اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله
الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله امروز در
باب حرمت استقبال، روبه قبله است برای کسی که میخواهد بول کند یا غایط.
این مسئله اختصاص
دارد به شیعه، سنی همه آنها قائل به این مسئله نیستند و در حالی تخلی رو به قبله
را یا پشت به قبله را جایز میدانند.
اما شیعه اجماعی
در مسئله دارند که ظاهراً مخالف نیست از قدماء از متأخرین جز صاحب مدارک، برای
خاطر یک روایتی گفته است که استقبال یا استدبار، رو به قبله یا پشت به قبله مکروه
است.
در مسئله روایاتی
داریم، فرمودهاند روایات هم ضعیف السند است و دلیل همان اجماع، که عبارت دیگر ضعف
سند جبران سند به عمل اصحاب.
اما در میان
روایات روایات معتبره هم دیده میشود نه یکی، دو تا، مرحوم صاحب وسائل روایت را در
باب 2 از ابواب تخلی جلد 1 وسایل روایات را آنجا نقل میکند و هفت هشت تا روایت
در میان روایات معتبرهای هست و این که مثلا مثل آقای حکیم میفرمایند روایات ضعیف
السند است، این جور نیست، حالا بر فرض هم ضعف سند باشد جبران سند به عمل اصحاب،
اگر هم مثل مرحوم آقای خویی این حرف را قبول ندارند همهجا دیگر خواه ناخواه
اجماع، و گفتم در میان قدماء مسئله را متعرض شدهاند در میان متأخرین مسئله را
متعرض شدهاند و نتوانستند به غیر قول صاحب مدارک قولی پیدا کنند بر این که
استقبال یا استدبار، رو به قبله یا پشت به قبله مکروه باشد، نتوانستند به غیر قول
صاحب مدارک دیگر قولی پیدا کنند لذا اصلاً باید گفت در فقه ما یک تفاوت بین شیعه و
سنی یک تفاوتهایی، در نماز مثلا یا در عبادات یک تفاوتهایی بین سنی و شیعه هست
که آن تفاوتها مینمایاند این فقه فقه سنی است یا شیعه و از جمله تفاوتها همین
مسئله است که شیعه میگوید حتماً باید در حال تخلی رو به قبله نباشیم پشت به قبله
هم نباشیم و ا ما سنی متعرض شده و میگوید استقبال استدبار اشکال ندارد لذا به هر
جهتی که باشد جایز است.
در مسئله تا اینجا
دیگر حرفی نداریم یعنی دیگران قلت قلت روی مسئله نیست فقط یک روایت است روایت 7 از
باب 2 که مرحوم صاحب مدارک تمسک به این روایت کرده، باید ببینم این روایت چقدر
دلالت دارد؟
روایت 7 از باب 2
ابواب تخلی صحیحه محمد بن اسماعیل قال دخلت علی ابی الحسن الرضا علیه السلام
ظاهراً آن وقتی بوده که حضرت رضا سلام الله علیه در طوس بودهاند این محمد بن
اسماعیل میگوید من بر حضرت رضا وارد شدم فی منزله کنیف مستقبل القبله و سمعته
یقول من بال حذاء القبله ثم ذکر فانحرف عنها اجلالاً للقبله و تعظیما لها لم یقم
من مقعده ذلک حتی یغفرله.
خب این دلالتش بر
کراهت خیلی خوب است دیدم که مستراح آقا رو به قبله است حالا مثلا رفته تطهیر بکند
دیده که آن مستراح رو به قبله است، دخلت علی ابی الحسن الرضا علیه السلام و فی
منزله کنیف مستقبل القبله، از همینجا معلوم میشود که این مستقبل القبله بودن
کنیف پیش شیعه یک امر مشهوری بوده لذا این تعجب کرد در منزل آقا این که مستراح
مستقبل القبله باشد تا این که استبعاد کرد تعجب کرد حضرت اینجور فرمودند من بال
حذاء القبله یعنی نسیاناً کسی که رو به قبله بنشیند ثم ذکر متوجه بشود رو به قبله
است فانحرف عنها خودش را منحرف از قبله بکند اجلالاً للقبله و تعظیمالها این لم
یقم من مقعده ذلک حتی یغفر له هنوز کارش تمام نشده آمرزیده میشود، ظاهر روایت آن
عمل که مستراح منزل آقا رو به قبله بوده خب این یک جهت، یک جهت هم این که این
عبارت دلالت میکند بر این که رو به قبله نشستن حرام نیست اما برای عظمت قبله
تعظیم بکند تجلیل بکند خیلی ثواب دارد، مرحوم صاحب مدارک گفته بنابر این رو به
قبله نشستن مکروه است.
