يكى از بحثهاى مربوط به معاد كه پاسخگوى بسيارى از شبههها و از بهترين مباحث مربوط به معاد است، بحث «تجسّم عمل» است.
تجسّم عمل در قرآن كريم به سهگونه، تصوير شده است كه يك نوع آن مربوط به دنياست و شكل ديگر آن مربوط به آخرت و نوع سوّم آن، هم در دنيا و هم در آخرت وجود خواهد داشت:
1- نوع اوّل از تجسّم عمّل كه مربوط به اين دنياست، آن است كه تمام اعمال ما (خوب يا بد)، در زندگى اين دنيا تأثير دارد، كارهاى نيك ما موجب پيدايش حيات طيّبه يعنى زندگى سالم و با ارزش مىشود و كارهاى بد ما موجب حيات همراه با خباثت يعنى زندگى ناسالم و بى ارزش مىشود:
»مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اَو اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ.» [1]
»هر كسى - مرد يا زن - كار شايسته كند و مؤمن باشد، او را با زندگى پاكيزهاى حيات (حقيقى) بخشيم و به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.»
»لا يَزالُ الَّذينَ كَفَروُا تُصيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعةٌ اَو تَحُلُّ قَريباً مِنْ دارِهِمْ.» [2]
»كسانى كه كافر شدند، پيوسته به (سزاى) آنچه كردهاند مصيبت كوبندهاى به آنان مىرسد يا نزديك خانههايشان فرود مىآيد.»
از قرآن شريف استفاده مىشود كه زندگى طيّب و زندگى نكبتبار، جزاى اعمال نيست، بلكه بروز و ظهور خود اعمال است كه به اين صورت درآمده و در حقيقت «تجسّم عمل» انسان در اين دنياست:
»وَ لَو أَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.» [3]
»اگر اهل شهرها ايمان مىآوردند و تقوا پيشه مىكردند بركات آسمان و زمين را بر آنها مىگشوديم ولى (آنها حقّ را) تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.»
»وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ امِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِاَنْعُمِ اللَّهِ فَاذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ.» [4]
»خداوند منطقهاى را مثل زده است كه امن و امان بود و روزى (اهل) آن منطقه از هر سو مىرسيد امّا نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مىدادند لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانيد.»
نظير اين دو آيه كه در آنها بركات و بلايا، همان اعمال انسان معرّفى مىشود، بسيار است.
2- شكل دوّم از تجسّم عمل كه تجسّم عمل در آخرت است، به اين معنى است كه اعمال ما (خوب يا بد) صورت ملكوتى دارد و همه جا با ما است، اگر خوب است به شكل مونس خوب و اگر بد است به شكل مونس بد، ظاهر و مجسّم خواهد شد، مونسى كه داراى حيات و شعور مىباشد:
»يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَو اَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ اَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ.» [5]
»روزى كه هر كسى، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مىبيند، و آرزو مىكند ميان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زيادى باشد خداوند شما را از (نافرمانى) خودش بر حذر مىدارد و (در عين حال) خدا نسبت به همه بندگان مهربان است.»
بلكه از قرآن شريف استفاده مىشود كه نعمتهاى بهشت و نقمتهاى جهنّم نيز، همين اعمال ما است:
»كُلوُا وَ اشُرَبُوا هَنيئاً بِما اَسْلَفْتُمْ فِى الْاَيَّامِ الْخالِيَة.» [6]
»بخوريد و بياشاميد، گواراتان باد، در برابر اعمالى كه در ايّام گذشته انجام دادهايد.»
»وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ اَيْديكُمْ وَ اَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلّامٍ لِلْعَبيدِ.» [7]
»و بچشيد عذاب سوزنده را، اين در مقابل كارهايى است كه از پيش فرستادهايد، و خداوند نسبت به بندگانش هرگز ستم روا نمىدارد.»
»يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ.» [8]
»اى كسانى كه ايمان آوردهايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد تا براى فردا، چه چيز از پيش فرستاده است.»
»يَومَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنى كُنْتُ تُرابَاً.» [9]
»روزى كه انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مىبيند و كافر مىگويد اى كاش خاك بودم.»
»وَ جيىءَ يَومَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَومَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْاِنْسانُ وَ اَنّى لَهُ الذِّكْرى يَقُولُ يا لَيْتَنى قَدَّمْتُ لِحَياتى.» [10]
»و در آن روز جهنّم را حاضر مىكند، در آن روز انسان متذكّر مىشود، امّا اين تذكّر چه سودى براى او دارد؟ مىگويد اى كاش براى زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم.»
