عنوان: فصل سي‌ و یکم/ شفاعت
شرح:

اگر چه بحث «شفاعت» در ميان شيعه و سنّى، از بحث‌هاى پر گفتگو بوده است امّا ترديدى نيست كه در عالم قيامت امرى با عنوان «شفاعت» وجود دارد، به اين معنى كه افرادى مانند پيامبر گرامى اسلام«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» آن حضرت:، از خداوند متعال، آمرزش بعضى از گناه كاران را مى‌‏طلبند و خداى متعال دعوت ايشان را اجابت مى‌‏كند و آن گنهكاران را مورد آمرزش و رحمت خود قرار مى‌دهد. شفاعت به اعتقاد شيعه، يك امر ضرورى است و در خصوص آن علاوه بر وجود روايات متواتر و فراوان از پيامبر گرامى«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» ائمّه طاهرين«سلام‌الله‌علیهم»:، آيات متعدّدى در قرآن شريف وجود دارد و حتّى از برخى آيات شريفه استفاده مى‌‏شود كه اصلِ وجود شفاعت امرى مسلّم و مفروغٌ ‏عنه است، به پاره‌‏اى از اين آيات اشاره مى‌‏كنيم:

»مَنْ ذَا الَّذى يَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلّا بِاِذْنِهِ».[1]

»كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند».

»وَ لا يَشْفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضى».[2]

»و جز براى كسى كه (خدا) رضايت دهد، شفاعت نمى‏كنند».

»لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ اِلّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً».[3]

»آنان مالك شفاعت نيستند، مگر كسى كه نزد خداوند رحمن عهد و پيمانى دارد».

»فَما تَنْفَعُهُم شَفاعَةُ الشَّافِعينَ».[4]

»پس شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنها سودى نمى‏بخشد».

 

معانى و مراتب شفاعت

 شفاعتى كه شيعه به آن معتقد است داراى مراتبى است كه توجّه به آن

الف) شفيعى مانند پيامبر گرامى«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» براى آمرزش گناهكار دعا مى‌‏كند و پروردگار عالم دعاى ايشان را مستجاب مى‌‏فرمايد، همان‌گونه كه خداوند در قرآن شريف به گناهكاران امر كرده كه نزد پيامبر بروند و از او بخواهند تا براى آنها استغفار فرمايد:

»وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً».[5]

»و اگر مخالفان هنگامى كه به خود ستم مى‌‏كردند، به نزد تو مى‌‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏‌كردند و پيامبر (نيز) براى آنان طلب آمرزش مى‌‏كرد، قطعاً خدا را توبه پذير مهربان مى‌‏يافتند».

ب) پروردگار عالم حكومت آن جهان را به پيامبر و اهل‌بيت: عنايت مى‌‏كند، همان‌گونه كه حكومت اين جهان را به آنان عنايت كرده است، بنابراين در عالم آخرت، آنها اختيار كامل دارند كه هر كس را - در صورت امكان - به بهشت ببرند و او را از آتش جهنّم نجات دهند و البته روشن است كه بر خلاف عدالت عمل نخواهد كرد و نيز روشن است كه با فضل و كرامت و محبّت با انسان‌ها رفتار خواهند فرمود.

ج) چون پيامبر گرامى و اهل‌بيت: در اين دنيا هدايتگر مردم بوده ‏اند، در آخرت نيز اين هدايتگرى باقى است، از اين جهت عالمان دين و كسانى كه موجب هدايت ديگران شده‌‏اند نيز مى‌‏توانند شفاعت كنند. هر كسى در اين دنيا هدايتش بيشتر باشد، در آخرت شفاعتش بيشتر خواهد بود، بنابراين افرادى همانند پيامبر اكرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و معصومين: بيشتر از ديگران شفاعت مى‌‏كنند. خلاصه كلام اينكه امامت و هدايت در دنيا، امامت و هدايت در آخرت نيز هست:

«يَومَ نَدْعُوا كُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ فَمَنْ اُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فِاُولئِكَ يَقْرَءُونَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً وَ مَنْ كانَ فى هذِهِ اَعْمى فَهُوَ فِى الْاخِرَةِ اَعْمى وَ اَضَلُّ سَبيلاً».[6]

»روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان مى‌‏خوانيم، كسانى كه نامه عملشان به دست راستشان داده مى‏‌شود آن را مى‌‏خوانند و به اندازه رشته شكاف هسته خرمايى به آنان ستم نمى‏شود امّا كسى كه در اين جهان (از ديدن حقّ) نابيناست در آخرت نيز نابينا و گمراه‌تر است».

د) واسطه‏گرى و شفاعت، اگر حقّى را باطل يا باطلى را حقّ ‏نكند، امرى عقلايى است و قرآن شريف آن را نيكو شمرده و بلكه در برخى موارد به انجام آن امر فرموده است:

»اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوا بَيْنَ اَخَوَيْكُمْ».[7]

»مؤمنان برادر يكديگرند پس دو (گروه) برادر خود را صلح و آشتى دهيد».

همان‌گونه كه در آيه فوق مردم به واسطه مصلح عفو مى‌‏شوند، خداى متعال نيز در روز رستاخيز به واسطه تقرّب شفيع در نزد او، گناهكار لايق عفوى را كه مورد شفاعت واقع شده است، عفو مى‌‏فرمايد:

»لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ اِلّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً».[8]

»آنان مالك شفاعت نيستند، مگر كسى كه نزد خداوند رحمن عهد و پيمانى دارد».