اول اشکالی که
هست این است که حالا بگویید مکروه، میشود در خانه امام علیه السلام کنیفی باشد و
ایشان همیشه این کراهت را بهجا بیاورند؟ نمیشود گفت این را، شیعه نمیتواند این
طور بگوید که امام علیه السلام مکروه بهجا میآورد، ترک اولایش را هم ما اشکال
داریم که معنای ترک اولی چیست؟ اما این که همیشه مکروه بهجا بیاورد لذا این حرف
صاحب مدارک که همیشه مکروه بهجا میآوردند این را نمیشود گفت.
بگوییم مکروه هم
نیست برای خاطر این که حضرت فرمودند که مستحب است لذا امام علیه السلام فرمودند
مستحب است خب اگر مستحب باشد آن وقت ترک مستحب که به آن میگویند ترک اولی از امام
علیه السلام صادر میشود، این ترک اولی از امام علیه السلام صادر بشود یک دفعه
مثلا برای این که نمیتواند که بعضی از بزرگان گفتهاند این همه گریهها زاریها
در دل شب از اینها این است که همه مستحبات را نمیتوانند بهجا بیاورند به اندازه
وسعشان مستحب بهجا میآورند اما دیگر بیش از این نمیشود اگر ترک اولی را یکی اینجور
معنا بکند به مقام شامخ ائمه طاهرین میخورد اما از آن طرف هم یک مستراح باشد که
همیشه امام علیه السلام این استحباب را ترک میکردند خب اصلاً کنیف را عوض میکردند
لذا این را هم بخواهیم بگوییم که اصلاً مکروه نیست مستحب است برای خاطر این روایت این
را هم نمیشود گفت.
لذا نمیدانیم یک
فعل است، قول نیست، یک فعل است نمیدانیم چه جور بوده؟ آیا خانه مال آقا بوده؟
نبوده؟ میتوانسته این کنیف را عوض بکند؟ نمیتوانسته؟ تقیه اجازه نمیداده؟ نمیدانیم
چه جور بوده؟ یک مستراح رو به قبله این دیده، اصلاً آیا حضرت رضا توی این مستراح
میرفتند؟ نمیرفتند؟
بعد هم امام علیه
السلام یک جمله که مربوط به بحث ما نباشد فرمودهاند، فرمودهاندمثلاً اگر کسی
نسیاناً رو به قبله نشسته حالا فهمیده خب خودش را برگرداند واجب است این کار را
بکند که اگر این کار را کرد ثواب بزرگی دارد بگوییم این دال بر مستحب است دال بر
مستحب هم نیست، آن اولی فعل است یک چیزی است که نمیدانیم وضعش چه جور بوده دومی
هم دلالت بر استحباب ندارد (مگر نماز واجبی ثواب ندارد، نماز واجب باشد ثوابش
چندین هزار برابر نماز مستحبی است از همین جهت هم همه اقرار دارند که عبادت واجب
در مقابل عبادت مستحب آن عبادت واجب ثوابش بیشتر است نمیتوانید یک استحباب پیدا
کنید که آن استحباب ثوابش بیشتر باشد لذا در باب سلام که روایت داریم کسی که سلام
میکند 99 حسنه کسی که جواب میدهد یک حسنه در آن ماندهاند فقهاء که چه جوری این
را معنا کنند برای این که سلام کردن مستحب است جواب دادن واجب است چرا آن یکی آن
99 تا؟ هر کسی چیزی گفته، ولی بالاخره نمیشود ثواب مستحب بالاتر از ثواب واجب
باشد، لذا ثواب واجب خیلی بالاتر از ثواب مستحب است) حضرت فرمودند هر کس رو به
قبله نایستد خدا گناهانش را میآمرزد خب خیلی خوب است دیگر، لذا آن جمله امام علیه
السلام که فرمودند این اگر دلالت بر وجوب نداشته باشد دلالت بر استحباب ندارد که
امام علیه السلام چون محمد بن اسماعیل رفت مستراح و برگشت دید مستراح رو به قبله
