود نميشود و در دنيا و آخرت، براي فاعل آن باقي خواهد ماند. اگر اعمال، بد و ناپسند باشد، دنياي آدمي را نا آرام ميکند و در قيامت، او را به جهنّم رهنمون ميشود و چنانچه در دنيا اعمال نيکو و پسنديده از آدمي سر بزند، حيات طيّب در زندگي دنيوي و حيات طيّبتر در بهشت خواهد داشت:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون»[1]
با انجام اعمال نيک، زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي انسان اصلاح ميشود. همانگونه که اعمال بد و زشت، موجبات بروز سختيها، ناامني و ساير مشکلات مادي و معنوي را فراهم ميسازد. چه خوش گفته است:
آنچه مىكارى همه روزه بنوش آنچه مىبافى همه روزه بپوش
اين سخنهاى چو مار و كژدُمت مار و كژدُم مىشود گيرد دمت
به همين صورت، بروز و تبلور اعمال در آخرت نيز وجود دارد. نعمتهاي درون بهشت يا نقمتهاي درون جهنّم صورت اعمال نيک يا زشت انسان است. در حقيقت خود فرد سازندۀ بهشت يا جهنّم خود در آخرت است.
رابطۀ تجسّم عمل و تعيين سرنوشت دنيوي انسان
قرآن کريم در آياتي، تجسّم عمل به معناي تعيين سرنوشت در دنيا را بيان و تصديق فرموده است. از جمله ميفرمايد:
«وَ لَو أَنَّ اَهْلَ الْقُري امَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»[2]
نظير اين آيه و آیهای که در پي میآید، در قرآن کریم بسيار است. در اینگونه آیات، بركات و بلايا همان اعمال انسان معرّفى مىشود:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»[3]
خداوند متعال مثال ميزند و ميفرمايد: ملّتي بودند که در رفاه و آسايش زندگي ميکردند. نعمت مانند باران براي آنها ميباريد؛ اما گناه در زندگي آنها آمد و به جاي اينکه از نعمتهاي خود استفادۀ صحيح کنند، سوء استفاده کردند! و به يک ملّت گناهکار تبديل شدند، در نتيجه، وضعيّت آنها تغيير کرد و ناامني فراوان، براي آنان ايجاد شد. مراد از ناامني در اين آيۀ شريفه، ناامني دل است که در اثر فساد اخلاقي و فساد اقتصادي و از جمله تورّم و گراني پديد ميآيد. به عبارت ديگر، در اثر گناه و نافرماني خداوند متعال، يک زندگي توأم با غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و نگراني براي آدميان ايجاد ميشود. قرآن کريم، با عبارت «بِما كانُوا يَصْنَعُونَ» بر اين نکته تأکيد ميورزد که خداوند رحمان، موجب تلخکامي زندگاني نوع انسان نميشود، بلکه اعمال آنها موجب سلب نعمت و ايجاد ناامني و مشکلات ميگردد.
در حقيقت هر بدي که به ملّتي برسد، تقصير خداوند نيست، بلکه بر اثر اعمال خود آنها يا ظلم ساير بندگان است. پروردگار عالم، براي همۀ بندگان خود، خوبي و نيکي مقرّر فرموده است، ولي اگر خود بندگان نخواهند و با کفران نعمت و گناه، موجبات بدبختي خود را فراهم کنند، سرنوشت ديگري براي آنها رقم خواهد خورد. وقتي کفران نعمت و گناهان گسترش پيدا کرد و رفاه و امنيّت و آسايش در جهت ظلم به بندگان و گناه صرف شد، در پي آن، ناامني، تورّم و خشکسالي پديد خواهد آمد.
عاقبت خير يا شرّ، تجسّم عمل انسان
بر اساس آيات قرآن کريم و به ويژه آياتي که بيان شد، اگر انسان در زندگي دنيوي متّقي باشد، تجسّم اعمال او در همين دنيا، حُسن عاقبت او خواهد بود. در واقع، ميتوان گفت: تجسّم عمل نيکو و شايسته، آن است که انسان، اوّلاً دچار ذلّت بعد از عزّت يا رنج و سختي بعد از برخورداري از نعمتهاي دنيوي نشود؛ ثانياً انحراف ديني و عقيدتي او را گمراه نکند و مبتلا به سقوط معنوي نگردد و ثالثاً هنگام مرگ، ديندار باشد و در محضر اميرالمؤمنين و ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» سر افکنده و شرمنده نباشد.