مولوى در توصيف همين مسأله با اشاره به نعمتهاى بهشتى و نقمتهاى جهنّمى چنين سروده است:
آن درختان مر ترا فرمان بَرند
كآن درختان از صفاتت با بَرند
چون به امر تُست اينجا، اين صفات
پس در امر تُست آنجا، آن جَزات
چون ز دستت، زخم بر مظلوم رَست
آن درختى گشت، از آن زقّوم رَست
اين سخنهاى چو مار و كژدُمت
مار و كژدُم گشت و مىگيرد و دَمت
3- نوع سوّم از تجسّم عمل كه هم در اين دنيا و هم در آخرت، وجود دارد، عبارت است از تكوين هويّت براى انسانها. توضيح بيشتر اين مطلب آن است كه: از نظر قرآن كريم و روايات بلكه از نظر عقل و مشاهدات عقل و مشاهدات اهل اللَّه، تناسخ دقيقى در انسانها وجود دارد - كه غير از آن تناسخِ باطل است و ربطى به آنندارد - و آن اين است كه، رفتار و كردار انسانها تأثير به سزايى در تكوين هويّت آنها دارد به اين شكل كه افعال و اعمال ما براى ما «ملكه» مىسازد، يعنى هر كار و عملى كه خود را به آن عادت دهيم، به تدريج و آرام آرام، همان عمل، شخصيّت ما را مىسازد و موجب تكوين يك هويّت خوب يا بد براى ما مىشود. از اينرو اگر افكار، گفتار و كردار انسان شايسته و درست باشد، در نتيجه انسانيّتى شكوفا، داراى حيات طيّب و با طراوت پديد خواهد آمد، و انسان را تبديل به يك انسان كامل خواهد كرد، چندانكه در قيامت با شور و شعف به ديگران مىگويد:
»هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَه.» [11]
»بياييد و كتابم را بخوانيد.»
ولى اگر افكار، گفتار و كردار انسان ناشايست و بد باشد، به تناسب آن اعمال، انسان به صورت حيوانى شهوت پرست يا بوزينهاى شكمپرست يا خوكى متكبّر يا پلنگى ظالم يا سگى هار و خلاصه به صورتهايى زشت و پليد جلوه خواهد كرد:
»وَ نَحْشُرُهُمْ يَومَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمّاً مَأْواهُمْ جَهَنَّمَ.» [12]
»و روز قيامت آنها را بر صورتهايشان محشور مىكنيم در حالى كه نابينا و گنگ و كر هستند، جايگاهشان دوزخ است.»
»يَومَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتاتاً لِيُرَوا اَعْمالَهُمْ.» [13]
»آن روز مردم (به حال) پراكنده برآيند تا كارهايشان به آنان نشان داده شود.»
نظير اين آيات در قرآن كريم بسيار است، بلكه آياتى كه مفسّران عاليقدر آن آيات شريفه را از باب تشبيه و يا از باب سرزنش شمردهاند، به عقيده ما بيان واقعيّات و تبيين هويّات است.
»وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ اذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها اُولئِكَ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلٌّ اُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ.» [14]
»در حقيقت بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم، آنها دلهايى دارند كه با آن نمىفهمند و چشمانى دارند كه با آن نمىبينند و گوشهايى كه با آن نمىشنوند، آنها همچون چهار پايانند بلكه گمراهتر، ايشان همان غافلان هستند.»
»فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ اِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ اْو تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ.» [15]
»مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز، و زبانش را بيرون مىآورد و اگر او را به حال خود واگذارى باز همين كار را مىكند.»
»مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَوريةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ اَسْفاراً.» [16]
»كسانى كه مكلّف شدند به تورات عمل كنند ولى حقّ آن را ادا نكردند مانند دراز گوشى هستند كه كتابهايى را حمل مىكند.»
خلاصه كلام اينكه تجسّم عمل به اين معنى، در نزد اهل كشف و شهود امرى قطعى و شهودى است. علمى نيست بلكه يقينى است، حصولى نيست بلكه حضورى است، نقلى نيست بلكه عينى است و خلاصه غيبى نيست بلكه شهودى است چرا كه اهل معنى و صاحبان چشمهاى تيزبين، اين هويّتها را در همين دنيا نيز ملاحظه مىكنند و از اينجهت است كه گفتيم قسم سوّم از تجسّمعمل، هم در آخرت و هم در اين دنيا وجود دارد، چنانكه اين مسأله در روايات نيز امرى قطعى است:
ابوبصير مىگويد: در مراسم حجّ، خدمت امام باقر(سلاماللهعلیه) بودم، به ايشان گفتم: اى فرزند رسول خدا ! امسال افراد بسيارى به حجّ آمدهاند، امام باقر(سلاماللهعلیه) فرمودند:
»ما اَكْثَرَ الضَّجيج وَ أَقَلَّ الحَجيج.» [17]
»چه بسيارند فريادكنندگان - و سياهى لشگر - و چه كماند حاجيان واقعى.»
ابوبصير مىگويد امام باقر(سلاماللهعلیه) دست به چشمهايم كشيدند و به اين وسيله چشمهايم تيزبين شد و من حيوانهاى گوناگونى را ديدم كه انسان در ميان آنها بسيار كم بود.
پینوشتها:
[1] نحل، 97.
[2] رعد،31.
[3] اعراف، 96.
[4] نحل،112.
[5] آل عمران، 30.
[6] حاقّه، 24.
[7] انفال، 50و51.
[8] حشر، 18.
[9] نبأ،40.
[10] فجر، 23و24.
[11] حاقّه،19.
[12] اسراء، 97.
[13] زلزال،6.
[14] اعراف،179.
[15] اعراف، 176.
[16] جمعه، 5.
[17] بحار الانوار، ج 46، ص 261، باب 5، ح 62.