است و با این جمله به او فهماندند که این مستراح رو به قبله است مربوط به من نیست،
من هم در این مستراح نمیروم حالا یک مستراح تو دیدی رو به قبله در خانهما تعجب
نکن، اگر اینجور روایت را معنا کنیم ولو به قرینه سایر روایات این باب 2 که میفرماید
که استقبال و استدبار قبله برای تخلی حرام است چه بول چه غایط، لذا روایت هم صاحب
مدارک بخواهد به روایت هم تمسک بکند ظاهراً نمیشود آن جمله اولش که یک چیزی بوده
نمیدانیم چه جور بوده؟ ظاهراً همین طور بوده که خانه تشریفاتی بوده، میگویند
خانه حضرت تشریفاتی هم بوده، خانه تشریفاتی بوده به زور گردن آقا گذاشتند همین جور
که به زور آوردند و به زور شهیدش کردند به زور نماز عید میبردند و بر میگرداندند
به زور در مجالس میبردند برای این که العیاذ بالله افتضاحش بکنند و به عکس میشد،
به زور این خانه تشریفاتی را به ایشان داده بودند حالا مستراحش هم رو به قبله
بوده حضرت هم در آن مستراح نمیرفته، آن جمله بعدش هم که حضرت ثواب بار کردند برای
کسی که استقبال به قبله نکند استدبار به قبله نکند ثواب بار کردند این را هم میگوییم
که ثواب بار کردن که دلیل بر استحباب نیست خیلی چیزها واجب است ثوابش هم بیشتر از
مستحب است اگر مثلا شما راجع به سلام دیدید که ثوابش بیشتر است این ذات سلام نیست
برای خاطر این است که مردم جلو بیفتند در سلام کردن لذا یک ثواب میدهند برای
سلامش و 98 تا ثواب میدهند برای ترغیب و تحریض این که مردم سلام بکنند دیگر خواه
ناخواه واجب و مستحب میشود مثل هم، آن 98 تا برای چیست؟ برای این که ترغیب کنند
تحریض کنند این که مردم سلام به یک دیگر بکنند خب این مطلب تا اینجا تمام، معلوم
است سر تا پای روایت این ذوق فقهی میگوید تقیه در روایت است، حالا آن کار تقیه
بوده این جمله هم تقیه بوده احتمالش هم بس است برای این که اولاً که اختلافی در
مسئله نیست و قوم چه قدماء چه متأخرین از این جمله استحباب نفهمیدهاند حتی صاحب
مدارک هم استحباب نفهمیدهاند و نمیدانم چرا؟ و ایشان فرموده کراهت دارد آن 5، 6
تا روایت که همه نهی کرده است که رو به قبله نباش پشت به قبله هم نباش این روایت
در مقابل آنها نمیتواند قیام بکند لذا بهترین راه این است همین طور که صاحب جواهر
و دیگران هم گفتهاند روایت را حمل کنیم بر تقیه، خب این تا اینجا مسئله تمام است.
حالا استقبال
قبلهاش هم آن اجلال و امثال اینها، اما پشت به قبلهاش دیگر نمیدانیم چیست؟ خب
یک تعبد حسابی است برای این که رو به قبله خب بفرمایید اجلال است تعظیم برای مکه
است رو به قبله مثلاً باید نماز بخوانیم نه کار دیگر اما دیگر پشت به قبله خب مثل
این است که رو به مغرب باشد یا مشرق باشد چه تفاوت میکند؟ لذا باید بگوییم یک
تعبد است، لمش را نمیفهمیم ولو این که راجع به رو به قبلهاش همین که امام علیه
السلام فهماندند که تعظیم است اجلالی است اما بالاخره علت حکم را نمیفهمیم چه رو
به قبله چه پشت به قبله و میگوییم که شیعه تبعاً لائمه ظاهرین علیهم السلام گفتهاند
رو به قبله بول نکن پشت به قبله هم بول نکن بلکه باید انحراف از قبله باشد.