يکي از آثار مهم و اثرگذار بيتقايي و گناه نيز عاقبت شرّ و عذابآوري است که در همين دنيا و در آخرت، نصيب انسان ميشود. امّا بايد دانست که عامل دستيابي به چنين عاقبت و سرنوشتي، خداوند نیست، بلکه خود انسان، براي خودش سرنوشتي نيکو و خير يا سرنوشت و عاقبتي ناپسند پديد ميآورد.
متأسفانه گاهي مشاهده ميشود که افراد صالح و نيکوکار هم به اين نکتۀ اساسي توجه ندارند و هنگامي که گناهي از آنان سر ميزند، انتظار نتیجه و سرنوشت عالي از خداوند تعالي دارند. قرآن کريم در آيات فراواني، به اين افراد هشدار ميدهد و ميفرمايد: علّت مشکل و سرنوشتي که به آن دچار شدهاي را در اعمال خودتان بيابيد.
عباراتي نظير «بِمَا کَانُوا يَصْنَعُونَ«[4]، «بِمَا کَانُوا يَعْمَلُونَ«[5] و «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»[6] ،در قرآن کريم تکرار شده است و معناي اين عبارات آن است که اعمال بندگان، سرنوشت خير يا شرّ، براي آنها پديد ميآورد:
اين جهان كوه است و فعل ما ندا سوي ما آيد نداها را صدا
فعل تو كان زايد از جان و تنت همچو فرزندي بگيرد دامنت
پس تو را هر غم كه پيش آيد ز درد بر كسي تهمت منه، بر خويش گرد
در بسياري از موارد، گرفتاريهاي دنيوي و مصائبي که براي انسان پديد ميآيد و گرههای کوری که در زندگی ایجاد میشود و هیچ کس قادر به باز کردن آن گرهها نیست، ناشي از گناهاني است که خود انسان و يا اطرافيان و نزديکان مرتکب شدهاند.
مصاديق تجسّم عمل، در امّتهاي پيشين
طبق تصريح قرآن کريم، حضرت نوح و حضرت هود«سلاماللهعليهما» هنگام هدایت قوم خود، پس از دعوت آنان به پرستش خداوند یکتا، از توبه، به عنوان سببي براي نزول فراوان باران یاد میکنند و میفرمایند: «يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً»[7]
تکرار اين واقعيّت در قرآن و بيان آن توسّط دو پيامبر در دو زمان و مکان متفاوت، حاکي از آن است که تجسّم عمل انسان در دنيا وجود دارد و در زندگي، سرنوشت ساز است. فايدۀ ديگر رعايت تقوا و ارتباط با خداوند و به عبارت ديگر تجسّم ديگر اعمال نيک، ازدیاد قوای مالی و نیروی انسانی و برخورداري از فرزندان صالح و سالم در دنيا است. چنانکه قرآن کريم، در ادامۀ آياتي که ذکر شد، از زبان حضرت نوح ميفرمايد: «وَ يُمْدِدْكمُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِين» و از زبان حضرت هود، ميفرمايد: «وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُم»[8]
همچنين، از نظر قرآن، خداوند، حضرت سليمان را به جهت نيکوکاري حضرت داوود و ارتباط او با حقتعالي، به وي بخشيده است:
«وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»[9]
فرزندان، وارث تجسّم عمل پدر و مادر
قرآن کريم در آيۀ ديگري، به بندگان هشدار ميدهد و ميفرمايد: اعمال بد شما، درآیندۀ فرزندانتان تأثير مخرّب و منفي دارد؛ اگر ميخواهيد فرزندان شما از رفاه و آسايش برخوردار باشند و سعادتمند زندگي کنند، باید مراقب کردار و گفتار خود باشید. در این صورت، تجسم عمل نيک شما و در واقع، بازتاب تقواي شما، به ارث گذاشتن يک زندگي خوش و خرم، برای فرزندانتان خواهد شد. همچنانکه تجسّم عمل و گفتار ناشايست شما، تجسّم گناه، ظلم و تجاوز شما، شقاوت فرزندان خواهد بود:
«وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَفًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْيَقُولُواْ قَوْلًا سَدِيداً»[10]
رابطۀ تجسّم عمل و تعيين سرنوشت اخروي انسان
زندگي سالم يا ناسالم انسان در قيامت نيز بروز و ظهور اعمال او و به بيان دقيقتر «تجسّم عمل» او در دنياست. به تعبير قرآن کريم:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَني أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصيراً، قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى»[11]
کسي که با خداوند متعال رابطه ندارد و با شيطان درون و شيطان برون در ارتباط است، در دنيا يک زندگاني ناراحت کننده و توأم با اضطراب خاطر و غم و غصه و نگراني دارد. در قيامت هم نابينا وارد صف محشر ميشود. در آن هنگام ميگويد: خدايا! من که در دنيا کور نبودم، پس چرا در اينجا کورم؟ خطاب ميشود: تو در دنيا ما را فراموش کردي و ما هم در اينجا تو را فراموش کرديم!