هـ) همان‌گونه كه در فصل دهم نيز آورديم، پيامبر گرامى«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» بزرگوار او: واسطه فيض در جهان هستى‌‏اند و خداى متعال آنان را هاديان موجودات براى رسيدن به كمال قرار داده است. اينان همانگونه كه هدايت تشريعى دارند، داراى هدايت تكوينى نيز هستند و خواه ناخواه داراى مقام هدايت تكوينى  - »وَ جَعَلْنا هُمْ اَئِمَّةَ يهدون بامرنا» و ايشان‏ را پيشوايانى ‏قرار داديم‏ كه ‏به‏فرمان ‏ما(مردم را) هدايت ‏مى‏كردند.[9] و وساطت فيض در آخرت نيز مى‌‏باشند پس هر كس كه به مقام قرب‌الهى مى‌‌‏رسد به واسطه آنها است.

شفاعت به اين معنى - كه از نظر عرفان اسلامى و روايات اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم»: امرى مسلّم است - تنها مربوط به گناهكاران نيست، بلكه همه انسان‌ها از افراد معمولى گرفته تا انبياء و اولياء: نيز به شفاعت احتياج دارند، بلكه از اين نظر امامان معصوم«سلام‌الله‌علیهم»: در حالى كه شفيع انسان‌ها هستند، خود به شفاعت پيامبر گرامى«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» نياز دارند. مى‌‏فرمايد:

«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شهَيداً». [10]

»شما را نيز امّت ميانه‌‏اى قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه ‏است».

رفع يك شبهه

قرآن كريم در آياتى، شفاعت در روز قيامت را ردّ مى ‏كند. اين آيات دستاويز كسانى شده است كه به شفاعت در روز قيامت معتقد نيستند. در اينجا به چهار آيه اشاره مى ‏كنيم و در پايان هر آيه پاسخ اين شبهه نيز داده مى ‏شود:

 1- «اِتَّقُوا يَوماً لا تَجْزى نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَروُنَ».[11]

»از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمى‌‏پذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مى‌‏شود و نه از او غرامت قبول خواهد شد و نه يارى مى‏‌شوند».

معناى آيه شريفه اين است كه بترسيد از روز قيامت كه در آن روز، به اشتباه، كسى را به جاى ديگرى گرفتن، كسى را به ناحقّ بهشتى يا جهنّمى كردن، رشوه گرفتن و به ازاى آن گناهكارى را از عذاب آتش نجات دادن، ظلم و طرفدارى از ظالم وجود ندارد و به عبارت ديگر در روز رستاخيز فريب، پارتى، رشوه و زور وجود نخواهد داشت. بنابراين آيه شريفه، شفاعت به معناى درست و صحيح آن را نفى نكرده است بلكه بحث بر سر برخوردهاى ناعادلانه و از جمله شفاعت بر خلاف عدل است.

2-» ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِىٍّ وَ لا شَفيعٍ اَفَلا تَتَذَكَّرُونَ».[12]

»هيچ سرپرست و شفاعت كننده‏اى براى شما جز او نيست، آيا متذكّر نمى‌‏شويد».

 اين آيه نيز به امرى بسيار مهم اشاره كرده است: شفاعت بايد به اذن خداى متعال باشد و اين سخن كه بت پرستان مى‏‌گويند: «بت ما را شفاعت مى‏كند» - «هؤلاء شفعائنا عنداللَّه« [13] است، زيرا بت حقّ شفاعت ندارد، و خداى متعال اجازه تكوينى و تشريعى به آن نداده است.

3- «ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ».[14]

»براى ستمكاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت كننده‌‏اى كه شفاعتش پذيرفته شود».

 4- «فى جَنَّاتٍ يَتَسائَلُونَ عَنِ الُْمجْرِمينَ ما سَلَكَكُمْ فى سَقَرٍ قُالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلّينَ وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكينَ وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَومِ الدّينِ حَتّى اَتينَا الْيَقينُ فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ».[15]

»(آنها) در باغ‌هاى بهشت هستند و سؤال مى‌‏كنند از مجرمان، چه چيز شما را به دوزخ وارد كرد، مى‏‌گويند ما از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را غذا نمى‌‏داديم و هميشه با اهل باطل همنشين و هم‌صدا بوديم و روز جزا را انكار مى‌‏كرديم، تا زمانى كه مرگ ما فرا رسيد، از اين رو شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنها سودى نمى‌‏بخشد».

در اين دو آيه هم تصريح شده كه در روز رستاخيز، شفاعت شافعان براى كسانى كه همانند ستمگران لياقتِ لازم را ندارند، وجود نخواهد داشت. بنابراين اين آيات در مقام نفى اصلِ شفاعت نيست بلكه شفاعت براى غير لايقان را نفى فرموده ‏است.

----------------------------------------

پی‌نوشت‌ها:

 1.بقره / 255.

2.انبياء / 28.

3.مريم / 87.

4.مدّثّر / 48.

5.نساء 64.

6. اسراء / 72 - 71.

7.حجرات / 10.

8.مريم / 87.

9.انبياء /73).

10. بقره / 143.

11.بقره / 48.

12.سجده / 4.

13.يونس / 18.

14.غافر / 18.

15.مدّثر / 48 - 40.