مسئله دیگری که
هست این است حالا اگر رو به قبله نیست اما در وقت بول کردن مثلا باد میآید این
عورت خودش را میگرداند رو به قبله این آیا میشود یا نه؟ استقبال قبله و استدبار
قبله نیست اما استقبال عورت رو به قبله میشود آیا میشود یا نه؟ معمولاً فقهاء فرمودهاند نه، نمیشود، این
هم نمیشود چرا نمیشود؟
گفتهاند که خب
این هم یک نحو رو به قبله است بول رو به قبله و چه فرقی میکند بدن رو به قبله
باشد برای این که بول رو به قبله نکند یا بدن نه اما بول رو به قبله پیدا میشود و
این حرام است پشت به قبلهاش هم همینطور، لذا آن مثل عوامانه از یک عامی سر زده
از عالم سر نزده که گفته بود رو به قبله ننشین گفت سرش را بر میگردانم حالا این رو
به قبله نشسته اما سرش را بر میگرداند، میشود یا نه؟ یا استقبال نیست اما آن محل
بول رو به قبله است.
مشهور در میان
فقهاء گفتهاند این هم نمیشود اما از آن طرف هم عرف ظاهراً این دو فرض را نمیگوید
استقبال قبله و استدبار قبله یعنی اگر یک کسی رو به قبله نشسته اما در وقت بول
کردن میگرداند مثلاً 40، 50 درجه میگرداند و بولش ریخته میشود انحراف از قبله،
اما خودش رو به قبله است چنانچه اگر رو به قبله نیست اما بولش رو به قبله است خب
ما که در روایات نداریم بول رو به قبله نباید باشد روایت داریم استقبال قبله یعنی
در وقتی که مینشینی یا پشت به قبله نباش یا رو به قبله نباش و اما این تو که مینشینی
ولو پشت به قبله هستی یعنی منحرف از قبله هستی اما بولت رو به قبله است این
استقبال قبله است ظاهراً نیست دیگر، اگر بپسندید بگویید که مرحوم سید نتوانستند
روی آن فتوی بدهند اگر مطالعه کرده باشید مرحوم سید احتیاط –احتیاط وجوبی البته–
احتیاط وجوبی میکنند و میفرمایند که خودش رو به قبله نباشد اما عورتش رو به قبله
باشد بولش رو به قبله باشد گفتهاند این احتیاطاً این است که نکنید یا به عکس رو
به قبله نشسته اما بولش رو به غیر قبله است این را دیگر مسلم گفتهاند که اشکال
دارد لذا استقبال خودش رو به قبله پشت به قبله حرام است و اما استقبال محل بولش رو
به قبله پشت به قبله را مرحوم سید میگوید که احتیاط این است ولی ظاهراً عرف میگوید
این استقبال نیست و اشکال ندارد، این دیگر دائر مدار فهم شماست این که میگوییم
عرف یعنی فهم شما که شما از آن بفهمید کسی که رو به قبله نیست یعنی استقبالش رو به
قبله نیست اما بولش رو به قبله است شما بفهمید که این استقبال القبله است.
مسئله بعدی این
است خب استقبال یا استدبار در حال تخلی این حرام است حالا اگر استنجا رو به قبله
باشد یعنی استقبالش رو به قبله نیست اما در وقتی که میخواهد خودش را تطهیر کند
این مجبور است بیاید سر آب، سر آب رو به قبله است آیا این هم اشکال دارد یا نه؟
یعنی بول یا غایط کردن این حرام است مسلم اما بعد از آن که بولش را کرد غایطش را
کرد حالا برای استبراء یا برای استنجا میآید سر آب، سر آب رو به قبله است این چه
جور است؟ مشهور در میان فقهاء گفتهاند نمیشود چرا نمیشود؟ دلیل ندارند گفتهاند
که تنقیح مناط گفتهاند همان روایتی که میگوید استقبال قبله در حال تخلی همان
روایتها میگوید که استنجا در حال رو به قبله آن هم حرام است مشکل است، مشکل نیست؟
یک روایتی هست
ببینیم روایت چقدر دلالت دارد؟ روایت 2 از باب 37 از احکام خلوة جلد 1 وسائل عن
ابی عبد الله علیه السلام روایت موثقه است لذا از نظر سند موثقه عمار است سندش خوب
است قلت له الرجل یرید الاستنجا کیف یقعد؟ قال کما یقعد للغایط گفتند ببین این میگوید
که استنجا جایز نیست، آیا این معنایش است؟ یا معنایش این است که سوال کردن بول کرد