اگر انسان واقعاً درد دين داشته باشد و عاقبت انديشی کند، می فهمد که آيات نوراني قرآن کريم چقدر تکان دهنده و کمرشکن است. آيۀ ديگري ميفرمايد:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»[12]
خداوند متعال، از سر رأفت و مهرباني، زنگ خطر ميزند و می فرماید: ای انسان! اگر اعمال تو در دنيا خوب باشد، در قيامت، سرفراز میشوی؛ ولی اگر اعمال تو بد باشد، به اندازهاي وضعيت تو نگران کننده است که ميگوئی: اي کاش بين من و اعمالم فاصلهای به ميزان فاصلۀ بين مشرق و مغرب بود.
قرآن ميفرمايد: «يُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»، خداوند تو را بر حذر می دارد، پس بترس، اگر در نامه عملت آتش و حرارت جهنّم است، خود تهيه کردهاي. آتش و حرارت آخرت، نتيجه و عکس العمل تجمل گرائی و پیروی از هوی و هوس در دنیا است.
«وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ، فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ، لاَ بَارِدٍ وَ لاَ کَرِيمٍ، إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذٰلِکَ مُتْرَفِينَ وَ کَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ«[13]
هوسراني و تجمّل گرايي، باعث ارتکاب گناهان بزرگ در دنيا ميشود و در آخرت، سرنوشت شومی براي انسان رقم ميزند. افراد گناهکار، زير دود جهنّم میمانند تا حساب و کتاب اعمال ساير بندگان تمام شود و بعد آنان را به جهنّم ميبرند. قرآن کريم ميفرمايد: اين عذابها مربوط به خداوند نيست، بلکه خود انسان، دود و هُرم جهنّم را براي خود تهيه کرده است.
در آيۀ ديگر ميفرمايد: جهنميان به جهنم ميروند و ميسوزند و آه و نالۀ آنها بلند شده و با خدا حرف ميزنند، آنگاه خداوند به آنها ميفرمايد: این آتشی است که خودتان مهیّا کردهاید. «ذٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيکُمْ»[14]
بهشتيان هم که به بهشت ميروند، بهشت با سرفرازي و با جملۀ «بخوريد و بياشاميد و لذت بهشت را ببريد، اين نعمتها را خودتان در دنيا تهيه کردهايد»، به آنها خوشامد میگوید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ»[15]
آخرت عالم حَيَوان است، هم آتش جهنّم با آدم حرف ميزند و او را سرزنش ميکند و هم بهشت و لذّات بهشتي با اهل بهشت گفتگو ميکنند و به آنان خوشامد ميگويند.
پس اگر سرنوشت اخروي انسان، بهشت است، خود تهيه کرده است و چنانچه مار و مور و عقرب در قبر و عالم برزخ و جهنّم، در قيامت، در انتظار او است، باز هم خودش تهيه کرده است.
زخم زبان خيلي بد است و تجسّم عمل آن در آخرت به صورت يک عقرب ميشود. امّا اگر انسان جداً توبه کند، آن توبه، عقرب را ميکُشد و الاّ آن عقرب وجود دارد و در لحظۀ مرگ، بارز و ظاهر ميشود. قرآن ميفرمايد: هنگام مرگ، عالم، عالم ديگري است و چشم انسانها بصيرت پيدا ميکند؛ لذا ميبيند که وضعش بد است، ميبيند که آتش جهنّم در مقابل او است و در مییابد که توشۀ راه را خود تهيه کرده است. ميفهمد که آلام و دردهاي جهنّم را خودش پیشاپیش فرستاده است. امّا کسي که به راستي متّقي بوده و براي آخرتش کار کرده است، هنگام مرگ، خيلي خوش و خرم است و مثل اينکه گلي را بو کند، از دنيا ميرود[16] و اگر لايق باشد،چهارده معصوم«سلاماللهعليهم» نزد او ميآيند و او را با خود ميبرند.
چهارده معصوم«ع» به بالين چه کسي ميآيند؟
خدا رحمتش کند، يکي از علماي بزرگ ميگفت: پدرم از علماي بزرگ شهر بود و يک روز، پيرمردي از اهالي شهر که مريض بود، به دنبال پدرم فرستاد و به او گفت: من امشب ميميرم و دلم ميخواهد هنگام مرگ شما بالاي سرم باشيد. پدرم گفت: من به نزد او رفتم، امّا گفت: من الان نميميرم. ميگويد: وقتي براي نماز شب بيدار شدم و او به صورت خوابيده نماز شب خواند و هنگام نماز صبح هم، خوابيده بود و نمازش را به من اقتدا کرد. ناگهان ديدم که بعد از نماز صبح، حالت احتضار پيدا کرد و گفت: «السلام عليک يا رسول الله! السلام عليک يا اميرالمؤمنين! و به همۀ معصومين«سلاماللهعليهم» سلام داد تا رسيد به آخر و سعي کرد از جا برخيزد، ولي نتوانست و دستش را روي سرش گذاشت و گفت: «السلام عليک يا بقية الله!» و بعد از دنيا رفت. آن عالم ميفرمايد: من فهميدم که همۀ چهارده معصوم«سلاماللهعليهم» آمدند و آن پيرمرد را با خود بردند.
رسیدن به این مقام، عمل و دل پاک ميخواهد؛ هرکه عملش نيکو و دلش پاک است، سالم است. به تعبير قرآن کريم:
«یوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ، إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ«[17]
اگر هم انسان، ظالم و گناهکار باشد و براي خود، ساير بندگان و اجتماع، ایجاد مزاحمت کند، در لحظۀ مرگ، بدبخت و شقاوتمند است و ظلم او، باعث تشديد بيچارگي او خواهد شد. در روايتي آمده است: همانگونه که اگر رگهاي کسي را زنده زنده ازبدنش بيرون بکشند، سخت است! جان دادن براي افراد ظالم و گناهکار سخت است. صاحب قلب سلیم، گلي را بو می کند و از دنیا میرود و انسان ظالم، رگهاي گردن و رگهاي بدنش را زنده زنده بيرون می آورند وجان او را می گیرند!
هويّت انساني در اثر تجسّم عمل
در مورد تجسّم عمل، بحث مهم ديگري نيز مطرح است که اعمال، براي انسان، هويّتساز هستند. اگر اعمال خوب و نيکو باشد، يک انسان کامل ميسازد و اگر اعمال زشت و بد باشد، آدمي را از حيطۀ انسانيّت و حتّي ظاهر انساني خارج ميکند. کساني که چشم بصيرت دارند، در دنيا ميتوانند صورت واقعي انسانها را ببيند، ولي در آخرت، چشم بصيرت نياز نيست و همۀ چشمها به معناي واقعي کلمه، بينا ميشوند و باطنها براي همه هويدا ميگردد:
«لَقَدْ كُنْتَ في غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ»[18]
اگر اعمال خوب باشد، هويّت انساني را نيکو ميگرداند؛ مثلاً اعتقاد به ولايت، درخشندگي خاصّي در وجود آدمي ايجاد ميکند. يا اگر کسي با اعتقاد راسخ به خداوند متعال با خداي سبحان و مردم رابطه داشته باشد، مسلمان واقعي خواهد بود و در قيامت به اندازهاي افتخار دارد که همۀ اهل محشر را به ديدن نامۀ اعمالش دعوت ميکند: «هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ»[19]
ولي اگر اعمال انسان، ناپسند و زشت باشند، هويّت انساني را تحت تأثير قرار ميدهد و انسان را مسخ ميکند. مثلاً کسي که ظالم است، به صورت سگ درميآيد. يا کسي که شهوتران و پيرو هوسهاي نفساني باشد، به صورت ميمون محشور ميشود. اين افراد در دنيا نيز چنين چهرههايي دارند، ولي تنها کساني که چشم بصيرت دارند، آن را خواهند ديد، امّا در روز قيامت، همۀ چشمها بينا ميشود و حقيقت انسانها براي همگان هويدا ميگردد.
قرآن کريم، هر دو نوع تجسّم عمل را تصديق کرده است. گرچه بزرگان و اهل حکمت متعاليه، روي تجسّم عمل به معناي دوّم، پافشاري فراواني دارند. در مورد اين بحث، در جلسۀ آينده به طور مفصّل صحبت خواهيم کرد.
پينوشتها:
===================
1. نحل / 97
2. اعراف / 96
3. نحل / 112
4. نحل / 112
5. انعام / 127
6. اعراف / 96
7. هود / 52؛ نوح / 11
8. هود / 52
9. ص / 30
10. نساء/ 9
11. طه / 126-124
12. آل عمران / 30
13. واقعه / 41-46
14. آل عمران / 182
15. الحاقه / 24
16. معاني الاحبار، ص 287
17. الشعراء / 88 ـ 89
18. ق / 22
19. الحاقة / 19