این همین طور که غایط رو به قبله جایز نیست بول هم رو به قبله جایز است یا جایز
نیست؟ حضرت فرمودند نه جایز نیست که معنای استنجا شستن خود نباشد معنای استنجا چون
استنجا را هم استعمال کردهاند بیرون آمدن بول یا بیرون آمدن غایط، حالا این سوال
کرد چه جوری استنجا بکند؟ قلت له الرجل یرید الاستنجا کیف یقعد؟ حضرت فرمودند کما
یقعد للغایط، لذا اگر این استنجا مراد همان استنجا یعنی شستن خود باشد حضرت باید
بفرمایند کما یقعد للبول و الغایط، ندارد دیگر، فرمودند کما یقعد للغائط همین جور
هم یقعد للاستنجا بگوییم که این اصلاً در مقام بیان شستشوی محل غایط است و چون
اصلاً سوال استنجا مرحوم صاحب جواهر میفرمایند اصلاً استنجا را به محل بول و بول
کردن نمیگویند استنجار را به پاک کردن محل غایط میگویند دیگر لغتاً این است و در
فقه ما هم این است اگر استنجا را برای بول و برای تطهیر بول بگوییم این مجاز است
آن که حقیقت دارد استنجا یعنی شستن شستن محل غایط لذا بعد میآییم در بارهاش صحبت
میکنیم که حضرت میفرماید که محل غایط را میشود استنجا کرد یعنی با آب شست میشود
هم با سنگ یا کهنه و امثال اینها پاک کرد خب اگر این جور باشد دلالت روایت خیلی
خوب میشود که الرجل یرید الاستنجا کیف یقعد؟ فرمودند همین جور که برای غایط مینشیند
برای استنجاء هم باید بنشیند غایط کرده حالا آمده سر آب باید رو به قبله نباشد،
خوب است دیگر این جور، که این جور معنا کنیم بگوییم این سوال از همین بحث ما کرده،
سوال کرده آقا میدانم رو به قبله نمیشود بول کرد نمیشود غایط کرد اما حالا از
سر مستراح پا شدم میخواهم استنجا بکنم میخواهم محل بول را محل غایط را تطهیر
بکنم آیا جایز است یا جایز نیست؟ حضرت فرمودند جایز نیست، همین طور که برای محل
غایط رو به قبله جایز نیست برای استنجا هم جایز نیست، خوب است ظاهراً، بنابر این
اینجور میشود ولو این که عرفاً یا مثلا روایتها، تخلی نکردنش اما این روایت
گفته است کما یقعد للغایط یعنی باید رو به قبله نباشد پشت به قبله نباشد باید برای
استنجا هم رو به قبله و پشت به قبله نباشد ظاهراً این جور است خوب است اینجور که
عرض میکنم صاحب جواهر هم فرمودهاند.
مسئله خیلی مهمی
که در اصفهان خیلی هست و آن این است که قبلههایی که کج باشد آیا اگر مستراح صاف
باشد کفایت میکند یا نه؟ مثل همین الان در اصفهان چون که قبلهاش تقریباً 10، 15
درجه کج است این مستراح را صاف رو به جنوب یا رو به شمال میسازند.
مرحوم سید میفرمایند
کفایت میکند برای این که ما میخواهیم استقبال و استدبار قبله نباشد این استقبال
و استدبار قبله نیست، نگفتهاند که استقبال جنوب یا استقبال شمال، گفتهاند
استقبال قبله این هم استقبال قبله نیست پس کفایت میکند، خوب حرفی است، لذا در
اصفهان حالا اگر رو به مشرق باشد یا رو به مغرب باشد ولی زیاد از من سوال میکنند
که خانه را خریدهام میبینم که صاف است رو به شمال است رو به جنوب است منحرف از
قبله است اما مثلاً 20 درجه، 15 درجه در وقتی که مینشیند استقبال و استدبار قبله
نیست یا الان مثلا میگویند امیدوارم اینجور نباشد میگویند توی هتلها مراعات
این چیزها را نمیکنند بعضی از آن ساختمانها آن معمار مراعات این چیزها را نمیکند
و مستراحش رو به قبله است، رو به قبله نه صاف است یعنی باید رو به مشرق باشد رو به
مغرب باشد نیست رو به مثلاً جنوب شرق یا شمال شرق یا شمال غرب است بنابر این همینطور
که مرحوم سید فرمودهاند طوری نیست ما هم میگوییم طوری نیست برای این که استقبال
و استبدبار قبله نیست و باید استقبال و استدبار قبله باشد 10، 15 درجه وقتی شد این
شمال است رو به جنوب است رو به قبله نیست پس اشکال ندارد.
وصلی الله علی محمد و آل
محمد